مادر، هنوز چشم به راه آمدن اسماعیل است
وی با بیان اینکه برادرش متولد سال 1347 بود، افزود: من پنج سال از برادرم کوچکتر بودم. او شخصیتی بسیار مهربان و شوخطبع داشت. با حیوانات بسیار سخاوتمندانه و مهربانانه رفتار میکرد و اجازه نمیداد کسی حیوانات را بیازارد. عاشق شهادت بود. هر بار که از جبهه باز میگشت، سر به سرش میگذاشتم و میگفتم پس چرا شهید نشدی؟! او هم به شوخی با دوچرخهاش دنبالم میکرد.
خواهر شهید نظری جلالی اظهار کرد: زمانی که برادرم به جبهه رفت، هنوز دانشآموز بود. با جانباز هادی اکبرنژاد رفیق بودند. همراه با او به مدت 6 ماه در چالوس آموزش نظامی دیدند. با اصرار و التماس از مادرم خواست که راضی شود تا به جبهه برود اما مادرم راضی نمیشد. در نهایت خودش راهی جبههها شد.
وی با بیان اینکه پیکر برادرش هرگز از جبهه باز نگشت، درباره نحوه شهادت برادرش توضیح داد: آنطور که به ما اطلاع دادند، او در جبهه بارها خواب امام زمان (عج) را دیده بود. زمانی که مجروح شد و در آستانه شهادت قرار گرفت، دوستانش میخواسند او را به عقب برگردانند اما او با التماس از آنها میخواهد که او را همانجا بگذارند و حرکت ندهند. دوستان برادرم میگویند که احساس میکردیم او در آن لحظه امام زمان را میبیند. وقتی آنها بار دیگر به همان منطقه باز گشتند، دیگر اثری از برادرم ندیدند.
این خواهر شهید ادامه داد: مادرم هنوز هم چشم به راه آمدن اسماعیل است. هنوز هم هر کسی که در خانه را می زند، گمان میکند که اسماعیل است. با آنکه دچار حواسپرتی شده است، هنوز هم جویای احوال اوست. به احترام و به یاد برادرم اسماعیل، نام یکی از فرزندان برادر دیگرم را اسماعیل گذاشتهاند.
وی در توصیهای به جوانان گفت: از جوانان میخواهم که پیرو ولایت فقیه باشند و نمازشان را اول وقت بخوانند. این کارها، ادامه دادن مسیر شهداست. جوانان باید وصایای شهدا را مطالعه کنند تا از مطالبات و خواستههای آنها آگاه شوند.
به گزارش نوید شاهد در بخشی از کتاب جاودانهها که به شهید نظری جلالی پرداخته شده است به قلم خودِ شهید میخوانیم: « بعد از آن به جبهه حق علیه باطل اعزام شدیم و مشغول به جنگ شدیم و با روحیه خیلی قوی با مزدوران صدام کافر میجنگیدیم و آنها را از بین میبردیم و بعد از گذراندن مدتی در جبهه که مورد اصابت ترکش و گلوله قرار گرفته بودم و بعد از خوب شدنم از بیمارستان به خانه آمدم و مدتی استراحت کردم و دوباره به جبهه حق علیه باطل رفتم که دومین بارم بود و بعد مأموریتم تمام شد. به خانه برگشتم، چند روز ماندم و سومین بارم بود که رفتم به جبهه حق علیه باطل و اولین بار دوره ابتدایی شهادت را گذراندم و دومین بار دوره راهنمایی شهادت را گذراندم و سومین بار دوره نظری شهادت را که دیپلم شهادت را گرفتم.»
نشر شاهد کتاب «جاودانهها» را درباره شهدای دانشآموز منتشر کرده است.