نگاهی به زندگینامه و وصایای «مسافران کوی یار» شهرستان سراب
به گزارش خبرنگار نوید شاهد در فرهنگ اسلام شهادت دو معني متفاوت دارد يكي معناي خاص آن و ديگري معناي گسترده و عام آن است. معني خاص شهادت همان كشته شدن در معركه جنگ در راه خداست. اما معني وسيع شهادت آن است كه انسان در مسير انجام وظيفه الهي كشته ميشود و هر كس در حين انجام چنين وظيفهاي به هر صورت از دنيا برود شهيد محسوب ميگردد. خداوند متعال در آياتي از قرآن كريم به وصف و توصيف شهيدان اشاره فرموده است آنجا كه در سوره بقره آيه مباركه 154 ميفرمايد. «ولاتقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء ولكن لاتشعرون» و به آنها كه در راه خدا كشته ميشوند مرده نگويند بلكه آنها زندهاند ولكن شما درك نميكنيد.
و يا در سوره آل عمران آيه مباركه 169 ميفرمايد «و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عندربهم يرزقون٫ و به كساني كه در راه خدا كشته ميشوند مرده نگویيد بلكه آنها زندهاند و در نزد پروردگارشان روزي ميخورند.»
با اين آيات صريح و روشن قرآن كريم درباره شهيد و شهادت ديگر سخن گفتن از شهيدان و بيان چهره واقعي آنان در قالب جملات و كلمات، كاري بس دشوار و سنگين است. با این نگاه، زندگینامه و وصایای برخی شهیدان شهرستان سراب را مرور میکنیم.
فرازی از وصیت نامه شهید: «طعم شیرین پیروزی را با پیروی ازامام خمینی رهبرعزیزمان چشیدیم وبرای اینکه این طعم شیرین در کام ما مستدام یابد باید از ولی فقیه زمان خودمان تا ظهور امام عصرمهدی موعود(ع) اطاعت و پیروی کنیم.وباید همیشه ودرهمه دوران راه شهدا بی رهرو نباشد.»
پاسدار شهید جمشید بخشی
سال ۱۳۳۵ در روستای سنزیق سراب به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را تا اخذ مدرك پنجم ابتدائی درروستا به انجام رساند و سپس به دلیل نبود امکانات تحصیلی در روستا راهی شهر شد. پس از گذراندن دوره متوسطه تحصیلی او همانند دیگر مردم برای براندازی حکومت پهلوی به صحنه آمد. با پیروزی انقلاب اسلامی دربسیج ثبت نام کرد و در کتابخانه المهدی به کتابداری پرداخت. برای لبیک گفتن به ندای رهبر زماﻧﮥ خود به عنوان بسیجی همراه برادران سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد. در سال 62در منطقه تپههای آیت الله صدر به شهادت رسید اما هنوز پیکر پاکش پیدا نشده است.
فرازی از وصیت نامه شهید:
«حمد وستایش مخصوص خداوند مهربان است. خداوند را شاکرم که دفاع از خاک میهن و پیکار در راه اسلام را به من عطا فرمود. پدر و مادر مهربانم دوری شما برایم سخت است. ولی دفاع از اسلامی مهمتر از هرچیز دیگرمی باشد. از شما میخواهم سربازان اسلام رادعا کنید. اگر در پیروی از پیام امام کوتاهی کنیم، مثل این است که به خون شهدا خیانت کرده ایم و خیانت به خون شهیدان خیانت به حکم خداوند است. چرا که فرمان ولایت فقیه همان فرمان خدا وانبیاء است. مادرم ازمرگ من ناراحت مباش که جان من در مقابل وطنم وملت ایران ارزشی ندارد. برادرجان بعد از شهادتم اسلحه من انتظار تورا میکشد. دعایم کنید در ادای وظیفهام موفق گردم.»
سال ۱۳۴۵ در روستای «رازلیق» در روستاي رازليق از توابع شهرستان سراب ديده به جهان گشود. دوران کودکي را در محيط پاک و بيآلايش روستا گذراند. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی تحصیلی را درهمین روستا به انجام رساند. بعداز پیروزی انقلاب اسلامی درتمام صحنه ها فعال بود. در کنار مبارزات برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه سراب شد. با شروع جنگ تحمیلی جواد نیز برای لبیک گفتن به ندای امام خمینی عازم جبهه شد. پس از اعزام به جنوب کشور ۲۵ بهمنماه ۱۳۶۴ درعملیات والفجرهشت و درمنطقه فاو در حین آزاد سازی فاو به شهادت رسید.
فرازی از وصیت نامه شهید:
«خدمت پدر ومادرعزیزترازجانم .پدر جان من این وصییت نامه را در شرایطی
مینویسم که چند ساعت بعد برای شرکت در عملیات وضربه زدن به سپاه دشمن حمله را
شروع خواهیم کرد.از خداوند بزرگ ویاور بی پناهان میخواهم دعایم را اجابت کرده
ومرا از قید دنیای فانی نجاتم دهد.خداوند شهادت را نصیب ما کند وسربازان اسلام را
پیروز وسربلند گرداند. بعد از ما نگهدار حرمت خون شهدا ومدافع ارزشهای اسلامی باشید.از
مرگ من دلگیر نشوید چرا که پدر ومادر شهیدبودن یک افتخار است.از اهالی روستا میخواهم
که مساجد راخالی مگذارند وهمیشه دربه جا آوردن فرایض دینی پیش قدم باشند.»
سال ۱۳۴۵ در روستای سنزیق از توابع شهرستان سراب به دنیا آمد. در روستایی که ارشد زندگی میکرد، به دلیل نبود دورههای تحصیلی راهنمایی و متوسطه او تحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد و در کنار درس و مدرسه یاد گیری قرآن و مباحث دینی از مهمترین کارهای ارشد بود.
با وجود سختگیریهای نظام حاکم بر جامعه درآن زمان او همپای بزرگترها در مراسمهای محرم شرکت میکرد. نوحه خوانی در هیئت روستا و شبیهخوانی مراسم روز عاشورا را برعهده داشت.
پس از اعزام به
جبهه خدمت خود را در منطقه غرب کشور شروع کرد. بعد از مدت طولانی حضور درجبهه در
چهارم آبان سال65 دریک درگیری
میان پاسداران اسلام و منافقین در جاده کامیاران بر اثر اثابت تیر از ناحیه سر به
شهادت رسید.
فرازی از وصیت نامه شهید: «با نام خداوند کریم بعد از سلام به محضر آقا امام عصر (ع) و خمینی کبیر: پدر و مادرم شما عزیزانم شاید دیگر شما را نبینم از خداوند میخواهم که مرا در صف شهیدان به خون غلتیده قرار دهد. همیشه پشت و پناه اسلام و رهبر باشید.»
زندگینامه بسیجی شهید سبحان افتکاری
سال ۱۳۴۹ در روستای آغمیون از توابع شهر سراب به دنیا آمد. با زحمتهای پدر ومادر دوران طفولیت را به پایان برده ووارد دبستان شد.با پایان مقطع ابتدائی به دلیل نبود امكانات تحصيلي در سطوح بالا برای ادامه تحصیل به شهر سراب عزیمت کرد.با وجود مشکلات زیاد در محیط شهر و دوری از خانواده سبحان توانست درمدرسه امام خمینی تحصیلات خود را در مقطع راهنمائی ودبیرستان به انجام برساند. طي آشنایی که در دبیرستان با بسیج پیدا کرده بود وارد این نهاد فعال گردید.
مدت زیادی از همکاریش با بسیج نگذشته بود که همراه رزمندگان سپاهی عازم جبهه شد. بعد از چند ماه خدمت ۲۵ دیماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ بر اثراثابت ترکش به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید: «مکتبی که شهادت دارد؛ اسارت ندارد «امام خمینی(ره)».
مادرم سخنم با توست. تو که بعد از شهادت من همچون زینب کبری(ع) صبر پیشه خواهی کرد. از من گنهکار در گذرکه برای شما فرزندی صالح نبودم. اگر خبر شهادتم را شنیدی افتخار کن که تو را مادر شهید خواهند خواند. از شما و دیگر اهل خانه میخواهم که مرا حلالم کنید.»