طاقت بیاور.../ برگزیده هشتمین کنگره شعر ایثار
علی سلیمانی
طاقت بیاور ... به جانبازان ، آینههای بی شمار عاشورا
دنیا اگر با درد هایت آشنا می شد
نام تمام سرزمین ها کربلا می شد
ای گریه های روشنت اروند! دلتنگی
امشب برای کربلای چند دلتنگی ؟
دلتنگ شب های پریشانی مادر ها
اندوه خواهر ها و لبخند برادر ها
دلتنگ عطر کوچه وقت روضه خوانی ها
سربند جا مانده کنار شمعدانی ها
در آسمان انگار ماهی نیست این شب ها
گاهی شهابی هست و گاهی نیست این شب ها
اندازه "تُنگی" دلت " تَنگ" است می دانم
شب های خوب و روبراهی نیست این شب ها
حتی به قدر گریه آرامش نمی بینی
حتی به قدر گریه چاهی نیست این شب ها
دلتنگی قبل قیام هر اذان با توست
آرامش بعد نگاهی نیست این شب ها
اما نگاهت روضه ای دارد تماشایی ...
از قمقمه تا مشک راهی نیست این شب ها
با چشم های بسته اما باز برگشتی
سرباز رفتی آخرش جانباز برگشتی
هر چند دلتنگی برای روز های درد
از کربلا باید کسی باقی بماند مرد !
طاقت بیاور جمعه های سرد تهران را
این شهر بی روح خیابان در خیابان را
مسجد فراوان است اما باز می ترسی
در کوچه ها حتی نبینی یک مسلمان را
افسوس که این روز ها زنده نگه دارند
تنها مگر اسم خیابان ها شهیدان را
دلگیر باش از اینکه شب ها ساکت و ابری ست
این نسل بعد از تو نمی فهمند باران را !
باید بسوزی تا چراغ دین بسوزد باز
طاقت بیاور روضه ی طفلان عطشان را
تقدیر این شد ، با نشان رنج برگردی
زخمی شوی ، از کربلای پنج برگردی
خبرنگار:فاطمه سعیدمسگری