سالروز شهادت «مالک اشتر» لشکر ۲۵ کربلا
وی در سال ۵۵ و ۵۶ اقدام به تأسیس یک هسته فرهنگی، سیاسی کرد که این هسته محرک و مشوق برگزاری مجالس سخنرانی و تجمعهای ضد رژیم بود. به همین علت چندین بار از سوی عمّال رژیم شاه تحت تعقیب قرار گرفت و سپس دستگیر شد. در روزهای قبل از پیروزی انقلاب او با دوستانش در راهپیمایی و تظاهرات شهرهای ساری، نکاء و بهشهر شرکت میکرد و شبها اعلامیههای حضرت امام (ره) را در سطح شهر و روستا پخش میکرد و شعارهای حضرت امام (ره) را بر روی دیوارها مینوشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) و تشکیل کمیته انقلاب اسلامی، چند ماهی عضو کمیته شد ولی با تشکیل سپاه، در نیمه دوم سال ۵۸ به عضویت رسمی سپاه درآمد. او ابتدا در واحد اطلاعات – عملیات مشغول به کار شد. در همان زمان با اوجگیری درگیری ضدانقلاب در گنبد، به این شهرستان اعزام شد. پس از آرامش در این شهر به کردستان رفت. در آنجا با احمد متوسلیان آشنا و در سال ۱۳۵۹ فرمانده عملیات سپاه ساری شد. همزمان در سپاه ساری فرماندهی «گروه شهید» را پذیرفت و در برقراری امنیت در جنگلهای آمل، سوادکوه، ساری، گرگان و جنگلهای گیلان از خود شجاعت وصفناپذیری به خرج داد. شهید طوسی به دلیل لیاقت به فرماندهی طرح و عملیات سپاه منطقه سه یعنی گیلان و مازندران منصوب شد.
سردار طوسی با مسئولیت فرماندهی قرارگاه عملیاتی ناحیه ۲ جنگلهای شمال و فرماندهی عملیات سپاه منطقه ۳ گیلان و مازندران با سازماندهی نیروهای گردانهای رزمی و اجرا طرح شهید کلانتری (ره) به تعقیب باقیمانده ضدانقلاب در جنگل پرداخت و ظرف مدت ۳ سال تلاش شبانهروزی ایشان و سایر برادران جانبرکف سپاه، شمال کشور از لوث وجود عناصر سرسپرده بیگانه بهطور کامل پاکسازی شد. همزمان و در زمستان سال ۱۳۶۰ بعد از پایان یافتن غائله ضدانقلاب در آمل، به «تیپ ۳۱ عاشورا» اعزام شد.
در معاونت اطلاعات و عملیات تیپ ۳۱ با دوست دیرینهاش شهید «حسین اکبری دنگسرکی» بارها و بارها برای شناسایی به قلب دشمن زد. در همین مرحله بود که افق جدیدی در مقابلش باز شد و او با غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری آشنا شد. آشنایی محمدحسن طوسی و غلامحسین افشردی تنگاتنگ شد تا حدی که بارها و بارها این دو در جلسات مختلف در کنار هم قرار گرفتند.
بعد از شرکت در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس در سال ۱۳۶۱ به مازندران برگشت و جانشین قرارگاه حضرت ابوالفضل (ع) که کار اعزام نیروی رزمی و پشتیبانی به جبههها را در مازندران به عهده داشت، شد.
در سال ۱۳۶۲ به شوق جهاد فی سبیل الله در منطقه عملیاتی والفجر ۶ حضور یافت و بهعنوان جانشین قرارگاه طرح لبیک، مسئولیت بهکارگیری گردانهای طرح لبیک یا خمینی از استانهای گیلان و مازندران را عهدهدار گردید و با استقرار گردانها و تلاش شبانهروزی در منطقه لیاقت و شایستگی خودش را از پیش نمایان ساخت. شهید محمدحسن طوسی در سال ۱۳۶۲ به «لشکر ۲۵ کربلا» پیوست و معاون اطلاعات و عملیات این لشکر شد. بعد از عملیات والفجر ۶ در عملیاتهای «قدس ۱ و ۲» و عملیاتهای ایذایی دیگر شرکت کرد. اوج زحمات محمدحسن طوسی را در «عملیات والفجر ۸» میتوان مشاهده کرد.
حماسه تاریخی والفجر ۸ که جهانیان را به حیرت واداشت و بستر محمل و نبوغ حماسهسازان دفاع مقدس بود که بیشک نقش سردار طوسی در این عملیات به همراه لشکر ۲۵ کربلا حائز اهمیت است.
قبل از عملیات والفجر ۸ بیشترین معابر دسترسی به دشمن روی رودخانه اروند توسط این سردار بزرگ و نیروهای تحت امرش شناسایی گردید ایشان در چندین نوبت به لحاظ حساسیت عملیات شخصاً لباس غواصی پوشید و ساحل و خط دشمن را دقیقاً شناسایی و برای عبور لشکر و دیگر نیروهای اسلام که قرار بود از خط لشکر ۲۵ کربلا عبور نمایند علامتگذاری کرد.
در مرحله گرفتن پل در این عملیات تاریخی با شجاعت و شهامت خاص به همراه تعدادی از رزمندگان لشکر از رودخانه وحشی اروند عبور کرد و غواصان موج اول توانستند تحت فرماندهی مستقیم ایشان در نبرد قهرمانانهای مقر حزب بعث عراق در شهر فاو و همچنین مقر فرماندهی تیپ ۱۱ را تصرف نمایند که با این اقدام شجاعانه و مهم موجبات شکست مزدوران عراقی در شهر فاو فراهم گردید.
در عملیات والفجر ۸ و ادامه آن برای چندمین بار مجروح شد و حتی به حالت اغما رفت. بعد از این عملیات در «عملیات کربلای ۱» شرکت کرد. «عملیات کربلای ۴» و پسازآن «عملیات کربلای ۵» عملیاتهایی هستند که محمدحسن طوسی بهعنوان فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ویژه ۲۵ کربلا به ایفای نقش پرداخت.
سردار طوسی قبل از شهادت چهار بار مجروح شد. سال ۶۰ در پاکسازی جنگل در اثر برخورد ترکش نارنجک به چشم، سال ۶۱ در خرمشهر و در اثر برخورد موج انفجار، سال ۶۴ اصابت ترکش به دست راست در منطقه فاو، سال ۶۵ اصابت ترکش به پشت و دست و سرانجام در فروردین سال ۶۶ درحالیکه جانشین فرمانده لشکر ۲۵ کربلا بود، بار دیگر به شلمچه رفت و در روز هیجدهم فروردینماه ۱۳۶۶ در سن ۲۹ سالگی براثر اصابت ترکشهای گلوله «خمپاره ۶۰» عراق شهید شد اما پیکر مقدسش بعد از ۸ سال در سال ۷۴ تشییع و در روستای طوسکلا (زادگاهش) به خاک سپرده شد. فرمانده وقت سپاه پاسداران او را مالک اشتر لشکر ۲۵ کربلا نامید.
وصیتنامه سردار شهید طوسی
در بخشی از وصیتنامه سردار شهید طوسی آمده است: «باید همه دستبهدست هم داده متحداً و متفقاً خالصانه به ریسمان الهی چنگ زده و با قلبی مملو از ایمان، تقوا و خلوص در مسیر این حرکت الهی تلاش نمود تا خدایناکرده گزندی به اسلام عزیز و قرآن کریم نرسد و ما هم ان شاء الله عاقبتبهخیر و درنهایت به مقام قرب ذات باریتعالی نائل شویم.
پدر و مادرم: درود خدا بر شما باد، شمایی که تمامی وجودتان را برای این انقلاب و اسلام قرار دادید و فرزندان خود را برای جهاد در راه خدا به جبهه فرستادید و خودتان، اگر در جبهه نیستید تمامی وجودتان در جبهه و سنگرهای رزمندگان میباشد و در این راه فرزندان عزیزتان ابراهیم را برای رضای خداوند تقدیم نمودید و حتی با پیکر مطهر و خونیناش نیز ملاقات نکردید زیرا هدیهای که به پیشگاه خدا فرستادید حتی حاضر به پس گرفتن آن نشدید، این برای شما افتخاری بس بزرگ است.
دنیا محل امتحان و آزمایش است و کاروانسرایی است موقت؛ قافله مرگ فرا خواهید رسید و همه در نوبت قرار دارند و در مهلت مقرر باید بهسوی او بازگشت. آنچه را خداوند تقدیر مینماید کسی قادر به آن نخواهد بود. خداوند دقیقه و ثانیهای مرگ کسی را به تأخیر نمیاندازد پس چهبهتر که انسان زندگیاش را در مسیر طاعت الهی و در جهت کسب رضایت خداوند قرار دهد و همواره به یاد او باشد.