می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم/ نامه شهید «محمدعلی تقی زاده»
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شهید "محمدعلی تقی زاده" بیست و هفتم اسفند ماه سال 1343 در تهران دیده به جهان گشود.پدرش غلامحسین و مادرش خیرالنسا نام داشت. پس از حضور در جبهه در سن نوزده سالگی در سیزدهم آبان ماه سال 1362 در منطقه عملیاتی پنجوین براثر اصابت ترکش به پایش به شهادت رسید. در ادامه نامهای از این شهید والامقام را میخوانید.
متن نامه به شرح ذیل است:
بسم رب الشهداء و الصدیقین
« ولا تحسبن الذین قتلوا من سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون»
گمان مبرید کسانی که در راه خدا جهاد کردند و کشته شده اند، مردگانند بلکه زنده اند و نزد خدا روزی میخورند.
« با سلام و درود به پیشگاه مقدس آقا امام زمان (عج) وامام خمینی این پیر جماران و این بت شکن زمان و این بزرگ تاریخ و این حسین (ع) زمان و با سلام و درود به شهدای صدر اسلام از کربلای حسین تا کربلا ما ایران و با سلام و درود به رزمندگان پر توان اسلام که جان برکف بر شور این راه که همان راه حسین (ع) است؛ امت آن را انتخاب کردند.
هم اکنون با دشمنان خون خوار نبض در حال ستیزند و با سلام و درود به امت شهید پرور قهرمان که با حضور در همه صحنههای حق و باطل اسلام و کفرامام را یاری میکنند.
خدایا ما را از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا وجود و جمال زیبا مشاهده کنم، خدایا من کوچکم، ضعیفم ناچیزم؛ پرگاهی در مقابل طوفان هستم.
خدایا خوش دارم گمنام و تنها باشم، تا در غوغای کشمکشهای روزگار پوچ مدفون نشوم. خدایا دردمندم و روحم در شدت درد میسوزد.
احساس می کنم که در این دنیا دیگر جای من نیست و با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم خدایا بسوی توی میآیم. مرا در جوار رحمت خود پناهی ده.
خدا یا هنگامی که با دشمن روبروی میشوم دنیای فریبکار، فریبنده را از دل من پاک کن و وسوسه های شوم و مال دنیا را از لوح ضمیر من بشوی.
مادر جان می دانم که خیلی دلت میخواست مرا در لباس دامادی ببینی اما چه باید کرد که وقت رفتن است، اما هیچ غصه ای نخور زیرا لباسی که بر تن دارم و غرقه به خون است همان لباس دامادیم است.
و روزی که در قبر قرارم میدهید، شب حجله من است.
و مرا در میان شهیدان بهشت زهرا به خاک بسپارید و از همه طلب بخشش دارم و امیدوارم که مرا حلال کنید.»
التماس دعا 62/05/19