خاطره شفاهی جانباز «ابوالقاسم فخرایی»
جانباز دوران دفاع مقدس «ابوالقاسم فخرایی» در خاطره‌ای از روزهای جبهه و جنگ روایت می کند و می‌گوید: «اوایل سال بود. عراق تلاش می‌کرد که مجددا شهر فاو را تصرف کند. خدا رحمت کند شهید بزرگوار خلیل مطهرنیا، (ما کنار دستشان بودیم). نیمه شبی تقریبا ساعت یک یا دو نیمه شب بود...»

به گزارش نوید شاهد فارس، جانباز دوران دفاع مقدس «ابوالقاسم فخرایی» در خاطره‌ای از روزهای جبهه و جنگ روایت می کند و می‌گوید: « اوایل سال بود. عراق تلاش می‌کرد که مجددا شهر فاو را تصرف کند. خدا رحمت کند شهید بزرگوار خلیل مطهرنیا، (ما کنار دستشان بودیم). نیمه شبی تقریبا ساعت یک یا دو نیمه شب بود.

عراق عملیاتی را از قبل برنامه‌ریزی کرده بود؛ بچه‌های اطلاعات از طریق دستگاه شنود رصد کرده و متوجه شدند که عراق قراره از قسمت کارخانه نمک، جاده فاو - ام القصر عملیاتی انجام بدهد؛ گردان‌های ما (گردان فجر به فرماندهی مرتضی جاویدی و گردان ابوذر) داخل خط بودند. تابستان بود و هوا خیلی گرم بود. یک سنگر فرماندهی و یک سنگر مخابرات بود...»

آمار بازدید : 0
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده