جرتان با خداي درياها
همه تان را رسيده مي بينم، خنده هاتان،عجيب امسالي است
گر چه آن بادهاي زهر آلود، بر صداي نجيبتان زد زخم
اين صداي گرفته را عشق است! اين نشان خجسته احوالي است
گر چه تيغي به دستتان گرفته است، دودآن سم به چشمتان رفته است
داغ دلهاي دشمنان شماست غم وداغي كه عين خوشحالي است
اي شمايان،صبور اين اندوه، اي شمايان،مقاوم اين زخم
داغتان،داغ هاي معراجي، زخمتان،زخمهاي اجلالي است
بخورد دردتان به قلب سموم، بخورد زخمتان به جان خزان
جمعتان جمع باد! اي گله هر چه پاييز هست،پوشالي است!
ماندگاريد تا هماره،مدام، آسمان هاي عاشق گمنام
اجرتان با خداي درياها، با خداي ستاره ي هالي است