رستگاری در خلیج فارس؛ قصه شهید عملیات مروارید که از دریا به آسمان پَر کشید
وقتی دشمن تا بُن دندان مسلح به کشور حمله کرد و آسایش مردم را به یغما برد، زندگی مردم زیرورو شد. در این میان اصغر که خبر ناآرامی ها را میشنید، آرام و قرارش را از دست داده بود. نمی توانست بنشیند و دست روی دست بگذارد و هجوم دشمن غارگر به مردم بی دفاع را ببیند. هر طور بود خودش را به بوشهر رساند تا از آنجا راهی خلیج فارس شود و از اسلام، انقلاب و مردم، دفاع کند. میخواست هر طور شده کاری کند و باری از روی دوش مردم مظلوم و بی دفاع بردارد. شهید «اصغر نوروزی»، استوار نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را می گویم که هفتم آذر ماه سال ۵۹ در عملیات مروارید یکی از ایثارگران ناوچه پیکان بود و به مقام رفیع شهادت رسید. به بهانه فرا رسیدن سالروز شهادت «اصغر نوروزی» با «علی نوروزی»، برادر این شهید والامقام گفت وگو کردهایم.
بیشتر بخوانید: جسارت و شجاعتش زبانزد همه بود
حتی یک خاطره بد از برادرم ندارم
«علی نوروزی» برادر شهید «اصغر نوروزی» در گفت وگو با خبرنگار نوید شاهد به خوبیهای شخصیت برادرش اشاره کرد و گفت: یک شهریور 1336 در شهرستان ماکو به دنیا آمد. پدربزرگمان روحانی بود و به همین واسطه در خانواده ای مذهبی تربیت شدهایم. آن روزها در شهرستان ماکو زندگی میکردیم و دو سال از برادرم بزرگتر هستم. همه وجود برادرم در خوبی و مهربانی خلاصه میشد. این ویژگی اخلاقیاش با کوچک و بزرگ و غریبه و آشنا یکسان بود. حتی اگر غریبهای را میدید آنقدر محترمانه و مهربان با او برخورد میکرد که انگار سالهاست یکدیگر را میشناسند. به رعایت آموزههای دینی مانند نماز و پرهیز از اسراف خیلی اهمیت میداد و از هر فرصتی برای مطالعه استفاده می کرد. به یاد دارم که میگفت اگر مسئولیت کاری را به شما سپردهاند، نسبت به انجام آن دقیق باشید و متعهدانه عمل کنید. مهمتر از همه این بود که خودش به حرفهایی که میزد عمل میکرد. اعتقاد داشت که باید طوری زندگی کنیم تا در روز قیامت شرمنده خداوند باری تعالی نشویم. حتی یک خاطره بد از او ندارم. آنقدر ویژگیهای اخلاقی پسندیده داشت که هر کس او را میشناخت، او را از صمیم قلب دوست داشت. اینها را فقط من که برادرش هستم نمیزنم بلکه هر کس او را میشناخت گفتههایم را تائید میکند. اصغر برادرم، تازه از فرانسه برگشته بود و قصد داشت ازدواج کند و تشکیل خانواده بدهد اما اجل مهلتش نداد.
آرام و قرار نداشت که بماند و رفت
نوروزی درباره حال و هوای برادرش در دوران هشت سال دفاع مقدس هم گفت: اصغر وقتی خبر اوضاع نابهسامان مناطق جنگی را میشنید حسابی به هم میریخت و آرام و قرار نداشت. مدام فکر و ذکرش این بود که هر طور شده خودش را به مناطق عملیاتی برساند و در مقابل دشمن سینه سپر کند. این جمله اصغر هنوز در خاطرم هست که میگفت «مردم خانه و زندگیشان را از دست دادهاند. دشمن تا بن دندان مسلح است و مردم هیچ چیز برای دفاع از خود ندارند. با وجود این شرایط نمیتوانم بنشینم و دست روی دست بگذارم. باید هر کار میتوانم انجام دهم تا دین خود را ادا کرده باشم.» آخر هم برادرم رفت و حین عملیات مروارید در ناوچه پیکان به مقام رفیع شهادت رسید. برادرم با آرزوی شهادت زندگی میکرد و در آخر به آنچه میخواست رسید.
خاطره آخرین دیدارمان را هنوز به یاد دارم
نوروزی خاطره آخرین دیدار با برادرش را اینگونه روایت کرد: آذر ماه سال 59 مثل امروز نبود که همه تلفن دارند، خانه ما تلفن نداشت. همراه هم به مخابرات رفته بودیم تا اصغر با بوشهر تماس بگیرد و از احوال دوستانش جویا شود. من بیرون کابین ایستاده بودم و چهره اصغر را میدیدم که برافروخته شده است. وقتی تماس تلفنی اصغر تمام شد و از کابین بیرون آمد، چشم هایش لبریز گریه بود. کنجکاو بودم بدانم برادرم چه شنیده که اینطور او را به هم ریخته است. چند دقیقهای بین ما سکوت بود و کسی چیزی نمیگفت. تا اینکه در راه از اصغر پرسیدم «مگر چه شنیدی که اینطور به هم ریختهای؟» ناگهان بغض اصغر ترکید و گفت: «علی، اوضاع خوب نیست. دشمن بی وقفه حمله میکنه و مردم بی دفاع رو می کشه. دیگه نمیتونم اینجا بمونم و دست روی دست بگذارم. باید هر طور شده برم و کاری کنم.» این آخرین دیدار من و برادرم بود که کمتر از بیست و چهار ساعت بعد، اصغر رفت. رفت و دیگر برنگشت.
گلزار شهدای ماکو آرامگاه ابدی شهید
بسیاری از شهدای ناوچه پیکان در عملیات مروارید جاویدالاثر هستند و خلیج فارس آرامگاه ابدی آنها شده است. اما شهید «اصغر نوروزی» از معدود شهدایی است که پیکرش پیدا و در نهم آذر 59 به خانوادهاش تحویل داده شد. برادر شهید در ادامه صحبت هایش از مزار شهید «اصغر نوروزی» گفت: اصغر در ناوچه پیکان حین عملیات مروارید هفتم آذر ماه سال ۵۹ به شهادت رسید و پیکرش را نهم تحویل ما دادند. مزار برادرم در گلزار شهدای شهرستان ماکو قرار دارد که هر وقت دلتنگ دیدارش میشویم سر مزار میرویم، برای شادی روحش فاتحهای میخوانیم و با اشک چشم سنگ مزارش را شستوشو میدهیم. امیدوارم در آن دنیا ما را فراموش نکند و از دعای خیرش بهره مند شویم. برادرم در خلیج فارس آسمانی شد.
سفارش شهید به پیروی از امام (ره) و وفادارماندن به آرمانهای انقلاب اسلامی
نوروزی درباره وصیت نامه شهید گفت: اصغر در وصیت نامهاش سفارش کرده بود که از حضرت امام خمینی (ره) پیروی کنیم و او را تنها نگذاریم. برادرم در وصیتنامهاش از ما خواسته بود که به آرمان های انقلاب اسلامی وفادار بمانیم تا خون پاک شهیدان پایمال نشود. علاوه بر اینکه در آن دوران زهرا دختر من را بسیار دوست داشت و میخواست به گونهای تربیت شود که پیرو حقیقی راه حضرت فاطمه زهرا (س) باشد، برادرم در وصیت نامهاش هم به این موضوع سفارش کرده بود. به سفارش شهید من هم با کامیون مشغول خدمت به رزمندگان اسلام در منطقه بوشهر و اهواز شدم. صحنههای چشم نوازی از فداکاری ایثارگران را در آن دوران به چشم دیدم که تکرار نشدنی است.
انتشار زندگینامه یا وصیت نامه شهدا تاثیرگذار است
برادر شهید در پایان صحبتهایش از اهمیت زنده نگه داشتن یاد و راه شهدا گفت: شهدا و در مجموع ایثارگرانی که در هشت سال دفاع مقدس در مقابل دشمن ایستادند کار بسیار بزرگی انجام دادند. باید به گونهای رفتار کنیم که مبادا ایثار و از خودگذشتگی شهیدان پایمال شود. امروز هر چه داریم به برکت ایثار و ازخودگذشتگی آنهاست و باید قدردانشان باشیم. زنده نگه داشتن یاد و راه شهدا در جامعه و انتقال آرمانهای آنان به نسل جوان ضروری است. برای معرفی شهدا به نسل جوان، انتشار زندگینامه یا وصیت نامه آنان میتواند بسیار اثرگذار باشد. وصیت نامههای شهدا پر از نکات آموزندهای است که برای نسل میتواند تحول آفرین باشد.
خبرنگار: رضا افراسیابی