روایت زندگی شهید سرلشکر ایرج رستمی در «آن سوی تنهایی»
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، کتاب «آن سوی تنهایی» نوشته علیرضا اسفندیاری که به زندگی شهید سرلشکر ایرج رستمی می پردازد، از سوی سازمان حفظ آثار ارتش جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. این کتاب به زودی رونمایی میشود.
این کتاب داستانی اثری مستند و روایی از زندگی سراسر افتخار شهید سرلشکر ایرج رستمی از کودکی تا شهادت است. همراهی «عفت حجاری» همسر شهید ایرج رستمی برای مستند شدن داستانها و بهرهگیری از اسناد مختلف در ارتش جمهوری اسلامی ایران به زیبایی و استنادبخشی این اثر افزوده است.
«آن سوی تنهایی» به دشواریهای زندگی همسر شهید رستمی در دوران حضور وی در جبهههای نبرد نیز پرداخته است. همچنین روایتهایی از نحوه گذران زندگی خانواده امیرسرتیپ رستمی پس از شهادت وی را نیز منعکس میکند.
این کتاب در قطع رقعی، 300 صفحه با طراحی جلد مژگان مظفری به همت سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران آماده رونمایی است.
امير سرتیپ شهيد ايرج رستمي سال 1320 در شهر آشخانه مركز شهرستان مانه و سملقان استان خراسان شمالي به دنيا آمد. او فرزند خانواده اي بود كه عشق به اهل بيت(ع) و علماي اسلام در آن موج ميزد. دوران تحصيلي را با موفقيت در آشخانه گذراند و پس از پايان تحصيل مقدماتي راهي سربازي در مشهد مقدس شد و با توجه به توانمنديهاي فردي به ارتش پيوست و براي خدمت به نيروي هوابرد شيراز منتقل شد و توانست به دانشگاه افسري نيز راه پيدا كند.
پس از انقلاب و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلي، از سوي ارتش به كردستان اعزام شد و در آن جا مسير تازهاي در زندگي اش گشوده شد. رشادت، از خودگذشتگي و درايت او از نگاه تيزبين دكتر چمران مخفي نماند و اين امر سبب آغاز يك دوستي تا پاي خون بين آن دو شد.
شهيد ايرج رستمي به همراه شهيد چمران در كردستان مجروح و براي مداوا به تهران منتقل شد. وي پس از بهبودي به يگان خدمتي خود بازگشت و با آغاز جنگ تحميلي راهي جبهههاي حق عليه باطل شد. پس از چندي توسط وزارت دفاع مامور به همكاري با دكتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ هاي نامنظم را در جبهههاي جنوب تشكيل داد كه مسئوليت آن توسط دكتر چمران بر عهده شهيد ايرج رستمي گذاشته شد.
آنان با شكلدهي ستاد جنگهاي نامنظم و طراحي چندين عمليات در منطقه ضربات سختي به دشمن وارد آوردند. در جريان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد رزمندگان ستاد جنگ هاي نامنظم دهلاويه را كه روستايي در غرب سوسنگرد است خط مقدم خود قرار دادند.
مدافعان دهلاويه 10 روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت كردند تا اين كه در 24 آبان 1359 دشمن با اشغال دهلاويه خود را به سوسنگرد رساند. پس از آن براي آزادسازي روستاي دهلاويه عملياتي با تلاش يك گردان از نيروهاي سپاه و ستاد جنگهاي نامنظم به فرماندهي شهيد رستمي از دو محور روستاي دهلاويه انجام گرفت و منجر به آزادي دهلاويه و عقب راندن دشمن تا يك كيلومتري شد.
سرانجام بامداد 31 خرداد 1360 در حالي كه شهيد ايرج رستمي و همرزمانش درگيري سختي با دشمن بعثي داشتند بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاويه به شهادت رسید.
شهيد چمران پس از اطلاع از شهادت يار ديرينش سريع خود را به منطقه رساند و در مورد شهيد ايرج رستمي گفت: خدا رستمي را دوست داشت و برد اگر ما را هم دوست داشته باشد مي برد. البته اين دوري زياد طول نكشيد و شهيد چمران نيز در همان منطقه با اصابت گلوله خمپاره 60 به شدت مجروح شد كه در حين انتقال به بيمارستان به شهادت رسيد.
رهبر معظم انقلاب در سفر سال 91 خود به استان خراسان شمالي در جمع بسيجيان با ذكر خاطره اي پيرامون مراتب مجاهدت، ايثار و شجاعت شهيد رستمي فرمودند: «سرتاپايش گل آلود بود، اين پوتين ها گل آلود، بدنش خاك آلود، صورتش خسته، ريشش بلند، اما چهره را كه نگاه كردم، ديدم مثل ماه مي درخشد، نوراني بود. روزهاي قبل، من اين حالت را در او نديده بودم.
معروف بود در دوران دفاع مقدس مي گفتند فلاني نور بالا مي زند. روشن است، يعني بزودي شهيد خواهد شد. اين نورانيت حضور بسيجي بود، اين را من خودم مشاهده كردم، نه يك بار و نه دو بار، يك موردي كه مربوط به همين استان شما است. بد نيست عرض كنم يك سرگرد ارتشي كه بعد ما فهميديم ايشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمي - به ميل خود به صورت بسيجي آمده بود در مجموعه گروه شهيد چمران آنجا فعاليت مي كرد.»