زندگی و رزمندگی تعدادی از جانبازان و شهدای مدافع حرم پخش می شود
به گزارش نوید شاهد، در متن خواندنی و اثرگذاری که سازندگان برنامه تلويزيوني ار آسمان در اختیارمان قرار دادهاند، آمده است:
بیشتر بخوانید: پخش تلویزیونی روایت جانباز شهیدی که از دفاع مقدس به دفاع از حرم رسید
هوالحکیم
کردان، مهر ماه
در خنکای دلچسب پاییز، میهمان جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم شدیم ... جمع با صفا در هوای روح بخش دامنههای البرز ، جان میداد برای گفتگو و تولید برنامه ... معطلش نکردیم؛ چسبیدیم به کار و نشستیم به گفتگو ...
چشمچشم میکردیم برای پیدا کردن خانوادهها و باز کردن سر صحبت ... میدانستیم که هر گفتگو راهی است به سوی دنیایی تازه و پرماجرا ...
شنیدن حرف خانوادۀ شهدا و ایثارگران ، بهانهای است برای ثبت تاریخ و ماندگار کردن جلوههای حماسه ... راه و سیرۀ شهدا ، میتواند جریانساز ، امیدآفرین و تربیت کننده باشد / میتواند مانند چراغ ، مسیر حرکت ما را روشن کند / میتواند الگو و مدل و سبک زندگی برای ما بسازد ...
شهدا و ایثارگرها ، اهل عمل به تکلیف بودند ؛ اهل حضور در جایی که لازم است ... همۀ شهدا و رزمندههای مدافع حرم داوطلبانه و با میل و رغبت به جبهه اعزام شدند ... اجازه بدهید جمله را اصلاح کنم ؛ این بچهها ، همۀ آرزوها و دلخوشیها و دنیایشان را گذاشتند سر طاقچه و با توکل به خدای زندگیآفرین ، راهی مقتل شدند ... رفتند تا قامت اسلام آسیب نبیند ... رفتند برای اثبات ادعای مسلمانی ... غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست ...
گفتگوها لحظه به لحظه جذابتر میشدند ... ما در بزمی به میزبانی بنیاد شهید و امور ایثارگران ، سر سفرۀ پربرکت شهدا نشسته بودیم ...
خاطرهها عطش شنیدن ما را بیشتر میکردند ... و چقدر بیادماندنی است این همنشینی با خاطرات مردان حماسه و جهاد و شهادت ...
یکی از پسرش میگفت؛ آن یکی از همسرش و کودکی از پدرش ... ما، بدون وقفه مشغول شنیدن بودیم به امید آنکه یک روایت دیگر ازآسمان را با نام و یاد شهدای مدافع حریم اسلام و اهلبیت (علیهمالسلام» تقدیم نگاه شریف و مهربانتان کنیم ...
خدای حکیم در آیۀ 41 سورۀ توبه فرمود: همگي به سوي ميدان جهاد حركت كنيد، چه سبكبار باشيد چه سنگين بار، و با اموال و جانهاي خود در راه خدا جهاد نمائيد، اين بنفع شماست اگر بدانيد ... بچه رزمندهها بهسوی میدان جهاد حرکت کردند ؛ برخی شهید شدند ، عدهای جانباز و جمعی هم با کولهباری از خاطره به خانه برگشتند ...
ایستادن پای آرمانها، اصل نخست قانون اساسی انقلاب است... ماده و تبصره و متمم و استفساریه هم ندارد، بهقول بازاریها یک کلام ختم کلام؛ کوتاه بیاییم دشمن خرش را درازتر میبندد...
خانوادۀ شهدای فاطمیون و زینبیون هم در بین مدعوین دیده میشدند ... نام فاطمیون دل ما را روانۀ روزهای سخت و دشوار جنگ نمود ؛ روانۀ روزهایی که فرزندان افغانستانی جهان اسلام ، با شجاعت جلوی دشمن ایستادند ...
اینکه میگوییم شجاعت ، نه تعارف است و نه تملق / بچههای فاطمیون ، حقیقتاً خانه و زندگیشان را به خدا سپردند چون اغلب شان نه قوم و خویشی در ایران دارند و نه پشت و پناهی در افغانستان ...
بارها در روایتهای ازآسمان ، با خانوادۀ شهدای فاطمیون ، حرف زدهایم ... با استناد به دلایل شفاف و محکمه پسند ارائه شده در آن برنامهها ، عارضیم به خدمتتان که بچههای افغانستان نقش بزرگ و مهمی در پایان یافتن غائلۀ تکفیری ها در سوریه داشتند ...
ما به سهم خود از کسانی که به وظیفهی خود در قبال خانوادهٔ شهدا عمل میکنند، سپاسگزاری مینماییم... بیتردید بزرگداشت جایگاه و شأن این عزیزان، ترویج و نشر فرهنگ شهادت است...
یکی برای ما از آخرین دیدار گفت... آن یکی از روز وداع... کسی هم با چشمان خیس، بابا را برایمان بخش کرد؛ بخش اول خاطرات بودنش، بخش دوم درد نبودنش... ولی هیچکدامشان از امضای رضایتنامهٔ اعزام ناراحت و پشیمان نبودند... میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق / ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست...
پاییز ما با دلسپردن به خاطرات خانوادهٔ شهدا بهاری میشد اما سوز زمستانی این دردگفتهها، گرم شدنی نیست... ما چندساعت در کنارشان بودیم و با هم حرف زدیم، مسئولین برگزاری هم با تمام وجود تلاش کردند برای شیرین شدن اردو ولی، زندگی خانواده شهدا با غم فراق و رضایت به خواست و اراده خدا، حالا حالاها ادامه دارد...
شهدا شناسنامهی انقلاب بهحساب میآیند... به دنیا بگویید ما را با شهدایمان بشناسد؛ با همین بچههایی که زجر و زخم مردم مظلوم سوریه، خواب و خوراکشان را بهم ریخت؛ با همین رزمندههای مدافع حریم اسلام و اهلبیت (علیهمالسلام... )
پلک روی پلک نگذاشته دهسال از شروع غائله تکفیریها گذشت... کمکم تاریخ شهادت بچهها نیز قدیمی میشود... دستآخر، تاریخ میماند و حرفهایی که امروز از سینهٔ خانواده شهدا بیرون آمد و در قاب دوربین ما، ابدی شد...
ما در جمع باصفای خانواده شهدا بودیم...
خانواده شهید یعنی : پدری که زیر بار غصه خم میشود؛ یعنی مادری که در خلوت خودش میشکند؛ یعنی همسری که باید جای خالی بابا را برای بچهها پر کند؛ یعنی دخترها و پسرهای همیشه دلتنگ؛ یعنی یک جای تا ابد خالی؛ یعنی صبر و صبر و باز هم صبر... از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست / کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
جمع شدن خانواده شهدا در محافلی مثل این علاوه بر تکریم و تعظیم مقام شهادت، فرصت مناسبی برای گوش دادن به درد دلها و ناگفتههای آنهاست... فرصتی که دیر بجنبیم تبدیل به حسرت میشود...
أللّٰهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّد وَ آل مُحمدٍ و عَجّل فَرَجهُم... خدایا! آخر قصهی خلقت آدم، آنقدر شیرین و گواراست که بهای چشیدن آن جان هم باشد، چیز قابل داری نیست... ما برای رسیدنِ داستان به پایانِ آن، جان میدهیم؛ مثل حسین تابسته و هزاران شهید دیگر جهان اسلام... خدایا! این خونها و خون دل خوردنها را از ما بپذیر و در ازای آن، روز ظهور را، جلو بینداز... بهبرکت صلوات بر محمد و آل محمد؛ أللّٰهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّد وَ آل مُحمدٍ و عَجّل فَرَجهُم...
گفتنی است برنامه «از آسمان» با تهیه کنندگی و کارگردانی «امیر خورشیدیفرد»، تصویربرداری و تدوین «سعید سلیمانی»، نویسندگی «حمید بناء»، گویندگی «نادر گهرسودی»، دستیار نور و تصویر «مرتضی اعطاسی» و روابط عمومی «عباس خورشیدی فرد» تولید و پخش می شود.
نویسنده: رضا افراسیابی
انتهای پیام/