عفاف و حجاب دغدغه همیشگی شهید «سید حسین اسلامیفر» بود
نوید شاهد: در میان دوندگیهای زندگی روزمره تا اسم «سید حسین» را میشنود همه چیز را به زمان دیگری موکول میکند تا برایمان از فرزند شهیدش بگوید. انگار که حساب «سید حسین» برایش از همه دنیا جداست. البته هنوز هم در صدایش بغض سنگینی که حرف زدن را برایش مشکل کرده خودنمایی میکند. با لرزش گاه و بیگاه صدایش در حین مصاحبه متوجه شدم داغ سنگینی که بر دل دارد هنوز سرد نشده است. «رقیه سادات هاشمیزاده» مادر شهید امر به معروف و نهی از منکر «سید حسین اسلامیفر» را میگویم که شهید فرزند ارشد او بوده که در سیزدهمین روز از شهریور سال 1383 طی درگیری با مزاحمین نوامیس حوالی پمپ بنزین خاوران به شهادت رسیده است. به مناسبت فرارسیدن روز عفاف و حجاب با مادر این شهید والامقام گفتوگو کردهایم.
«سید حسین» نمونه تمام عیار فرزند صالح بود
مادر شهید، آهی از دوری و دلتنگی پسرش کشید و درباره «سید حسین» به خبرنگار نوید شاهد گفت: 5 فرزند دارم؛ 2 دختر و 2 پسر. «سید حسین» از همه بزرگتر بود. «سید حسین» نمونه تمام عیار فرزند صالح بود. باور کنید نه اینکه فرزندم بود و از روی مهر مادری این را بگویم بلکه هر کس که او را میشناخت این حرف من را تائید میکند. انگار که تمام وجودش در خیرخواهی، خوبی و خدمت به دیگران خلاصه میشد. مهربانی شهید در میان آشنایان زبانزد بود و اگر میتوانست برای کسی کاری انجام دهد امکان نداشت دریغ کند.
هاشمیزاده با بیان اینکه قرار بود برای «سید حسین» به خواستگاری بروند به صحبتهایش ادامه داد: قصد داشتیم در نیمه شعبان برای او به خواستگاری برویم که در 13 رجب این اتفاق افتاد و «سید حسین» به شهادت رسید.
بعد از شهادت متوجه کار خیر شهید شدیم
هاشمیزاده در ادامه صحبتهایش خاطره یکی از کارهای خیر پنهانی شهید را تعریف کرد: بعد از شهادت «سید حسین» مشغول مراسم عزادری بودیم و در خانه از مهمان ها پذیرایی میکردیم. هنوز چهلم پسرم نشده بود که خانمی وارد خانه ما شد و بیامان گریه میکرد و هیچکس او را نمیشناخت. پس از چند دقیقه متوجه شدیم که او خادم امامزاده یعقوب (ع) است و وضع و اوضاع مالیاش تعریفی ندارد. «سید حسین» وقتی او را در مطب دکتر دیده هزینه را پرداخت کرده و به دکتر گفته «هر وقت این خانم آمد هزینهاش با من» آن خانم گریه میکرد و میگفت «من مدیون پسر شما هستم»
مادر شهید با تاکید بر اینکه خیرخواهی و خوبی بیدریغ از اخلاق همیشگی شهید بوده گفت: «سید حسین» از این کارها بسیار میکرد و این یکی از آنها بود.
طی درگیری با اراذل و اوباش به شهادت رسید
مادر شهید درباره نحوه شهادت «سید حسین» با صدایی لرزان روایت کرد: «سید حسین» در سیزدهمین روز از شهریور سال 1383 در حین بازگشت از هیئت به همراه یکی از دوستانش در حوالی پمپ بنزین خاوران متوجه میشود که چند نفر برای یک خانم جوان ایجاد مزاحمت کردهاند. دوستش برایمان تعریف کرد که او جلو رفته بود تا خانم جوان را از چنگ آنها نجات دهد. همین کار را هم میکند اما در نهایت چند ضربه چاقو نصیبش میشود و به شهادت میرسد.
هاشمیزاده در ادامه صحبتهایش گفت: قاتل چندین ضربه چاقو را با شدت به پسرم وارد کرده بود که همین موضوع شدت جراحات او را زیاد کرده بود که موجب شد تا در 20 سالگی بر اثر ضربه مغزی به شهادت برسد. در نهایت اعضای بدن او را به بدن چند بیمار هدیه کردیم که فرصتی برای زندگی دوباره داشته باشند. برای مراسم هفتم شهید در مسجد بودیم که خبر دادند قاتل دستگیر شده است.
«سید حسین» باعث سربلندی ما شد
مزار شهید در قطعه 207 بهشت زهرا (س) قرار دارد که برایش مقبرهای هم ساخته شده است. مادر شهید در ادامه صحبتهایش درباره کرامات «سید حسین» گفت: بارها وقتی سر مزارش رفتهام مردان و خانم های غریبهای را دیدهام که فاتحه میخوانند یا خیرات پخش میکنند. از آنها شنیدم که فرزندم آنها را حاجت روا کرده است و به همین دلیل مریدش شدهاند. کم نیستند جوانانی که برای رفع گرفتاریشان نذر شهید میکنند و همیشه سر مزارش برو بیایی است. یک بار پسر جوانی سر مزار شهید به من گفت که به واسطه «سید حسین» تحول بزرگی در زندگیاش رخ داده است.
هاشمیزاده در ادامه صحبتهایش درباره افرادی که به مزار این شهید میآیندگفت: بسیاری از اوقات بر سر مزار شهید توسط مردان و زنان غریبه بساط چای نذری و آش برپا است. یک بار زن جوانی وقتی فهمید که من مادر شهید هستم مرا سخت در آغوش گرفت و محبت فراوانی داشت. خدا را شکر میکنم که «سید حسین» باعث سربلندی ما شده است.
حفظ عفاف و ترویج حجاب دغدغه همیشگیاش بود
هاشمیزاده با اشاره به اینکه حفظ عفاف و ترویج حجاب دغدغه همیشگی شهید بود به صحبتهایش ادامه داد: از وقتی سن و سال کمی داشت هم به من و خواهرانش درباره حفظ حجاب تذکر میداد. این موضوع برای او اهمیت فراوانی داشت و نمیتوانست نسبت به آن بیتفاوت باشد. خوب به یاد دارم که میگفت باید حجاب را همانگونه که در دین مبین اسلام گفته شده رعایت کنید نه هرطور که دلخواهتان است.
مادر شهید در ادامه صحبتهایش گفت: اعتقادش بر این بود که بانوان به واسطه حجاب از نگاه نامحرمان محفوظ میمانند و حرمتشان حفظ میشود. یادم هست که به من و خواهرانش سفارش میکرد که مراقب باشید صدایتان را کسی نشنود. به همین دلیل در مراسم عزاداریاش خیلی احتیاط میکردیم تا مطابق با خواسته او رفتار کنیم.
بیحجابی دهن کجی به خون شهداست
مادر شهید از وضعیت حجاب در جامعه گلایه داشت و در این باره گفت: متاسفانه وضعیت حجاب در جامعه ما به هیچ وجه پسندیده نیست. بهبود وضع موجود نیازمند عزم همگانی مردم و مسئولان است. باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که بیحجابی دهن کجی به خون همه شهیدانی است که بر امر حجاب تاکید داشتند.