روایتهای دلنشین از سالهای حماسه و خون
به گزارش نویدشاهد به نقل از ایبنا؛ علیالله سلیمی: نوشتن آثار ادبی براساس زندگی شهیدان در هر مقطعی از تاریخ، درسهای آموزندهای برای نسلهای مختلف دارد که بیشتر الهام گرفته از مفهوم ایثار و گذشت در راه آرمانهای نیک انسانی است.
شهیدان مانند چراغهای فروزان، راه روشن زندگی صالح را بر راه گمکردهها نشان میدهند و این راز ماندگار یاد و نام شهداست. به بیان دیگر، شهیدان در تمامی ادوار تاریخ اسلام، به ما بیش از هر چیز درس «زندگی» میدهند. درس درست زیستن و خوب زندگی کردن و در نهایت در یادها و خاطرات، خوب ماندن.
در این راستا و در طول بیش از چهار دهه که از نخستین روزهای شروع جنگ تحمیلی حکومت بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران میگذرد، حرفهای بسیاری درباره این جنگ زده شده که بخشی از آنها در حوزه ادبیات و در قالب داستان بوده است. در همین حوزه هم به لحاظ گستردگی موضوع، از زوایای مختلفی به ابعاد گوناگون جنگ پرداخته شده که به دلیل نقش موثر خانواده رزمندگان در آن ایام، بخشی از ادبیات دفاع مقدس به نقش تعیینکننده خانواده رزمندگان در طول هشت سال جنگ تحمیلی اختصاص یافته است.
یکی از تازهترین آثار در این زمینه، مجموعه داستان «هر روز ساعت هفت و ده دقیقه» نوشته آذر خزاعی سرچشمه است که اخیرا از سوی نشر شاهد چاپ و منتشر شده است. این مجموعه، شامل 17 داستان کوتاه با محوریت موضوع شهید و شهادت در دوران دفاع مقدس است که نویسنده بیشتر بر نقش خانوادههای رزمندگان و شهدا در مواجهه با مفهوم ایثار و شهادت پرداخته و اغلب قهرمانان داستانها بهرغم اینکه در خطوط مقدم نبرد و جبهههای جنگ حضور ندارند، اما در زندگی روزمره خود، نشانهها و تبعات جنگ را لمس کرده و با آن زندگی میکنند.
یکی از ویژگیهای این مجموعه، پرداختن به دغدغهها و دلتنگیهای دخترانه در مواجهه با پیامد جنگ است که اغلب با فقدان یکی از اعضای خانواده و بیشتر پدر و برادر همراه است. راوی تعداد زیادی از داستانهای این کتاب، دخترانی هستند که از پدر و برادر رزمنده و شهید خود میگویند. آنها معمولا روایتگر زندگیهای ایثارگرانه خانواده های رزمندگان و شهدا در زمان جنگ هستند و از جای خالی عضوی از خانواده میگویند که در بحبوحه جنگ برای دفاع از دین و میهن به جبههها شتافته و در این راه رشادتها از خود نشان داده و با شهادت خود، درخت مقاومت و پایداری را آبیاری کردهاند.
ازجمله راویان دختر در این مجموعه، میتوان به راویان داستانهای «بابای من»، «نگاه آخر»، «خدا خواست»، «شیر برنجی»، «امانت»، «دنیای وارونه» و «واگویه» اشاره کرد. در تعدادی دیگر از آثار این مجموعه هم یکی از قهرمانان اصلی داستان را زنان تشکیل میدهند؛ از دختران نوجوان و جوان که خاطراتی از پدر یا برادر رزمنده و شهید خود دارند تا مادرانی که سرنوشت شوهر یا فرزندشان با پیامدهای جنگ گره خورده است. نویسنده سعی کرده بیشتر به مسائلی بپردازد که در غیاب مرد خانه برای اهل خانه اتفاق میافتد.
در داستانهای کتاب «هر روز ساعت هفت و ده دقیقه» زنان هم پابهپای مردان درگیر رویدادهای جنگ هستند و بیشتر هم پیامدهای جنگ در پشت جبههها از منظر خانوادههای رزمندگان و شهدا روایت میشود.
برای آشنایی با نثر نویسنده، بخشی از داستان«نگاه آخر» را با هم مرور میکنیم:« وقتی برمیگردم میبینم دبه بزرگ که توش آب آلبالو بود برگشته و آب آلبالو مثل یک چشمه خون سرازیر شده. سمت دیگرم رو نگاه میکنم میبینم مش باقر پخش زمین شده و زنش هم بالای سرش دارد مدام تکانش میدهد. قاب اعلامیه شهادت تنها فرزندش بالای سرش است و مش باقر انگار هزار سال است که خوابیده است. مریم را میبینم که صورتش زخمی شده و به طرفم میآید. فریادهای مریم درحالیکه دستم را گرفته و میکشد، توی گوشم میپیچد و من غرق نگاه عکس داخل قاب هستم.» (ص 44)