سه‌شنبه, ۰۲ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۳
نوید شاهد - شهید سید علی اندرزگو از شهیدانی است که با زندگی چریکی خود کوشید تا دِین خود را به انقلاب اسلامی ادا کند. در این گزارش به مرور آثاری پرداخته‌ایم که از جنبه‌های گوناگون به زندگی این مجاهد انقلابی پرداخته‌اند.

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، سیدعلی اندرزگو در سال ۱۳۱۶ متولد شد و از نوجوانی به تحصیل علوم دینی روی آورد. با نواب صفوی در همان دوران آشنا شد و از او الهام گرفت. وی در قیام ۱۵ خرداد، مبارزه با رژیم شاه را آغاز کرد و تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر و سپس آزاد شد. از آن زمان به هیأت مؤتلفه پیوست و در اولین اقدام، در اعدام انقلابی حسنعلی منصور (عامل تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی(ره) ) همکاری کرد.

آشنایی با اندرزگوی انقلاب از «سفر صبح» تا «چریک تنها»

در پی این اقدام، ساواک به جستجوی وی پرداخت، اما نتوانست اندرزگو را بیابد. بنابراین وی را به طور غیابی در دادگاه به اعدام محکوم کرد. این مرد انقلابی برای اینکه مورد شناسایی قرار نگیرد، با چهره‌ای مبدل آشکار می‌شد. ساواک پس از سال‌ها تعقیب و گریز، سرانجام او را در یک درگیری در دوم شهریور ۱۳۵۷ با زبان روزه به شهادت رساند. تاکنون درباره شهید سید علی اندرزگو کتاب‌های بسیاری نوشته شده است. در این گزارش به معرفی برخی از این آثار پرداخته‌ایم.

سفر صبح

این کتاب از تولیدات نشر شاهد و نوشته محمد عزیزی است که برای نخستین بار در سال ۱۳۷۹ منتشر شد.

نویسنده در این کتاب زندگی‌نامه شهید سید علی اندرزگو را در قالب داستان بازگو می‌کند. عزیزی که این داستان را براساس اسناد و گزارش‌های ساواک، خاطرات، زندگی‌نامه‌ها، نشریات و منابع دیگر به نگارش درآورده، طی آن کوشیده است زوایای اخلاقی، روحی، و به ویژه مبارزات مخفیانه نامبرده را با رژیم شاه منعکس کند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «تا كی می‌خواهی بيدار بمانی؟ از صبح تا حالا چشم دوخته‌يی به در كه چی؟ اگر آمدنی بود، مطمئن باش تا حالا صد بار آمده بود.

-مياد، مطمئنم!

-خيلی خوش خيالی دختر.

-چرا؟

زن زهر خندی می‌زند و رو به دخترش می‌گويد:

-اين آدمی كه من ديدم آدم زن و زندگی نيست!

-مرضيه هراسان می گويد:

-يعنی چی!

-يعنی اين كه من فكر می‌كنم تو از اول اشتباه كردی. من همون روزای اول بهت گفتم. در رفتار و كردارش چيزی بود كه هميشه آدم را می‌ترساند. من از همون روزای اول، راستش، از نگاهش ترسيدم. نه اين كه خيال كنی می‌گم مرد بديه! نه، اصلاً. اتفاقاً از خيلی نظرها خيلی هم خوبه، اما می‌گم مردِ زن و زندگی نيست. نديدی چند روز پيش با حاج آقات چه پچ پچ می‌كرد...»

نشر شاهد کتاب «سفر صبح» را با شمارگان سه‌هزار نسخه، قطع رقعی، ۴۵۴ صفحه و به بهای ۱۴۰۰ تومان روانه بازار نشر کرده است.

به کی می‌گن قهرمان؟

این کتاب نوشته «نرگس آبیار» است که به روایتی داستانی از زندگی شهید سید علی اندرزگو برای نوجوانان پرداخته است.

کتاب «به کی می‌گن قهرمان؟» دهمین اثر از مجموعه‌ «قهرمانان انقلاب» انتشارات سوره مهر است که با برداشتی تاریخی به صورت داستانی در ۱۴ بخش تهیه و تنظیم شده و هدف از نگارش آن شناخت نوجوانان و کودکان با تاریخ ایران زمین و آشنایی آنان با سرگذشت مردان درخشان تاریخ است.

نویسنده با تلفیق یک داستان پرکشش و روایت پدربزرگی از زندگی سید علی اندرزگو، اثری خواندنی خلق کرده است. راوی داستان، نوجوانی شکمو است که پدر و مادرش می‌خواهند او را از خوردن غذاهای چرب و ناسالم منع کنند. آن‌ها حتی برای آنکه فرزند نوجوانشان از بوفه‌ی مدرسه خرید نکند، به فروشنده‌ مدرسه می‌گویند که به پسرشان چیزی نفروشد، اما او تلاش می‌کند تا با شیرین کاری‌های مختلف از جمله استفاده از عینک پدربزرگ و کلاه پشمی او، فروشنده‌ی بوفه را به اشتباه اندازد!

پدربزرگ او با این رفتارهای خنده‌دار، نوه‌ خود را به داستان اصلی می‌برد. خواننده از فصل ششم کتاب وارد قصه‌ی اصلی و داستان زندگی شهید اندرزگو می‌شود. او دوست پدربزرگ است و به رزمنده‌ای که مواد منفجره و سلاح را در لباس یا چمدان خود پنهان می‌کند و آن را شهر به شهر به مبارزان و انقلابیون می‌رساند، شهرت دارد. برای همین پدربزرگ با شیرین‌کاری‌های نوه‌اش برای دستیابی به خوراکی‌ها، یاد اندرزگو می‌افتد و خاطرات او را برای نوه‌ خود و دوستش، ممل تعریف می‌کند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «قضیه این‌جوری بود که شاخه نظامی گروه مؤتلفه، بعد از تصویب قانون کاپیتولاسیون و بعد از اینکه امام خمینی در اعتراض به این قانون سخنرانی کرد و بعد هم دستگیر و تبعید شد، چند جور نقشه برای از بین بردن منصور کشیده بود. اون‌ها تصمیم گرفته بودن با از میان بردن منصور، درس خوبی، هم به شاه بدن، هم به اون‌هایی که طرفدار منصور بودن و به ملت ایران خیانت می‌کردن. از تمام نقشه‌هایی که آماده شده بود، یکی هم همین اجرای اون جلو مجلس بود.

سرانجام بعد از گذشت چند ماه از تصویب قانون کاپیتولاسیون، فرصت مناسبی که اعضای مؤتلفه منتظرش بودن، پیش آمد. شب قبل از اجرای نقشه، وقتی به اون‌ها خبر می‌رسه که نخست وزیر فردا حتماً به مجلس می‌ره، توی خونه یکی از اعضا جمع می‌شن تا برای فردا آماده بشن. چهار پنج نفری که عوامل اصلی اجرای نقشه بودن، سلاح کمری تحویل می‌گیرن و قرار می‌شه بخارایی اولین کسی باشه که به سمت نخست وزیر تیراندازی می‌کنه، و اگه موفق نشد، به ترتیب اندرزگو و بعد هم دیگرون این کار رو بکنن.

بهمن ماه سال ۱۳۴۳ بود و هوا هم سرد. دقایقی قبل از ورود ماشین نخست وزیر به میدون بهارستان، اعضای گروه در جاهای معین شده‌شون در اطراف میدون حاضر بودن. حدود ساعت ۱۰ صبح، وقتی ماشین نخست وزیر وارد میدون می‌شه، همه چیز آماده بوده. اعضای مؤتلفه، به خصوص بخارایی، تغییر چهره داده بودن و خیلی آراسته کراوات و کت و شلوار پوشیده بودن تا کسی به اون‌ها شک نکنه. قرار بر این بود که هر یک، گوشه‌ای نزدیک ساختمون مجلس منتظر اقدام بخارایی باشن، و بعد هم اگر نقشه اجرا شد، به فرار اون کمک کنن.»

انتشارات سوره مهر کتاب «به کی میگن قهرمان؟» را در سال ۱۳۸۸ با شمارگان ۳‌هزار و ۵۰۰ نسخه، قطع رقعی، ۹۶ صفحه و به بهای ۱۶۰۰ تومان منتشر کرده است.

«سفر بر مدار مهتاب»

این کتاب رویکرد متفاوتی به زندگی شهید اندرزگو دارد. «سفر بر مدار مهتاب»، به کوشش مرتضی سرهنگی و هدایت الله بهبودی، به بررسی خاطرات کبری سیل‌سه‌پور، همسر شهید علی اندرزگو می‌پردازد. در واقع این کتاب، داستان یک زندگی است که در نگاه اول سراسر هول و اضطراب به نظر می‌رسد، اما ایمان و یقینی مؤمنانه، آن را به ساحل امن رسانده است.

او حکایت خود را از آن جا آغاز می‌کند که به سال ۱۳۴۹ و در روز تولد حضرت زهرا(س) به عقد شهید اندرزگو درمی‌آید؛ اما بر خلاف همه زندگی‌های معمول، شروع پیوند آنها با گردش و سفر و خوشی نیست. البته سفر هست، اما به اجبار و پنهانی برای فرار از دست عوامل رژیم شاهنشاهی. نوزادشان سیدمهدی هشت ماهه است که آنها مجبور می‌شوند به قم فرار کنند. بعد به مشهد می‌روند، بعد هم به زابل و نهایتاً به افغانستان؛ آن هم در شرایطی که همسر اندرزگو فرزند دوم‌شان را باردار است. عبور از رودخانه با همین وضعیت، بازگشت پنهانی به ایران، حمل اسلحه توسط سیل‌سه‌پور و گذراندن لحظاتی نفسگیر در پاسگاه‌های بین راه و ... بخشی از این زندگی دشوار اما عاشقانه بوده است. آنها سپس در مشهد مستقر می‌شوند، اما این هم به معنای رسیدن به آرامش و اسودگی برای خانواده اندرزگو نبوده است؛ چراکه طبیعی است زندگی با چنین مبارز سختکوش و خستگی‌ناپذیری اساساً‌ نمی‌توانسته به شکل زندگی‌های معمول و متداول باشد. چنانچه به عنوان مثال شهید اندرزگو مجبور بوده برای آوردن اسلحه به جاهای مختلف و از جمله لبنان سفر کند یا مدام در حال پنهان شدن و تغییر چهره و لباس باشد. اما از همه اینها دشوارتر زمانی است که اندرزگو در تهران به شهادت می‌رسد. خانواده‌اش در مشهد از این اتفاق بی‌خبر هستند که ناگهان، ساواک شبانه به خانه آنها می‌ریزد. حالا سیل‌سه‌پور مانده است و چهار فرزند خردسالش، زیر سایه ترس و ساواک. سه روز در آن وضعیت تلخ و موحش می‌گذرد که ساواکی‌ها در خانه آنها برای خود پرسه می‌زنند. بعد او را با بچه‌هایش در شرایطی دشوار به تهران می‌آورند و دو ماه تمام بازجویی می‌کنند... اما حالا آن سختی‌های غریب گذشته و سیل‌سه‌پور چهار فرزند برومند دارد و همسری که یاد و خاطره‌اش غرور برانگیز است.

انتشارات سوره مهر کتاب «سفر بر مدار مهتاب» را در سال ۱۳۸۳ با شمارگان ۱۰‌هزار نسخه، قطع پالتویی، ۳۶ صفحه و به بهای ۲۵۰ تومان روانه بازار نشر کرده است.

 

«چریک تنها»

«چریک تنها» نگاهی به زندگی و سیر مبارزاتی شهید اندرزگو دارد. این کتاب در ابتدا به معرفی این شهید و فعالیت‌های او در زمینه مبارزه با شاه می‌پردازد و در ادامه از زبان همراهان و خانواده، نگاهی نزدیک‌تر به شخصیت او دارد.

این کتاب در واقع می‌کوشد تا با روایت‌های کوتاه و زبانی ساده، شخصیت این شهید را به مخاطب جوان معرفی کند.

در بخشی از کتاب آمده است: « ... او دستگاه عریض و طویل امنیتی شاه را به سخره گرفت و به گواهی اسناد ساواک سال ها دشمنان را سر در گم کرد. رد پای او گاه در پاکستان و افغانستان دیده می‌شد، گاه در لبنان و سوریه و عراق.

روزی در تهران مشغول آماده سازی مبارزین بود و روز دیگر در مشهد کنار خانواده روزی در قم پای درس حوزه بود و روزی دیگر تا کاخ شاهنشاهی نفوذ می کرد! در روزگاری که داشتن یک فشنگ جرم بود او با کامیون سلاح وارد کشور می کرد!

مرزداران او را می شناختند از کردستان و خوزستان تا کویرهای سیستان و بلوچستان را برای تهیه سلاح رفته بود .

مردم او را در لباسهای مختلف می دیدند استاد تغییر چهره بود ! بارها تصویر خودش را بر در و دیوار پاسگاه‌ها دیده بود و آرام از کنار مامورانی که به دنبالش بودند عبور می کرد!

۱۰ها اسم و شناسنامه و گذرنامه داشت کاری می‌کرد که برخی مواقع حتی خانواده‌اش او را نمی شناختند. با این همه هیچ‌گاه اصول را فراموش نکرد. او تابع محض ولایت بود و مطیع امام...»

گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی این کتاب را در دو هزار و ۵۰۰ نسخه و به بهای ۹ هزار و ۵۰۰ تومان روانه کتابفروشی‌ها کرده است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده