تفاوت شهید صدر باسایر اصلاحگرایان مذهبی/ابعاد رنسانس سیاسی صدر در حوزه نجف
به گزارش نوید شاهد به نقل از رسا، نظریه سیاسی شهید صدر از جمله مباحثی است که نخبگان بسیاری را به خود مشغول کرده است. طالب حمدانی یکی از شخصیتهای علمی است که پایان نامهای را تحت همین عنوان نوشته و به بررسی ابعاد مختلف اندیشه سیاسی سید شهید پرداخته است. در ادامه گزارشی از این پایان نامه که در قالب کتابی به فارسی ترجمه شده است را ارائه میکنیم:
آنچه در اندیشه شهید آیت الله محمدباقر صدر نمود بارزی دارد چارچوبی است که این اندیشمند برای اسلام سیاسی طراحی میکند. شهید صدر با وجود همه فشارهای حزب بعث در عراق و با وجود همه سرکوبها حاضر نشد از باورهای خود ـ ولو به صورت تاکتیکی ـ دست بردارد.
حتی زمانی که شهید صدر به دستور حزب بعث، تحت بازداشت خانگی بود و تنها یک راه ارتباطی با بیرون از خانه داشت که آن هم ارتباط با علمای طرف دار حکومت بود. حزب این راه را برای به دست آوردن امتیازاتی از شهید صدر باز گذاشته بود. آنها در ابتدا، از وی خواستند کاملا تسلیم خواستههایشان باشد. پشتیبانی نکردن شهید صدر از انقلاب ایران و حمایت از سیاست نظام عراق در قبال آن انقلاب، یکی از خواستههایی بود که فاضل البراک، مدیرکل امنیت کشور، آن را هنگام بازجویی از شهید صدر (رجب 1400 ق) مطرح کرد ولی وقتی دریافتند که شهید صدر از موضع خود دست نمیکشد، از خواستههای خود کاستند و شیخ عیسی خاقانی را با چند پیشنهاد دیگر نزد او فرستادند؛ وی به شهید صدر گفت که برای رهایی از مرگی که درانتظار اوست، میتواند یکی از این پیشنهادات را انتخاب کند:
1ـ حمایت نکردن از امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران. 2ـ صدور فتوی و تحریم پیوستن به حزب الدعوه 3ـ دیدار مطبوعاتی ـ رسانهای و صحبت از مسائل دینی با یک روزنامه عربی یا غیرعربی. 4ـ صدور فتوای جدید مبنی بر نسخ فتوای پیشین در باب پیوستن به حزب بعث 5ـ صدور بیانیه در تایید یکی از سیاستهای حکومت، مثل ملی کردن شرکتهای نفتی بیگانه یا صدور جواز رژیم برای حکومت خودمختار به کردها
به گفته شیخ نعمانی (منشی شخصی شهید صدر)، او هیچ یک از پیشنهادها را نپذیرفت و میدانست تا شهادتش اندکی بیش نمانده است.
اندیشه شهادت، سالها با شهید صدر جدا همراه بود؛ آنچنان که فعالیت سیاسی اش را نیز تحت الشعاع قرار میداد. او دریافته بود که رژیم از نقشه قتل وی دست برنمیدارد و اگر قدرتش به حد معینی برسد، دیگر یک جنبش اسلامی کوچک نمیتواند آن را به لرزه در آورد. بنابراین او به اقدامی استشهادی اندیشید؛ اقدامی که میتوانست عواطف ملت عراق را برانگیزد و نهضت پرشوری علیه حزب بعث رقم بزند.
در حقیقت، شهید صدر با الگوگیری از نهضت سیاسی امام حسین (ع) در قرن هفتم علیه ظلم و ستم امویان، همان هدف ایشان را دنبال میکرد؛ چرا که شهادت غم انگیز امام حسین (ع) مشروعیت حکومت امویان را از آنها گرفت و جرقه ای برافروخت که سلسله انتفاضههای مسلحانه و مردمی را شعله ور کرد و در نهایت به فروپاشی دولت امویان به دست عباسیها ـ با سردادن شعار انتقامخواهی خون امام حسین (ع) و اهل بیت او ـ منجر شد. وی در دیدار با احمد کبه گفته بود: «اصول و عقاید، تمام مردم را از خواب بیدار نمیکند، بلکه این بیداری به خون نیاز دارد. خونهایی که انقلاب را پیش ببرد.» او همچنین گفته است: «مردم عراق برای بیدار شدن از خواب خرگوشی و رخوت خود به خونهایی پاک همانند خون حسین (ع) نیاز دارند.»
امام صدر با تغییرات بنیادی در محیط، جامعه، نظام سیاسی، نهاد دینی و تمام جهان توانست به ترسیم یک استراتژی انقلابی برای عملیکردن برنامههای خود بپردازد. او در مقابله با حکومت، آگاهانه و هوشیارانه عمل میکرد و آن تغییر اجتناب ناپذیر را نیازمند گذر زمان میدانست؛ این مسئله او را به ادامه مبارزات انقلابی خود تشویق میکرد. میتوان گفت حوزه معاصر نجف، تا به حال فقیهی که مانند شهید صدر این چنین ضد قدرت و تا این حد در پی تغییرات باشد، به خود ندیده است.
تمام اصلاح طلبان مذهبی پیش از او، میخواستند به شکلی اوضاع جامعه را اصلاح کنند که حوزه بتواند فقط به عنوان یک عامل کمکی و نه دفاعی حضوری تاثیرگذار داشته باشد؛ همچنین همه اصلاح طلبان سکولار پیشین، حوزه را یکی از عوامل رکود و عقب ماندگی برشمرده و از آن کناره میگرفتند. در این شرایط، شهید صدر چون ستاره ای در آسمان تاریخ معاصر درخشید و برای انجام تغییرات برمبنای مذهب در جامعه تلاش کرد؛ در عین حال ساختار فعلی حوزه را مانع از هرگوه مکانیزم مؤثر در راه تغییر و توسعه میدانست و میخواست جانی تازه به آن بخشد. او هم از سوی دشمنان سکولار، هم از سوی مذهبیها هدف هجمه انتقادات قرار گرفت.
شهید صدر برخلاف سایر فقیهان شیوه ای سازمان یافته در برخورد با بحرانهای سیاسی عصر خویش است؛ چرا که او برای دفاع از اسلام، تنها به تبلیغات سیاسی دست نزد بلکه درباره بدیلهایی برای ایدئولوژیهای ضددینی که در فضای سیاسی عراق سربرآورده بودند نیز به مطالعه و بررسی پرداخت تا بتواند جایگزین عقلانی و کاملی را به مردم ارائه نماید. او میخواست سایر نظریات سیاسی را از منظری واقعگرایانه بررسی نمایند تا با تمسک به اسلام، نقاط ضعف و قوت هریک را بشناسد.
شهید صدر بسیار علاقهمند بود تا درباره مباحث عمیق و دقیق با موضوع بررسی و نقد بزرگترین مکاتب فلسفی و اجتماعی غرب و نیز ارائه اسلام به عنوان مبدأ حقیقت و تنها راه حل مشکلات انسان قلم بزند. دو کتاب بزرگ او یعنی فلسفتنا و اقتصادنا طلایهدار تلاش او برای تحقق این هدف است. او میخواهد به مسلمانان نشان دهد که راهحل مشکلات اجتماعی و عقبماندگی آنها، افکار غرب و الگوهای جدید نیست، بلکه اسلام است؛ علاوه بر آن تلاش میکند تا ائتلافی از مؤمنین تشکیل دهد که در کنار دین داری و ایمان راسخ به اسلام، برای هماهنگی با آموزههای دینی، تاثیرپذیری از آنها و پذیرش اسلام به عنوان شیوه زندگی ـ نه مجموعه ای از عبادات صرف ـ آماده و مهیا باشند.
شهید صدر معتقد است در صحنه مبارزه برای آزادی و رهایی امت، و نهضت اسلام که پس از دو قرن استعمار غرب به منظور بازگشت دوباره به جایگاه رهبری و تعیین مسیر زندگی مسلمانان انجام میشود، این مؤمنین عناصر اصلی را تشکیل میدهند. هرچه تعداد مسلمانان متعهد افزایش یابد، امید تحقیق هدف نیز افزون خواهد شد؛ چرا که جریان مبارزه قرین رنج و سختی است و این مسئله به تحقق یافتن اهداف ارتباط دارد. در حقیقت اسلام در دراز مدت به دست چنین سپاهی پیروز خواهد شد.
شهید صدر در این باره میگوید: « ای برادران! هدف ما در این مرحله تاریخی، آن است که بزرگ ترین بسیج مسلمانان متعهد را تشکیل دهیم؛ افرادی که اسلام را در زندگی خود پیاده میکنند، به اراده الهی مسیر تاریخ بشر را تغییر خواهند داد، شرافت و بهای آن را به بشریت بازخواهند گرداند، و آن را به بالاترین درجاتی که انسان معاصر میتواند برای تمدن تصور کند، خواهند رساند.»
از سوی دیگر وظیفه اساسی که شهید صدر به آن میپردازد، اصلاح واقعیت اجتماعی مسلمانان نیست بلکه شیوهای تعدیلی است که هدف آن نابودی نظامهای سیاسی غیراسلامی حاکم، و تبدیل آن به نظام اسلامی است. شهید صدر با نامگذاری طرح سیاسی خود به انقلابی، آن را از نهضت اصلاحگرایی جدا میکند؛ زیرا این نهضت سعی میکند برخی پدیدههای اوضاع سیاسی را تغییر دهد؛ حال آنکه جنبش انقلابی در پی تغییر واقعیتهایی است که در جهت مخالف اسلام قرار دارند. و علاوه بر آن سعی دارد اوضاع جدید برپایه اصول اعتقادی بنا شود و زندگی اجتماعی، مبتنی بر این اصول شکل گیرد.
بازسازی جامعه برمبنای اسلام نیز تنها درصورتی ممکن است که فعالیتها سازماندهی شده، تمام فعالیتها به صورت یکپارچه انجام شوند، و مسیر آنها به سوی یک هدف تعیین شود. انواع فعالیتهای کارگزاران اسلامی نیز نباید از مسیر تحقق هدف اصلی جنبش اسلامی فاصله بگیرد. صدر در عین حال که استفاده از شیوهها و مکانیزمهای مختلف در این راه را نفی نمیکند، بر ضرورت شناسایی و تشخیص هدف، که همانا اقامه نظام سیاسی اسلامی است تاکید میورزد.
شهید صدر شیوههایی را که در تحقق این اهداف مبتنی بر تغییر موثر هستند، مشخص کرده و معتقد است که بهترین شیوهای که فعالیتهای مختلف با یکدیگر همسو کرده و نیرویی مؤثر شکل میدهد، بسیج افراد متعهد از طریق سازماندهی سیاسی (حزب) است؛ زیرا این سازماندهی نسبت به سایر شیوههای موجود، پیشرفته تر است.
شهید صدر مرجع و امت را اجزای تشکیل دهنده دولت اسلامی میداند و معتقد است هریک نقشهای مختلفی برعهده دارند. امت نقش خلیفه خدا را بر زمین ایفا میکند و مرجع علاوه برآنکه جزئی از این امت است، دارای قدرت سیاسی است. شهید صدر از این رهگذر، در آخرین پژوهش خود به نام «لمحة تمهیدیة حول دستور الجمهوریة الإسلامیة في ایران» به تبیین نظرات خود درباره عناصر سهگانه سیاست اسلامی، یعنی مشروعیت حاکمان، نقش امت و تشکیل دولت پرداخته است.
ایشان معتقد است اسلام در مسائلی که شریعت هیچ حکم یا جهتگیری درباره آنها ندارد، پیروی از آرای جمع را پذیرفته و راه را برای مردم باز گذاشته است تا مسائل خود را به روشهای مورد قبول اکثریت انجام دهند؛ به بیان سیاسی، همان طور که شهید صدر میگوید، امت باید نقش خود را در مراجع قضائی و اجرایی دولت ایفا نماید. البته این مسئله در گرو آن است که تصمیمگیری سیاسی یا فعالیتهای با قوانین اصلی آموزههای اسلام مخالف نباشد.
نقش مرجع نیز، نظارت بر عملکرد و تعهد مردم به احکام الهی، پند دادن به آنها و هدایت به راه صحیح در صورت انحراف از آن است. به این ترتیب ناگفته پیداست که شهید صدر تلاش میکرد ایده شورا را با نظریه اش درباره نقش خلافت ارتباط دهد. در واقع جریان سیاسی در نظامی که سید شهید ترسیم میکند به دلیل اتکا بر حکم اکثریت، یک جریان دموکراتیک است.
البته نباید نادیده گرفت که دولت اسلامی شهید صدر، دولتی آرمانی نیست؛ زیرا دولت آرمانی دولتی است که معصوم رهبری آن را بر عهده دارد؛ با این حال چنین دولتی در غیاب معصوم بهترین شکل ممکن را دارد. به این ترتیب مسائل سیاسی در حکومت اسلامی شهید صدر از سوی ملت شکل گرفته و حمایت میشود. از نظر تئوری مراجع نیز نقش شاهد را دارند که به معنی نظارت بر اجرای اسلام در میان مردم و صیانت شریعت مقابل فساد دشمنان است.
شهید صدر میگوید: «اسلام نه تنها هدف نهایی بشر را تعیین میکند، بلکه راهها و ابزارهای مورد نیاز این هدف را نیز به دقت مشخص میکند. در هر حال اسلام مانند سایر فلسفههای قراردادی و جبری، یا سایر عقاید دینی نیست که انسان را در این هستی ذره ای بیش تصور نمیکند؛ بلکه از نظر اسلام، انسان باید جایگاه خود را در این هستی بشناسد و به اقتضای نقش خود عمل نماید.»
سید شهید تصریح میکند که اسلام علاوه بر نظامی عقیدتی، یک مذهب سیاسی است. هدف او از این امر، تکامل نظریهای است که مبنای تشکیل نظام سیاسی بوده، و در بنای ساختاری اجتماعی و اقتصادی مطابق با اسلام تاثیر خواهد داشت. وی با این اعتقاد راسخ برای تغییر شیوه مطالعات دینی، مبارزه کرد تا به همه مسائل و ابعاد اجتماعی و اقتصادی نظام سیاسی در دولت نوین بپردازد؛ به همین دلیل نوشته ها و آثار او شامل مباحث علم اقتصاد، نظام مالی بانکی، نظریه معرفت، فلسفه، تاریخ، فقه و سیاست به عنوان گامهایی در نگرش همه جانبه او به نقش دین در حیات انسان است.