هرجا امام خمینی(ره) فرمان میداد؛ محمدحسین آنجا بود/ امروز فرزندان ما از نسل فهمیدهها هستند
به گزارش خبرنگار نویدشاهد؛ هشتم آبانماه سال 59 برای ما یادآور قهرمانیِ فرزند کوچکی از این سرزمین است که هنوز هم یاد رشادت او جز بزرگمردی، شجاعت و جسارت را به ذهن متبادر نمی کند.
همان نوجوان 13 سالهای که تا ابد نامش بر بلندای بام کشورمان می درخشد و در وانفسای روزگار امروز که دشمن با رسانهاش سعی می کند قهرمانپروری کند؛ موظفیم او را به نوجوانانمان معرفی کرده تا بدانند قهرمان واقعی چه کسی است. در این راستا مصاحبه ای با خواهر شهید محمد حسین فهمیده داریم که در ادامه آن را می خوانیم.
فرشته فهمیده خواهر شهیدِ دانشآموز محمدحسین فهمیده در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد با اشاره به سن کم محمدحسین در زمان شهادت و اینکه او در زمان شروع جنگ تحمیلی به تازگی وارد 13 سالگی شده بود، گفت: ما هفت فرزند هستیم و محمدحسین فرزند سوم خانواده بود؛ بعد از شروع جنگ تحمیلی در سال 59 محمدحسین به شهادت رسید و سه سال بعد از شهادت او، برادرم داود شهید شد.
وی در ادامه بیان کرد: محمدحسین در واقع از قبل شروع جنگ تحمیلی مبارزات خود علیه ظلم را شروع کرده بود؛ درست زمانی که اعتراضات در قم شروع شده بود محمدحسین نیز در آن تظاهرات شرکت می کرد و در پخش اعلامیه های حضرت امام نیز شرکت می کرد؛ او همچنین در تسخیر لانه جاسوسی نیز شرکت کرد. در واقع در سالهای قبل از شهادت محمد حسین، ما او را کمتر در منزل می دیدیم.
هر جایی که رهبرم فرمان دهد من آنجا حاضر می شوم
خواهر شهید افزود: محمدحسین دائما در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی شرکت می کرد و همیشه پیگیر اخبار و جریانات سیاسی کشور بود؛ در سال 59 زمزمه های شروع جنگ در شهرهای مرزی کشور شروع شد و این ورد زبانش شد که من حتما در جنگ شرکت خواهم کرد؛ حتی در درگیری های پاوه به بهانه عروسی خواهر دوستش به پاوه رفت تا بتواند آنجا نیز کمک حال رزمندگان باشد؛ اما برادران سپاهی او را برگردانده بودند چراکه سن کمی داشت. یادم می آید زمانی که او را برگرداندند تا تحویل خانواده بدهند، از مادر خواسته بودند برگهای را امضا کند و در آن قید شده بود که ضمانت دهند محمد حسین از شهر کرج خارج نشود؛ ولی برادرم در جواب به آنان گفته بود مادر من سواد ندارد و هرجا که رهبر انقلاب و امام خمینی (ره) دستور دهد من در آنجا حضور خواهم داشت و نیازی به اجازه کسی ندارم.
وی تشریح کرد: در همین احوالات و رفتوآمدها محمد حسین اول مهر من و خواهرم را را روانه مدرسه کرد و خودش نیز به سمت مدرسهاش رفت؛ اما شب هرچقدر منتظر ماندیم محمدحسین به خانه برنگشت و پدر و مادرم پیگیر او شدند اما نتوانستند او را پیدا کنند؛ تا اینکه روز سوم دوستش دوچرخهاش برای مادرم آورد و به او گفت محمد حسین از من خواسته تا از شما حلالیت بطلبم و بگویم من به خرمشهر رفته تا در دفاع از کشور شرکت کنم، ممکن است دیگر به منزل باز نگردم و شما مرا نبینی.
خواهر شهید اظهار کرد: از آنجا متوجه شدیم که محمدحسین به جبهه رفته است. حال و هوای جبهه در آن زمان اولیه شروع جنگ به گونه ای بود که تمرکز بیشتر بر این قرار داشت که از مرزها دفاع شود؛ محمد حسین نیز در خرمشهر خود را بین رزمنده ها جا کرده بود و در درگیری در یکی از پلهای ورودی خرمشهر، بعد از آنکه دوستش به شهادت میرسد سعی کرده تا جلوی ورود تانک را به خرمشهر بگیرد، در این زمان تیری به پای او اصابت می کند و زمین می خورد اما چندی بعد صدای انفجار تانک دشمن بلند می شود و نیروهای عراقی به تصور اینکه نیروهای کمکی برای آنان آمده است؛ عقب نشینی می کنند و بعد از عقب نشینی تانکهای عراقی همرزمانش پیکر نیمه سوخته او را پیدا کردند که در نهایت در هشتم آبان ماه پیکر او را به خاک سپردیم.
روزی که مادرم گفت دیگر محمدحسین را نخواهیم دید...
خواهر شهیدان داود و محمدحسین فهمیده درباره روزی که خبر شهادت برادرش را به خانواده دادند، گفت: چند روز قبل تلویزیون اعلام کرده بود که نوجوان 13 سالهای تانک دشمن را منهدم کرده و خودش نیز به شهادت رسیده است، یادم می آید در آن زمان که تلویزیون این خبر را اعلام کرد مادر رو کرد به پدرم و گفت میدانم که این نوجوان محمدحسین من بوده است و این کار را او انجام داده است اما پدر دائما از او می خواست تا خونسردی خود را حفظ کند و قول داد که از فردا به دنبال محمحسین بگردد اما مادر در جواب گفت شما دیگر حسین را نخواهید دید.
وی ادامه داد: یادم می آید که 6 یا 7 آبان بود که من و خواهرم ظهر می خواستیم به مدرسه برویم تا اینکه چند نفر درب منزل آمده و شناسنامه محمدحسین را در دست داشتند و به مادرم گفتند محمدحسین زخمی شده و شما را به دیدار او می بریم اما مادر حالش بد شد تا اینکه برادرانم به محل کار پدر رفتند و خبر را به او رساندند؛ الحمدلله پدرم با آمادگی بهتری شهادت محمد حسین را پذیرفت و به مادرم اعلام کرد.
شجاعت؛ بارزترین خصیصه شهید فهمیده بود
خواهر شهید درباره ویژگی های اخلاقی این شهیدِ نوجوان تشریح کرد: محمد حسین روحیه شجاع و جسوری داشت و علاوه بر اینها خلاق بود؛ سعی می کرد در همه فعالیتها حضور فعال و مثمرثمری داشته باشد. بارها شده بود که محمد حسین گم شده بود و حتی عکسش را در قسمت گمشده ها منتشر کردیم تا او را پیدا کنیم.
اندیشه ناب محمدحسین اجازه نمیداد نسبت به شرایط کشور بیتفاوت باشد
وی با تاکید بر این موضوع که این بچه 13 ساله اندیشه نابش اجازه نمیداد نسبت به شرایط کشور بی تفاوت باشد، گفت: تمام فکر و ذکر محمدحسین این بود که بتواند کاری برای کشورش انجام دهد و همیشه در جواب نگرانی ها مادر می گفت مادر نگران من نباش چراکه من به این راحتی ها کشته نمی شوم من وقتی می میرم که دل همه برایم می سوزد. در واقع خودش آنقدر اشراف داشت که سرمایه وجودی و جانش را هدر ندهد تا به آرزویش برسد.
امروز فرزندان ما از نسل فهمیدهها هستند
خواهر شهیدان فهمیده اظهار کرد: فرزندان امروز کشور به تعبیر زیبای رهبر فرزانه انقلاب که نوجوانان را افرادی بالغ و خلاق می دانند، باید بدانیم که فرزندان امروز ما خلاق هستند و باید سعی کنند مانند شهدای دانش آموز بر این باور برسند که می توانند در برابر دشمن ایستاده و مقاومت و ایستادگی داشته باشد.
امروز فرزندان ما از نسل فهمیدهها هستند؛ نسل جدید ما می توانند به دشمن نشان دهند که اگر امروز در صحنه جنگ حضور نداریم اما در صحنه علم، اجتماع، ورزش و ... می توانیم موفق عمل کرده و فهمیده های دیگری تقدیم به انقلاب کنیم کمااینکه در حال حاضر نیز از این فهمیده ها در کشور کم نداریم.