شنبه, ۰۹ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۰۷
آزاده‌ دفاع مقدس عباسعلی مؤمن خاطرات طنزآمیزی از دوران اسارت دارد که در یکی از خاطرات خود به حاضرجوابی اسیر ایرانی در مقابل نگهبان عراقی اشاره دارد.

به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری فارس، «عباسعلی مؤمن» معروف به عباس نجار که در دوران اسارت، نجّاری می‌کرد. روایت او درباره وضعیت «تقی دژبند» خلبان هلی کوپتر در اسارت را می‌خوانیم.

سند اردوگاه مال خودت، من را بفرست ایران!

«تقی دژبند» بخاطر اینکه تیر نزدیک نخاعش اصابت کرده بود، قادر به حرکت نبود و با کمک عصا چند قدم راه می‌رفت و فشار زیادی را با عصا تحمل می‌کرد. او همیشه داخل آسایشگاه ۷ کنار دیوار می‌خوابید و من هم پشت به پنجره نزدیک تلویزیون؛ باهم خیلی دوست شده بودیم.

یک روز نگهبان بعثی به نام «امجد» آمد داخل آسایشگاه به تقی گفت: چطوری، بهتر شدی؟

 تقی گفت: خدا را شکر.

چون امجد می‌دانست که تقی همیشه درازکش روی پتو است و خیلی کم بیرون می‌آید امجد گفت: تقی! می‌خوای سند همین جایی که می‌خوابی رو به نامت کنم با خودت ببری ایران؟!

همه زدیم زیر خنده و تقی لبخندی زد و گفت:

خودمو بفرستید ایران سند جای خواب من و اردوگاه مال خودتون، نخواستیم!

امجد نسبت به نگهبان‌های دیگر بهتر بود و گاهی با بچه‌های مجروح شوخی می‌کرد.

انتهای پیام/ ر

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده