«بی برادر» از شهید جواد محمدی میگوید
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، کتاب «بیبرادر» نوشته بهزاد دانشگر و زهرا کرباسی است. این کتاب درباره شهید مدافع حرم جواد محمدی نوشته شده است و به روایت دوستان و همرزمان شهید درباره وی میپردازد.
بیبرادر در دو فصل با عنوانهای «این فصل را بخوان، باقی فسانه است...» و «این فصل را بسیار خواندم. عاشقانه است...» تدوین شده است.
نویسندگان در بخشهای «بچهمحل»، «هوافضای سپاه»، «معاونت اطلاعات سژاه پاسداران»، «یگان امنیت سپاه پاسداران» و «تصاویر» کوشیدهاند مخاطب را با این شهید مدافع حرم آشنا کنند.
در صفحه 167 کتاب میخوانیم: «دفعه آخری که جواد را دیدم، گفت میخواهد یکشنبه برود سوریه. من توی چهرهاش یک جواد آرامتر و افتادهتر دیدم. توی یکی از ستادهای انتخاباتی، درگیری پیش آمده بود و ما رفته بودیم آنجا. جواد هم با بچههای درچه آمده بود. به کمک جواد و رفقایش چندتا از رهبرهای اغتشاشها را دستگیر کردیم. جواد تا ساعت 4 صبح با اینها حرف میزد. میخواست سر به راه شوند. خیلی برایشان دل میسوزاند.
همان جواد، آرامتر و افتادهتر رفت سوریه و شهید شد. شهادتش برای خیلیها باورکردنی نبود.؛ برای همانهایی که میگفتند خدا را از دستش در رفت و جواد شهید شد؛ اما خیلیها هم که سر به سر جواد میگذاشتند و فکر میکردند جواد همانی است که توی ظاهرشان نشان میدهد، پشیمان شده بودند. شاید فهمیده بودند که اصل، همان چیزهایی بود که بین جواد و خدا بوده است.
الان هم فکر میکنم اگر تنهای تنها هم باشم، جواد هست که دستم را بگیرد. دلم به همین خوش است. چند وقت پیش، یکی از بچهها خواب دیده بود که جواد سوار یک اتوبوس است و میگوید حاجعلی، نمیآیی بالا؟ شاید همان اتوبوسی بود که عاقبت به خیر شدند....»
انتشارات شهید کاظمی کتاب «بیبرادر» را با شمارگان یکهزار نسخه، قطع رقعی، 324 صفحه و به بهای 40هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.