۷۰ ساعت مصاحبه برای «نعمت جان»
به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی کتاب «نعمت جان»؛ با حضور سمانه نیکدل نویسنده این اثر، صغری بستاک راوی کتاب، معصومه رامهرمزی نویسنده و از امدادگران دفاع مقدس، حجتالاسلام بهداروند نویسنده کتاب «زندان الرشید» و از فعالان حوزه خاطرهنویسی، سیده اعظم حسینی نویسنده کتاب «دا»، مرتضی قاضی نویسنده کتاب «متهم دادگاه Old Bailey»، میثم رشیدی مهرآبادی، نویسنده کتاب «صد روسی» و... در کتابفروشی چاپ و نشر بینالملل برگزار شد.
70 ساعت مصاحبه برای «نعمت جان»
سمانه نیکدل، در ابتدای این مراسم، در سخنانی درباره آشنایی خود با راوی کتابش گفت: قصه آشنایی من با خانم بستاک از سال 1393 شروع شد، با شنیدن درباره فعالیتهای ایشان، مشتاق دیدار با ایشان بودم تا اینکه در بهمن ماه 1394 موفق شدیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم. در همان جلسه اول، جمعبندی ما این بود که بهخاطر تراکم فعالیتهای ایشان از جمله حضور در نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی، کمیته امداد، بنیاد مستضعفین، سپاه، پرستاری بیمارستان شهید کلانتری در دوران انقلاب و دفاع مقدس و در ادامه ازدواج با جانباز وطن آقای عابدی، مصاحبههای عمیقی با هدف نگارش کتاب بگیریم.
وی توضیح داد: این مصاحبهها که حدود هفتاد ساعت شد، از دوران کودکی خانم بستاک تا زندگی مشترکشان ادامه داشت که حاصل آن، کتاب «نعمتجان» شد.
این نویسنده تصریح کرد: برای جلسه اول که با چهلم برادرشوهر شهید خانم بستاک در اهواز همزمان شده بود، ایشان را به اندیشمک دعوت کردیم و در مجتمع فرهنگی شهید جواد زیوداری، گفتوگوهایمان را آغاز کردیم. در آن جلسات با اینکه اوضاع روحی همسرشان مناسب نبود؛ ولی وقت زیادی را برای مصاحبه گذاشت. بعد از آن هم سفر سه روزهای به اندیمشک داشتند که مصاحبههای مکرری داشتیم که تا پاسی از شب هم ادامه داشت. بعد از برگشت خانم بستاک به تهران به دلیل شرایط خاصشان که فاصله زمانی زیادی ایجاد شد، خودم به تهران آمدم تا مصاحبهها را ادامه بدهم که طی دو مقطع بود، هر دفعه، یک هفتهای مهمانشان بودم.
نیکدل درباره عنوان کتاب نیز در سخنانی اظهار داشت: یکی از دلایل انتخاب چنین اسمی، این بود که خانم بستاک از ابتدای فعالیتهایی که انجام دادهاند تا به امروز که در خدمت حاجآقا عابدی هستند، نعمتی از ولی نعمتهای انقلاب برای ما هستند، دلیل دیگری هم دارد که با خواندن کتاب مشخص میشود که چرا این نام را برگزیدیم.
این نویسنده در بخش دیگری از سخناش تصریح کرد: در حال حاضر، مشغول تدوین و نگارش خاطرات همسر شهید مدافع حرم، شهید علیمحمد قربانی، از شهدای مدفع حرم اندیمشک هستم که کار آن تا اواسط کتاب پیش رفته است. در کنار این پروژه، تحقیقی هم در مورد یکی از خانمهای امدادگر دفاع مقدس دارم که کارهای مقدماتی آن انجام شده و پژوهش آن هم به زودی شروع میشود.
در ادامه این مراسم، صغری بستاک، امدادگر دفاع مقدس و راوی کتاب نیز در پاسخ به سؤالی درباره تأخیر در بیان خاطراتش گفت: چند سالی بود که پیگیر نگارش این خاطرات بودم تا اینکه خانم نیکدل تماس گرفتند که من استقبال کردم و از این اتفاق خوشحال شدم و مدام در جلسات مصاحبه که میگفتند حضور پیدا میکردم.
وی ادامه داد: خانم نیکدل، سؤالات زیادی از من میکردند، آنقدر که بعد از حدود 20 سال توانستم حتی بعضی خاطرات از یاد رفته را هم به یاد بیاورم تا نوشته شود. ظرافت و کاربلدی خانم نیکدل در اینباره به من کمک کرد.
این امدادگر دفاع مقدس تصریح کرد: خانم داوری و خانم خوشطینت، از دیگر امدادگرانی بودند که در زمان جنگ، در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک، خیلی فعالیت داشتند. خانم چترچی هم که از نیروهای اعزامی تهران بود که او هم واقعاً دلسوزانه کار میکرد.
خانم بستاک در بخش دیگر سخنانش درباره ماجرای ازدواج خود با یک جانباز قطع نخاعی اظهار داشت: قبل از اینکه من با حاجآقا ازدواج کنم، حدود سال 1360 آقایی به نام مهدی صناعی به خواستگاری من آمده بود که خیلی تلاش کردم تا قضیه ازدواج من با ایشان صورت بگیرد؛ ولی آن زمان من 20 ساله بودم و نتوانستم برای سرگیری این ازداوج آن طور که باید و شاید دفاع کنم. آقای صناعی در سال 1360 شهید شد، شهادت ایشان باعث شد که تصمیم به ازدواج با یک جانباز قطع نخاع بگیرم؛ البته خواستار ازدواج با جانباز قطع نخاع از گردن بودم؛ ولی خوب این توفیق شامل حال من نشد.
وی افزود: بعد از اینکه حاجآقا عابدی آمدند به خواستگاری بنده، انگار خداوند یک قدرتی را به من داده بود که بتوانم از تصمیمم دفاع کنم. پدر، مادر، هشت برادر و دو خواهرم، همه مخالف ازدواجم با یک جانباز بودند؛ ولی من فقط به امام زمان(عج) توسل کرده بودم. الآن حدود 27 سال است ازدواج کردیم و از این ازدواج هم واقعاً راضی هستم.
خانم بستاک با اشاره به همزمانی رونمایی کتاب «نعمت جان» با سالروز شهادت شهید جواد زیوداری از شهدای اندیمشک گفت: شهید زیوداری در آن دوره، مسئول ما در بنیاد مستضعفین بودند، ایشان، شهید علیاکبری و شهدای دیگر مانند یک برادر برای ما بودند. این کتاب را شهید زیوداری و تمام شهدا هدیه میکنم.
اندیمشک مدیون فداکاریهای بانوان امدادگر است
حجتالاسلام محمدمهدی بهداروند، نویسنده کتاب «زندان الرشید» نیز که در این مراسم حضور داشت، در سخنانی بیان کرد: 37 سال پیش ما در چنین روزی، با شهید زیوداری از اندیمشک برای شرکت در عملیات خیبر حرکت کردیم. قرار بود از سمت خشکی وارد جزیره مجنون بشویم و نیروهای دیگر هم از آب وارد جزیره بشوند. متأسفانه عملیات لو رفته بود، وقتی وارد کانال شدیم، یک تیربار عراقی تقریباً بالای سر ما ایستاده بود، شروع به تیراندازی کرد، قتل عام شدیدی اتفاق افتاد، شهید زیوداری هم تیر خورده بود، به همراه تعداد زیادی از همشهریهایم شهید شدند، بعداً نیروهای عراقی آمدند و در کانال، روی شهدا خاک ریختند. بعد از آن، سالهای زیادی گذشت تا گروه تفحص رفتند و اجساد شهدا را کشف کردند.
وی با اشاره به فعالیتهای خانم بستاک در آن دوران دفاع مقدس اظهار داشت: خانم بستاک، خانم غندورچی، ایزدپور، دیناروند و...، یک تیمی از خانمهای فرهنگی و جوان شهر اندیمشک بودند که در آن دوران فعالیت میکردند، اندیمشک مدیون فداکاریها و ایثارگریهای آنان است که در رأس آنها خانم بستاک و خواهر شهید زیوداری هستند که در این مراسم حضور دارند.
بهداروند در پاسخ به پرسشی درباره کمتوجهی به نقش اندیمشک در ادبیات دفاع مقدس نسبت به شهر دزفول تصریح کرد: دزفول و اندیمشک طنیده در همدیگر هستند، اما دزفول شاخصههای دارد که اندیمشک ندارد و آن بزرگانی مثل سرلشکر رشید و سردار رئوفی است که که همه آنان فرمانده ما اندیمشکیها بودند و ما فرمانده شاخص نداشتیم؛ ولی در ادبیات دفاع مقدس و کتابهای تاریخ جنگ، درباره اندیمشک بیشتر کار شده است.
وی با اشاره به کتاب خاطرات شفاهی خودش که در دست انتشار است، تأکید کرد: این کتاب، در حقیقت یک تصویری تمامنما از کسی که در اندیمشک متولد شده، زندگی کرده، وارد جنگ شده و از آن شهر بیرون رفته است، ارائه میدهد. در این کتاب، به شهدای شاخص و سرآمدی پرداختم که افتخار اندیمشک هستند؛ مانند شهید زیوداری، شهید قاسمزاده و شهدای بزرگی که در آن کتاب به آنها پرداخته شده است.
نگارش خاطرات شهدا، امر به معروف است
محسن عابدی، جانباز قطع نخاع و همسر راوی کتاب «نعمت جان»، نیز در سخنانی در این مراسم بیان کرد: میشود گفت که از هر کجا که صحبت کنیم نعمت است چه ازدواج چه بحث جانبازی. ما واژهها و مفاهیم فراموش شدهای مانند ایثار، امر به معروف و نهی از منکر، مقاومت و شهادت داشتیم که با پیروزی انقلاب اسلامی این مفاهیم زنده شد. در هشت سال دفاع مقدس، شهادت، واژهای بود که هر جوان و نوجوانی که وارد جنگ میشد آرزو داشت به شهادت برسد؛ ولی حکمت خدا بر این بوده که یک عده را نگاه دارد. یکی از بهترین مفاهیم برای شهادت که نوعی امر به معروف هم میتواند باشد، نگارش خاطرات شهداست. امنیت، استقلال و آزادی ما به خاطر آن خونهایی است که برای این مملکت، قرآن، اسلام و دفاع از ولایت ریخته شده است. ولایت محور اساسی کشور ماست، مردم از جوان تا پیر با شوق ولایت و شهادت و به ندای امام اُمت قدم بر این راه گذاشتهاند. همه مدیون حضرت امام(ره) هستیم و بعد از امام راحل مدیون ولایت مقام معظم رهبری هستیم. امروز اگر امنیت داریم، به خاطر خون شهدایی است که نظارهگر ما هستند. امیدوارم بتوانیم پاسدار خون شهدای عزیز باشیم.
شاخصی برای زن مسلمان انقلابی ایرانی
در بخش دیگری از این مراسم، معصومه رامهرمزی، نویسنده و از امدادگران دفاع مقدس، در سخنانی گفت: وقتی کتاب را خواندم به خیلی چیزها امیدوار شدم از جمله به زندگی یک زوج انقلابی که با آرمانهایشان زندگی کردند. همچنین نسبت به نقش و جایگاه زن در انقلاب اسلامی واقعاً مسرور شدم. یک بانوی جوان اهل اندیمشک این کتاب را آنقدر خوب نوشته است که بعد از مدتی، یک کتابی را با یک حجم معقول اما بسیار پخته، بالغ، روان و سلیس میخواندم، خیلی حالم خوب شد؛ یعنی احساس میکنم این کتاب چه به جهت محتوایی و چه به لحاظ فرم و تکنیک، کتاب پختهای است و کشش روایی دارد؛ یعنی خوانده را با خود همراه میکند و از طرفی بازی با کلمات و لفظپردازی در آن نیست؛ بلکه پر از معنی است.
وی تصریح کرد: سالها بود که وقتی کتابهای دفاع مقدس منتشر میشد، به خصوص کتابهایی که در حوزه زنان بود، دوستان میآمدند کتاب را میگرفتند دستشان و میگفتند این کتاب، شاخصِ زنِ مسلمانِ انقلابی ایرانی است. البته ممکن بود از جهاتی درست باشد، اما من وقتی کتاب «نعمت جان» را خواندم، متوجه شدم که این کتاب بیانکننده شاخصهای زن مسلمان انقلابی ایرانی است؛ شاخصههایی مثل پویایی، توانمندی، قدرت، اراده، تلاش و تصمیمگیریهای عاقلانه در عین وجود عاطفه و زنانگی.
حق ادا نشده اندیمشک در جنگ
رامهرمزی ادامه داد: ما در این کتاب با زنی روبرو نیستیم که شکسته، خسته و ناامید باشد، با زنی روبرو هستیم که برای خودش برنامه دارد، لحظهای نمینشیند تا زمانی که آن ازدواج واقعاً خوب را انجام میدهد و تصمیم میگیرد که زندگیاش ادامه آرمانهایش باشد. ما شاهد یک زن قوی هستیم. من بارها در نقد کتابها عرض کردم که ما باید چنین زوجهای انقلابی و زنهای انقلابی را نشان دهیم. زنهای تصمیمگیری که قدرت دارند و توانمند هستند و براساس اصول دینی و جایگاه واقعی زن حرکت میکنند. روایت خانم بستاک تنها روایت صغری بستاک نیست؛ بلکه روایتی است که به خوبی توانسته نقش و جایگاه زن را در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و در شهرستان اندیمشک که به نظرم حقش در جنگ ادا نشده و هنوز ما نمیدانیم در آنجا چه اتفاقی افتاده است، این کتاب توانسته حق مطلب را ادا کند.
وی افزود: در این کتاب، تنها محتوا نیست که ارزشمند است، چیز دیگری که وجود دارد این است که ما با گزافهگویی، مبالغه و اغراق مواجه نیستیم و روایتهای کتاب، معتدل، منطقی و باورپذیر است. آدمهای کتاب، معمولی اما بسیار دوستداشتنی و فعال هستند. آن محتوای سالم و موثق در یک فرم خیلی خوبی ریخته شده است. خیلی وقتها به اشتباه فکر میکنیم که کتابهای دفاع مقدسی، باید خیلی فربه باشند و اگر کمتر از 400-500صفحه باشند، حق مطلب را ادا نمیکنند ولی واقعاً به این صورت نیست. «نعمت جان» کمتر از 200 صفحه است اما ما از ابتدا تا انتهای کتاب، معنا را میبینیم. یکی از کارکردهای جدی خاطرهگویی، پیدا کردن معنی زندگی است، ما در این کتاب، به گذشته نگاه میکنیم، گاهی فکر میکنیم گذشته خودمان را شخم میزنیم اما این طور نیست ما با نگاه به گذشته، معنای زندگی خودمان را بازیابی میکنیم که چه کردیم؟ که بودیم؟ انقلاب ما و آرمانهای آن چه بود؟
کتابی که خوب دم کشیده
رامهرمزی با اشاره به خاطره خودش درباره همراهی و همدلی مردم اندیمشک با رزمندگان که در کتاب «یکشنبه آخر» بیان شده است، گفت: در آن موقع که امدادگر بودم، بارها سوار آمبولانس که میشدم و میرفتم اندیمشک یا دزفول برای رساندن مجروحین؛ این صحنه را فراموش نمیکنم که در بیمارستان مردم جمع میشدند و نانِ تیری، میوه و.. به ما میدادند، وقتی برمیگشتیم به بیمارستان، همیشه آمبولانس پر از خوراکی بود، این موارد را آدم هیچوقت فراموش نمیکند، در این کتاب «نعمت جان» این موارد هم به خوبی گفته شده است.
وی تصریح کرد: من برای این کتاب، از تمثیل آقای مرتضی سرهنگی استفاده میکنم، ایشان میگوید کتاب باید مثل برنج، خوب دم بکشد، این کتاب هم خوب دم کشیده است. سه- چهار سال روی 70ساعت مصاحبه، کار شده، فلشبکهای خوب نشان میدهد شأن نویسندگی در این کتاب رعایت شده است به همین دلیل من از انتشارات خواهش میکنم عنوان روی جلد برای نویسنده که تحقیق و تدوین قید شده، تغییر بدهد. زمانی میزنیم مصاحبه و تدوین که واقعاً مصاحبه و تدوین شده باشد اما اینجا کار پدیدآوری صورت گرفته، نویسنده با درک خوبی از راوی و رسیدن به یک اتصال با شخصیت راوی، توانسته روایت را جان دهد و کنار هم بچیند وقتی شأن نویسندگی، در یک کتاب رعایت میشود اصلاً کم است بگوییم مصاحبه و تدوین باید بگوییم نویسنده سمانه نیکدل. یک جوانی که با اینکه تجربههای نسل من را ندارد اما تجربه را درک کرده و خوب به روی کاغذ آورده است.
این نویسنده ادبیات دفاع مقدس خاطرنشان کرد: یک نکته دیگر که خیلی از آن لذت بردم، هم نگارش عفیفانه کتاب بود. اتفاقی که خواسته ادبیات ماست و باید به آن افتخار بکنیم. در کتاب، خانم بستاک از خواستگارهایش و از ازدواج گفته، اما در همه آن اتفاقات، ما پاکی و آن حیات طیبه را که قرآن مثال میزند، میبینیم. ما در این کتاب همه مسائل عاطفی را میبینیم اما در آنها پاکی موج میزند، جنسیتگرا نیست. واقعاً صداقت است آن رابطههایی که در گروههای انقلابی در زمان انقلاب و جنگ وجود دارد، خیلی خوب به این موارد پرداخته شده است، فکر میکنم واقعاً به این قِسم عظیم زنانهگویی و زنانهنویسی میتوانیم افتخار کنیم و آنقدر روی آن کار بکنیم که این مدل عفیفانهنویسی را در دنیا ارائه بدهیم.
رامهرمزی در پایان تصریح کرد: جا دارد از دوستان دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب بهخاطر حُسن انتخابشان چه در انتخاب راوی و چه نویسنده تشکر کنم، خیلی خوشحال هستم که جوانان اندیمشکی این کتاب را به نگارش درآوردند؛ امیدوارم که فرصتهای خوبی برای همه استانهای ما ایجاد بشود که نویسندههای جوان در استانهای مختلف بتوانند کتابهای خوبی را با چنین موضوعاتی منتشر کنند.
کتاب «نعمت جان»؛ خاطرات صغری بستاک، امدادگر دفاع مقدس، در 208صفحه، شمارگان 1000نسخه و با قیمت 25هزار تومان توسط انتشارات راه یار منتشر شده است و علاقمندان علاوه بر کتابفروشیها میتوانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.