رضا امیرخانی در گفتگو با شاهد جوان: مخاطب کتاب هایم جوان ها هستند
نوید شاهد: نخستین موفقیت امیرخانى نه در جذب مخاطبان ادبیات داستانى که در تصاحب رتبه نخست جشنواره خوارزمى بود. در سال 1369 ؛ آن هم به دلیل اجراى برنامه پژوهشى «طراحى و ساختنِ هواپیماى یک نفره غدیر- 24 در چهارمین جشنواره اختراعات و ابتکاراتِ خوارزمى» که به تعبیر امیرخانى «اول شدنِ در آن کمترین فایده آن پروژه بود.» سال بعد در دانشگاه صنعتى شریف پذیرفته شد؛ اما او عاشق ادبیات بود و همین باعث شد که مسیر زندگیش عوض شود. در دوران جوانى ، اندك اندك ادبیات، حرفه امیرخانى شد و بعد از انتشار رمانِ «منِ او» به سال 1378 دوران اوج امیرخانى آغاز شد. در انتهاى دهه هفتاد به آمریکا سفر کرد؛ رهاورد آن، دو کتاب به نام هاى «نشتِ نشا » و «بیوتن» به همراه نشر مقاله هایى در و بگاه ادبى «لوح» بود. مسئولیت انجمن قلم ایران را تجربه کرد و از چهره هاى مؤثر جریان ادبى موسوم به جریان متعهد شد. در گفت وگو با «هابیل» خود را «آرمان گرا» نامید و به نقد جریان هاى فرهنگى حاکمیت پرداخت.
آغاز نویسندگی امیرخانی با کتاب «ارمیا»
رضا امیر خانى پیش از نویسندگى شعر مى گفت: در شبهاى شعر شرکت
مى کرد و در شب شعر حلّى شعر زیبایى را سرود: «شمسِ من اینک مسجدالاقصی است، اى
دوست، در ناصره، در صور، درصید است، اى دوست، هر جا شهیدى رفت شمسِ من هما نجاست، هر جا
دلى مى تفت شمسِ منهما نجاست.» و البته شعرهاى دیگرى هم گفت؛ اما ساکن سرزمین شعر
نماند. به توصیه «على معلم» به داستان نویسى روى آورد. رضا امیر خانى وقتى که جوانى 22 ساله
بود اولین کتاب خود را با نام «ارمیا» نوشت و به یکى از دوستانش سپرد تا بخواند و به سفرى رفت، وقتى
بازگشت کتاب چاپ شده بود.
اندیشه و سبک زندگی نویسندگی امیرخانی
رضا امیرخانى خود را نویسنده ى معتقد و متعهد به نظام جمهورى اسلامى مى داند. او روابط نزدیک و دوستانه اى با سران مملکت به ویژه شخص رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه اى دارد. کتاب «داستان سیستان» حاصل سفر مشترك امیرخانى و رهبر به استان سیستان و بلوچستان است که در قالب سفرنامه منتشر شده است. در اغلب آثار امیرخانى مى توان نوعى اشتراك در شخصیت پردازى و وحدت موضوع را مشاهده نمود. این ویژگى آنقدر بارز است که با مخاطب با مطالعه آثار مختلف امیرخانى مى تواند شخصیت هایى یکسان در نقش هایى متفاوت را تصورکند. در این رابطه مى توان به شخصیت مشابه مصطفى در رمان ارمیا و منِ او اشاره کرد.آثار امیرخانى از زبان خاصى بهره گرفته است. برخلاف موضوع و شخصیت پردازى هاى مشابه، او در هر کدام از کتا بهاى خود از یک نوع لحن و بیان خاص بهره گرفته است. به عنوان مثال داستان قیدار و منِ او که در تهران قدیم اتفاق افتاده است لحن و بیانى متناسب با آن دوران دارد. ویژگى دیگرى که آثار او را از دیگر نویسندگان هم دوره خود جدا مى کند استفاده از رسم الخط هاى منحصر به فرد است که در تمامى اثارش به خوبى دیده مى شود.
مخاطب من جوانان هستند نه مدیران
یکى از کتاب هاى معروف امیر خانى «نفحات نفت» است. امیرخانى در جواب شخصى که از او در مورد رساندن کتاب نفحات نفت به دست مسِئولان سوال مى کرد گفت : مخاطب همه ى کارهاى من و از جمله نفحات نفت جوانان هستند. اگر جوانى کتاب من را خواند و در او اثر کرد و 30 سال بعد مدیر شد من به خواسته ام رسیده ام.
توصیه به جوانان برای نویسندگی
امیر خانى در مورد نویسندگى استدلال جالبى دارد او مى گوید براى نوشتن باید دلیل داشت و با منطقى درست نویسندگى را شروع کرد، او مى گوید بارها بین نوشتن یک کتابم با کتاب بعدى وقفه طولانى افتاده و دلیل آن هم این است که صبر مى کنم تا شرایط مناسب براى نوشتن کتاب جدید محیا شود. امیرخانى در توضیح ویژگ ىهاى یک نویسنده موفق اظهار مى کند: رمان یک موجود زنده است و نویسنده وظیفه دارد با رمان خود زندگى کند و به آن جان دهد زیرا در غیر این صورت محصول کار او کتاب موفقى نخواهد بود، چرا که مخاطب هم با کتاب او زندگى خواهد کرد.
منبع: ماهنامه شاهد جوان/ شماره 172/ اسفند 1298