دختری که احمد آقا صدایش میکنند
به گزارش نویدشاهد به نقل از تسنیم، کتاب «دختر تبریز»؛ فراز و فرودهای زندگی پرماجرای خانم «صدیقه صارمی»، رزمنده، امدادگر، مربی نهضت سوادآموزی و مربی پرورشی تبریزی را قبل و بعد از انقلاب اسلامی روایت میکند.
صارمی در این کتاب، خاطراتی از مبارزات مردم تبریز در انقلاب، دفاع مقدس، همراهی با آیتالله شهید مدنی در ستاد نماز جمعه و سردار شهید مهدی باکری در جبهه جنوب ارائه میکند و روایتهای ناگفتهای از عملکرد بهیاران و معلمان نهضت سوادآموزی، جهادگران و مربیان پرورشی دهه 60 دارد. محمدصادق شهبازی، نویسنده، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده شده است، به این کتاب پرداخته که در ادامه میخوانید:
«دختر تبریز»، خاطرات صدیقه صارمی، رزمنده، مربی نهضت سوادآموزی و مربی پرورشی دهه 60 تبریز است که هدی مهدیزاد تهیه و تنظیم کرده و انتشارات راهیار، چاپ اول آن را در 1398 منتشر کرده است.
غالب کتابهای خاطرات زنان در انقلاب یا به تجربیات جنگ یا همسران و مادران و... شهدا محدود شده است، «دختر تبریز» اما ایده و ژانر جدیدی برای نقشآفرینی زنان در انقلاب اسلامی است. کتاب روایت اول شخص دختر نوجوان و جوانی است در مسیر شدن و رشد که با انقلاب اسلامی و وقایع بعد از آن گره خورده است و نقشآفرینی فعالانه و داوطلبانه او را به نمایش گذاشته است.
کتابی جذاب از دختری بهشدت شَروشور، مسئولیتپذیر، فعال، پُرجنبوجوش، نترس، سِمج و جسور که نسبت به اطراف خودش احساس مسئولیت دارد. در کتاب همهچیز هست؛ از فعالیت در مدرسه در دوره دانشآموزی تا شرکت در قیام 29 بهمن 56 تبریز، آموزش امدادگری، نهضت سوادآموزی در روستا، جهاد سازندگی و دروی گندم، بسیج مستضعفین، آموزشهای نظامی، آموزش امدادگری و بهیاری، حضور در عملیات، ستاد پشتیبانی جنگ، مربی امور تربیتی، شستشوی لباس رزمندگان، جمعآوری کمک برای جبهه، فعالیت در مسجد محل، بردن کتابخانه سیّار به روستاها، شکل دادن نمایشگاه عکس انقلاب بهصورت سیّار، تعلیمات دینی، طرح ولایت و... . جالب اینکه او ضمن نقشآفرینی در همه این شرایط، دوربین به دست دارد و بسیاری وقایع را ثبت کرده و بعد هم نمایش داده است.
کتاب، مبارزه و تلاش برای غلبه بر موانع و بُنبستها را نشان میدهد، صارمی هر مشکلی که سر راهش پیش میآید با تمام توان مقابله میکند؛ از پریدن از روی دیوار برای دررفتن از مادر تا مجبور کردن پیرزنهای مسجد به تحمل کردن او در صف اول با گره زدن چادرهای آنها تا مقاومت مقابل فشار اطرافیان برای مدرسه نرفتن تا مقابله با تمام توان برای حفظ حجاب در مدارس ستمشاهی، کلنجار رفتن با مردم روستا برای یادگرفتن درو و کمک به کشاورزان در درو، برخورد با غیرانقلابیهای بهاجبار حاضرشده در جبهه مثل برخی دانشجویان پزشکی، تحمل سختیهای وحشتناک برای رفتن به مناطق محروم یا برگزاری کلاسهای نهضت پشت در مدرسه بسته شده به دلیل ناهماهنگ بودن مدیر، مخفی کردن مجروحیت خود و برادرش از مادر، رساندن خود به دیدار امام(ره) علیرغم ناهمراهی مسئولین، رفتن تا نزد وزیر آموزشوپرورش برای تغییر شغل خود به معلم دینی، همراه کردن خانمهای بیسوادی که حاضر به شرکت در کلاسهای نهضت نبودند و... .
کتاب، مسیر جستوجوگری، صیرورت (شدن) و هویتیابی همان آدم عادی را تا تبدیل به انسان انقلاب اسلامی بهخوبی نشان داده است. کتاب برخوردهای دیگران در برابر او در این فرآیند را هم نمایش میدهد. مثلاً او از احمد آقا تا صارمی جبههای و... لقب میگیرد.
کتاب «دختر تبریز» روایتی دسته اول از زندگی مردم تبریز، مراغه، ورزقان و بعضی مناطق دیگر آذربایجان شرقی در روزهای ماقبل و زمان انقلاب و مابعد انقلاب و نقشآفرینی آنها و وقایع آن موقع و روایتهای دستاول از مسائل انقلاب در کف خیابان و روستا و مدرسه و... دارد؛ مواردی مثل خریدن تلویزیون فقط بهخاطر دیدن لحظه ورود امام(ره) به ایران، حمله ساواکیها در لباس روحانیت به مردم، دعوای انقلابیها با آیتالله شریعتمداری، توهین اسرای عراقی به ایرانیها و برخورد پیامبرانه رزمندگان ایرانی با آنها، دعوای مردم انقلابی با غیرانقلابیها مثل دعوا با دانشجویان پزشکی، تحتتأثیر قرار گرفتن دانشجویان غیرانقلابی با دیدن صحنههای شهادت و ایثار رزمندهها، دور کردن بچهها از خود برای در حاشیه قرار نگرفتن خدمترسانی، صحنههای تکاندهنده از جنایات دشمن و فداکاری آحاد مردم، ترمیم جنازههای شهدا برای جلوگیری از ضربه روحی شدیدتر به خانوادهها، اخلاص در جبهه، اسرای خانم غیرایرانی جنگ، لباس اتوشده و تمیز پوشیدن رزمندهها برای شهادت و ملاقات خدا، مقابله با نفوذ منافقین در نهادهای انقلابی، سازوکار اداره این نهادها، ایثار کارمندان نهادهای انقلابی و حقوق نگرفتن، کمکهای مردمی به جبهه، لباس دوختن، مربا و آجیل و... آماده کردن، حساسیت دختر زیر آوار مانده به عفّتش نه خانواده از دست دادهاش، جشن حنابندان گرفتن مادر شهید برای فرزندش دور قبر، حساسیت مردم به امام(ره) و مرگ در اثر شنیدن خبر رحلت امام(ره)، تلاش آحاد مردم برای کمک به انقلاب و نظام و... .
راوی هرجا وارد شده روایتهایی جالب و دست اول داده است؛ مثلاً کارهای متنوع مربی پرورشی مثل نقاشی، تئاتر، سرود، داستاننویسی، حفظ و تلاوت قرآن، مقالهنویسی، دیدار با خانواده شهدا و مزار شهدای ارمنی، بولتن درست کردن با دانشآموزان و... . مدل مشارکتمحور کارهای فرهنگی اول انقلاب در این کتاب به خوبی نمایان است که مردم خود فعالانه و داوطلبانه کمک میکنند و نهادهای انقلابی زمینه این نقشآفرینی را فراهم میکنند.
«دختر تبریز» کتابی است که انسان بهسختی میتواند زمین بگذارد، با هیجان وقایع عجیب برای یک دختر را بازخوانی میکند، گاهی خواننده را از تَه دل میخنداند و گاه بیاختیار اشک خواننده را جاری میکند. علاوه بر اینکه که کتاب فشرده و کوتاه است.
کتاب البته بیاشکال هم نیست. فصل آخر کتاب به قوت بخشهای دیگر نیست. انگار بعد از دهه 60 چیزی دیگر باقی نمیماند، کیفیت و حجم خاطرات قابل مقایسه با قبل نیست. کتاب تا فصل ماقبل نهایی در اوج است و در فصل نهایی به حضیض میرسد، البته سختیهای کار فرهنگی و انقلابی بعد از جنگ را هم میبینیم، اما نه به آن طراوت و شوریدگی که در فصلهای پیش. داستان بعضی عکسهای انتهایی در کتاب نیست. همه جملات ترکی هم ترجمه و اعراب ندارد. با همه اینها ارزش و جذابیت و خطشکنی کتاب اینقدر زیاد است که مخاطب را مسحور خود میکند.