شهید آیت الله صدوق، میدان را فدای کرسی درس نکرد!
چگونه با پدربزرگ شهیدتان آشنا شدید؟
پدرم در زمان شهادت پدرشان کم سن و سال بود به همین جهت خاطرات زیادی از ایشان در ذهنش نبود اما آشنایی من با پدربزرگ شهیدم از زمانی آغاز شد که پدرم جمعآوری خاطرات دوستان و همراهان شهید را شروع و نسبت به معرفی ایشان در جامعه اقدام کرد. من به کمک پدرم آمدم و خاطراتی که دوستان و همراهان پدربزرگم از ایشان نقل میکردند را پیاده کرده و به دست نویس تبدیل میکردم. یعنی پدرم واسطه آشنایی من با پدربزرگ شهیدم شد که بیش از پنجاه سال پیش به شهادت رسیده بود و ما کمتر از ایشان چیزی شنیده بودیم. پیادهسازی این مصاحبهها باعث شد تا ذهنم با خاطرههایی که این بزرگان از شهید صدوق داشتند درگیر شود و این روش کمک کرد تا با پدربزرگم بیشتر آشنا شوم.
این نوشته ها چقدر به شما کمک کرد تا پدر بزرگ شهیدتان را بیشتر بشناسید؟
زمانی که گفتگوها را پیاده می کردم، زندگی و شخصیت شهید برایم بسیار جذاب شد و به نوعی شیفته ایشان شدم. شخصیت ایشان بسیار گمنام بود و ما بیش از یک اسم و یک عکس، چیزی از ایشان نداشتیم اما بازگویی این خاطرات باعث شد به مرور شخصیت ایشان مطرح شود و هرچه جلوتر میرفتیم ابعاد علمی، جهادی و انقلابی ایشان بیش از گذشته برایمان آشکار شد.
آیا شناخت شهید آیت الله صدوق در روحانی شدن شما تاثیر داشت؟
من از نوجوانی به حوزه و روحانیت علاقه داشتم و آرزو داشتم در این مسیر قدم بگذارم. آن اوایل هم خیلی پدربزرگم را نمیشناختم اما بعدها که با شخصیت ایشان بیشتر آشنا شدم احساس کردم من هم باید مثل ایشان باشم؛ حقایق را آنطورکه هست بفهمم و جرات گفتن آنها را داشته باشم. شهید صدوق در دورهای که همه به دنبال زندگی روزمره خود بودند تلاش کرد تا از بند روزمرگی خلاص شود و کاری کند کارستان؛ ایشان با همه وجود دوست داشت دنیا را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کند؛ دوست داشت جهان را دگرگون و ظلم را سرنگون کند؛ دوست داشت انقلاب کند. با جرات می توانم بگویم که این ویژگی شهید صدوق مثل خون در رگهای من جاری است. واقعا احساس میکنم با دعاهای ایشان در این مسیر قرار گرفتهام.
راز محبوبیت شهید در بین دوستان و آشنایان چیست؟
ایشان بسیار مردمی بود. طبیعتا بعد از گذشت سالها خاطرات از ذهن انسان پاک می شود مخصوصا اینکه دوستان و همراهان ایشان عمدتاً به کهنسالی رسیده بودند و معمولا در این سن و سالها بسیاری از خاطرات از ذهن انسان پاک می شود. اما برایم جالب بود که این افراد در کهنسالی هم خاطرات زیادی از شهید صدوق در ذهن داشتند و این نشان از این مساله دارد که شهید صدوق جایگاه ویژهای در ذهن و قلب آنها داشته است. شهید صدوق، مرزی بین خودش و مردم قائل نمیشد و هر اتفاقی که میافتاد سعی میکرد ورود پیدا کرده و مشکلی از مردم حل کند. مردم ایشان را مانند یک پناهگاه میدانستند. با اینکه جوان بود اما برای مردم یک پناهگاه بود. گرهگشا بود و مشکلات مردم را مشکلات خود میدانست این راز محبوبیت ایشان است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند: «الانسان عبید الاحسان» یعنی آدمها وقتی میبینند کسی به آنها خوبی میکند و از جان و دل برایشان مایه میگذارد بنده او میشوند و با همه وجود به او عشق میورزند. شهید صدوق چنین جایگاهی در بین مردم منطقه خودش پیدا کرده بود.
معرفی شهید آیت الله صدوق چه آثاری در جامعه خواهد داشت؟
به اعتقاد من معرفی آیت الله صدوق و شهدای بزرگی همچون ایشان، میتواند تاثیرات بسیار زیادی در جامعه ما به ویژه در نسل جوان داشته باشد. جوانان ما نیاز به الگو دارند. اگر الگوهای مناسبی نداشته باشند عدهای که هیچ بویی از اخلاق و انسانیت نبردهاند خود را به عنوان الگو به جوانان ما غالب میکنند! علاوه بر این، معرفی شهدای عالم و مبارز میتواند چراغ راهی برای طلاب و روحانیون ما هم باشد. بدون تردید سبک زندگی شهید آیت الله صدوق میتواند مدل و الگوی بسیار مناسبی برای جامعه روحانیت باشد. واقعا جا دارد در رابطه با ابعاد شخصیتی ایشان کتابها تالیف شود و در دسترس همگان قرار گیرد.
در آن ایام خفقان، بصیرت شهید آیت الله صدوق را چگونه توصیف می کنید؟
حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: «شهادت هنر مردان خداست». این یعنی هر شهید یک هنرمند است. اما هنر شهید چیست؟ به اعتقاد من، هنر شهید این است که اولا نسبت به سایر افراد بهتر و دقیقتر شرایط جامعه را درک میکند و ثانیا جرات اقدام و عمل بر اساس فهم خود را دارد. این هنر شهید است. اولی همان بصیرت است و دومی همان شجاعت. آیت الله صدوق هر دو را در حد اعلی داشت. در شرایطی که بسیاری از طلاب و روحانیون سرگرم درس و بحثشان بودند و با سودای اجتهاد شب را روز میکردند، یک طلبه جوان و عالم پیدا میشود و حاضر میشود با تمام وجود در مقابل دنیای کفر بایستد. این یعنی بصیرت. شهید صدوق به شهادت بسیاری از بزرگان، از بهترین و ممتازترین شاگردان آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی (رضوان الله تعالی علیهم) و سایر مراجع بزرگ و همچنین از اساتید برجسته حوزه علمیه آن زمان بود؛ با این حال هیچوقت میدان را فدای کرسی درس نکرد! قطعا اگر ایشان تنها به کرسی درس و رسیدن به جایگاهی در حوزه علمیه فکر میکرد الان ما به جای اینکه از شهادت ایشان سخن بگوییم باید از تالیفات علمی ایشان حرف میزدیم؛ اما این راهی نبود که شهید صدوق انتخاب کرد. هرچند در همان سنین جوانی از دیدگاه مرجعی همچون آیت الله العظمی گلپایگانی ایشان به مقام شامخی از علم دست یافته بود اما این تعریف و تمجیدها شهید صدوق را از مسیر مبارزه در راه حق جدا نکرد. احساس میکنم ایشان یک نوع بریدگی و انقطاع نسبت به دنیا داشت و الا چطور میشود کسی در جوانی در حوزه علمیه همچون خورشید بدرخشد و مورد لطف بزرگان حوزه باشد با این حال به راحتی از این فضا دل بکند و خود را در مقابل تیر زهرآگین طاغوت قرار دهد و به شهادت برسد!
به نظر شما چه عاملی باعث شد تا شهید آیت الله صدوق به چنین بصیرتی دست پیدا کند؟
به اعتقاد من یک بخش این قضیه به نبوغ ذاتی ایشان برمیگشت و بخش دیگر به ارتباطی که با امام خمینی (ره) گرفته بودند. من احساس میکنم ارتباط ایشان با حضرت امام (ره) فراتر از رابطه استاد و شاگردی بود؛ رابطه ایشان رابطه مراد و مرید بود. شهید صدوق مرید امام شده بود و با همه وجود به هدف و راه امام اعتقاد داشت. ایشان امام را خیلی خوب شناخته بود؛ اگر خمینی کبیر برای همه حاجآقا روح الله بود برای شهید صدوق حقیقتاً امام بود.
فکر میکنید اگر شهید صدوق امروز در میان ما بود چه میکرد؟
مطئنمنم اگر شهید صدوق امروز در میان ما بود همان کاری را میکرد که در دهه سی و چهل انجام داد؛ روشنگری و ایستادگی در برابر نظام استکبار جهانی. وقتی ایشان شصت سال پیش در سخنرانیهایش مردم را نسبت به توطئه یهود و مستکبران جهان برای نابودی اسلام مطلع میساخت به نظر شما اگر امروز بود چه میگفت؟! قطعا اگر امروز بود با تمام وجود روشنگری میکرد و علیه تمدن شیطانی غرب موضع میگرفت! علیه اسلام آمریکایی موضع میگرفت و حقیقت را برای مردم روشن میکرد. اگر امروز بود قطعا تمام علم و دانشش را به میدان میآورد تا پرچم اسلام بالا بماند و تمدن کفر به خاک ذلت نشیند.
به عنوان یک روحانی دهه هفتادی، نظرتان نسبت به تفاوت روحانیون زمان پدربزرگتان با روحانیون عصر حاضر چیست؟
هر عصری اقتضائات خودش را دارد. در عصری که شهید آیت الله صدوق و امثال ایشان در حوزههای علمیه درس میخواندند جامعه بهگونهای دیگر بود و الان تقریباً همهچیز تغییر کرده است و قطعا در آینده نزدیک تغییرات از این هم وسیعتر و عمیقتر خواهد شد. در آن زمان ارتباطات شکل محدودی داشته و تمدن غرب آنچنان در سبک و مدل زندگی مردم نفوذ نکرده بود اما در عصر حاضر به دلیل گسترش رسانهها و شبکههای ارتباطی شرایط دگرگون شده است. زندگیها از فرم سنتی خود فاصله گرفتهاند و همه دنیا در حال یکدستشدن است. این کار را برای روحانیون و تمام دغدغه مندان فرهنگی بسیار سخت کرده است. هرچند گسترش کانالهای ارتباطی و سرعت یافتن راههای انتقال فکر میتواند به نوعی فرصت تلقی شود اما با وجود سلطه دشمنان اسلام بر رسانه های جمعی و اجتماعی، تهدیدات این مسئله بیشتر از فرصتهایش خودنمایی میکند. امروز روحانیت برای موفقیت در رسالت تاریخی خود، باید اولاً عصر حاضر که برخی با عنوان «عصر فضای مجازی» از آن یاد میکنند را به خوبی بشناسند و ثانیاً خود را به ابزارهای ارتباطی جدید مجهز سازند.
بنیاد علمی و فرهنگی شهید آیت الله شهید صدوق گلپایگانی با چه هدفی تاسیس شده و در چه حوزههایی فعالیت میکند؟
بنیاد علمی و فرهنگی شهید آیت الله محمدصادق صدوق گلپایگانی (شمص) با هدف بزرگداشت مقام علمی و فرهنگی شهید آیت الله صدوق گلپایگانی و ادامه دادن راه این عالم مجاهد تاسیس شده است. در واقع ما در این بنیاد در تلاشیم با الهام گرفتن از شخصیت علمی و مبارزاتی این شهید والامقام، در مسیر تحقق انقلاب جهانی اسلامی حرکت کنیم و در حد وسع خود در این میدان مجاهدت نماییم. رهبر معظم انقلاب (مدظله) فرمودند ارزش معرفی شهدا کمتر از شهادت نیست. خب شهدا چراغ راه هستند؛ قطبنما هستند؛ راه را نشان میدهند و ما را به سمت حق هدایت میکنند. متاسفانه شخصیت شهید صدوق به عنوان یکی از اولین شهدای نهضت امام خمینی (ره) بسیار ناشناخته مانده و ما در بنیادی که به اسم ایشان نامگذاری شده، تلاش میکنیم این عالم مجاهد را بیش از پیش به جامعه معرفی کنیم.