چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین (ع)
به گزارش نوید شاهد، در سومین روز از ماه مبارک شعبان خنده بر لب اهل بیت آمده است؛ دلها بیقرار و بیتاب است تا دردانهای پا به جهان گذارد. هرآنکه به راه امام حسین علیه السلام راهی است، از هر گمراهی به دور بوده و غم عالم به دل او راه ندارد. تولد امام حسین(ع) بر شما راهروی آن امام معصوم مبارک باد. همزمان با ولادت سرور و سالار شهیدان سرودهای از «غلامرضا سازگار» شاعر و مداح آیینی را منتشر کردهایم. در این سروده میخوانید:
خان شیر خدا امشب پر از نور خداست
الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست
***
بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر
پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست
***
فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست
***
چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین
کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست
***
گام گامِ مقدمش، رشک گلستان بهشت
عضو عضوِ پیکرش، اوراق صنع کبریاست
***
این همان مصباح دست غیب رب العالمین
این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست
***
چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه
پای تا سر غرق در گلبوسههای مرتضاست
***
با وجود آنکه نَبوَد رحمت حق را حدود
این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست
***
سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه
خون قرآن، اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست
***
قطرهای از بحر لطفش چشمه آب حیات
ذرهای از خاک کویش درد عالم را دواست
***
وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد
مدح او باید کسی گوید که او را خون بهاست
***
هر چه میبینم جمالش را، نبی پا تا به سر
هرچه میخوانم ثنایش را،علی سرتا به پاست
***
هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او
هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست
***
هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد
درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست
***
من نمیگویم، نمیگویم، خدا باشد حسین
لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد، رواست
***
خواهـر مظلوم او مـادر آزادگی است
تـا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست
***
اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق
دختری دارد که دست بستهاش مشکل گشاست
***
مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست
مدح او تطهیر و قدر وفجرو نور و«اهلأتی»ست
***
قامتی دارد، قیامت گوشهای از سایهاش
صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست
***
بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین
هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست
***
روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است
فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟
***
او بُوَد فُلک نجات و لنگرش دخت علی
این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست
***
شهریار کشور دلها حسین بن علی
زادۀ امالبنین فرمانـدۀ کل قواست
***
آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا
گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست
***
گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست
هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست
***
اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او
میکند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست
***
آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است
کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست
***
مرگ در بستر بوَد بر عاشق صادق حرام
این معما را کسی داند که با ما آشناست
***
شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال
زخم ما یاری رحمت، خون ما آب بقاست
***
من ز خون دل نوشتم بـر جبین آسمان
هر که فانی در ره حق نیست، پایانش فناست
***
قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر
مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا»ست
***
گو یکی گردند خلقت از برای قتل من
قامتم تنها برای خالق یکتا دوتـاست
***
آب را بر روی ما بسته نمیداند عدو
حنجر ما تشنـۀ آب دم تیغ بـلاست
***
وصل جانان از دم شمشیر میآید به دست
این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست
***
«میثم» این مصراع را با خط خون باید نوشت
رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟
خبرنگار: آرزو رسولی نجّار