شهید «محمد منتظر قائم»؛ اولین فرمانده سپاه یزد:

فرزند تبار «حق‌گویی» و «حقیقت‌جویی»

شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۳۷
از ده سالگی که پدرش بخاطر حق گویی و امر بمعروف و نهی از منکر، مجبور به تبعیدی خودخواسته و ترک دیار خود می شود، این روح حقیقت جویی را کوله بار راه زندگی‌اش کرد. از شکنجه های زندان اوین تا فرماندهی سپاه یزد و سپس فرماندهی سپاه سقز، راه درازی بود اما او با خودسازی طی طریق کرد. او از اولین شهدای بصیرت انقلابی در برابر نفوذ دشمن است. همین، او را تنها شهید حادثه طبس کرده است. این «تک ستاره کویر»، فرمانده ابابیل بود در برابر سپاه فیل...

شهید «بصیرت» در برابر «خط نفوذ»

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، پنجم اردیبهشت 1359 روز شهادت اولین فرمانده سپاه یزد و سقز، شهید شاخص، «محمد منتظر قائم» است. شهید جور و جفای خائنان و عوامل دشمن در لباس دوست که در بمباران اسناد بجامانده از لشکر شکست خورده شیطان بزرگ در صحرای طبس، بصیرتمندانه و شجاعانه در صحنه ادای تکلیف و انجام وظیفه حضور یافت تا این اسناد و مدارک را حفظ کند. او مبارز غیرتمند صحنه انقلاب است و زندانی اوین و زخمی شکنجه ها و شلاق های ساواک ستمشاهی و سپس اولین فرمانده دلیر و رشید سپاه یزد، که با اولین تحریکات ضد انقلاب در کردستان، نیروهای سپاه را به آن خطه گسیل می دارد و اینان اولین نیروهایی بودند که برای مصاف و مقابله با ضد انقلاب مسلح و محارب و آشوبگر و تجزیه طلب، به میدان آمدند و پیشگام آزادسازی این پاره تن ایران شدند. او با عمر کم و کوتاه اما پربارش الگوی عملی یک فرمانده مخلص و مکتبی است. مومن، متواضع، خاکی و بی ادعا و بی سر و صدا و بی ریا اما هوشیار و بصیر و قاطع و با روحیه انقلابی و جهادی. همه جا و در هر صحنه، پیشتاز است و پیشرو؛ از مبارزه سیاسی با رژیم طاغوت تا مقابله با اشرار و ضد انقلاب و عوامل دشمن. همه جا محبوب مردم است و مغضوب منافقان. هیچ جا اسم و سمت خود را زیر بیانیه ها و اطلاعیه های رسمی سپاه- مطابق شیوه مرسوم و متعارف- نمی گذارد تا نامی از او در میان نباشد اما در مقام مسئول تصفیه دادگاه انقلاب، در نهایت قاطعیت در برابر دشمن جلوه می کند. او به فرموده مقام معظم رهبری انقلاب: «نموداری از شجاعت است.» 

فرزند تبار «حق‌گویی» و «حقیقت‌جویی»

«محمد منتظر قائم» در سال ۱۳۲۷ در یک خانواده مذهبی و در شهر فردوس در استان خراسان به دنیا آمد. پدرش مرحوم حاج شیخ «علی‌اکبر منتظر‌قائم» مجاهدی پارسا و از مشاهیری است که همگام با نسل تیغ و سجده، پیشینه مبارزه و جهاد را از سال ۱۳۱۴ در یوم‌الله خونین مسجد گوهر شاد مشهد، در کارنامه زندگی سراسر مجاهدت خویش، به ثبت رسانده و مادرش بانویی متقی و اسوه، از خانواده‌ای اصیل و مذهبی و برخاسته از کویر مقاوم، صبور و شکیبا است.
محمد، دومین فرزند خانواده است. ایام خردسالی او دوران ابتلا به آزمایش‌هاست. او در دو سالگی دچار بیماری سخت و دردناکی می‌شودکه با عنایت خداوندی و توسل به ائمه اطهار (ع) این بیماری پس از مدتی معالجه و درمان می‌شود. شخصیت «محمد» در این دوران به خوبی شکل می‌گیرد. روح مقاومت در برابر سختی‌ها، شجاعت، جسارت، تحرک و هوشمندی و زیبایی در رفتار کودکانه‌اش هویدا بود.محمد، ده ساله بود که پدرش به دلیل تزویر شکنی و حق‌گویی که با یکی از روحانیون خود فروخته درباری در راستای اقامه فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، مجبور به مهاجرت می‌شود و باز دروازه‌های دارالعباده یزد پس از سال‌ها دوباره بر روی پدر باز شده و محمد در آنجا به ادامه تحصیل می‌پردازد. دوران دبستان و راهنمایی را با موفقیت سپری می‌کند و در این دوران سراسر فساد ستمشاهی با خودسازی و تزکیه نفس، رهرو طریق راستین عبودیت و توحید و پیرو صادق احکام الهی شد. او به صفوف مقلدان و مریدان امام خمینی(ره) پیوست و از همان ابتدا با حضور فعالانه در جلسات مباحث مذهبی و سیاسی بر آگاهی فکری خود افزود و به توزیع و تکثیر تصاویر و اعلامیه‌های حضرت امام پرداخت.

مردم با چشم پر اشک، بدرقه‌اش کردند...

بعد از پایان دبیرستان در سال ۱۳۴۷ به خدمت سربازی رفت. مدتی را در شهر «سنندج» و سپس به شهر «دامغان» منتقل شد. از همان ابتدا با بهره‌گیری از تجارب ارزنده خویش با حضور در مساجد شهر به تشکیل کلاس‌های قرآن، حدیث و مباحث سیاسی پرداخت و دل‌های بسیاری را مفتون خود ساخت. با ارتباط فکری با مبارزین و جوانان این شهر فعالیت‌های ضد رژیمی را روز به روز گسترش می‌داد و در این راستا با شخصیتهایی چون شهید «سید حسن شاهچراغی» و غیره آشنا شد. محمد در حالی که در ژاندارمری دامغان مشغول به خدمت بود با کمک برخی از همرزمان، بسیاری از جوانان دامغانی را برای اولین بار، با نام و اهداف بلند نهضت امام خمینی(ره) آشنا ساخت. گستاخی و بی‌پروایی او در این دوران، بارها شگفتی یاران و مردم را برمیانگیزد. نقل شده است که یک بار عکسی از شاه معدوم را در حالی که مزورانه لباس احرام به تن کرده و رد یکی از مساجد شهر، نصب کرده‌اند می‌بیند و با حالت تنفر عکس شاه را پایین کشیده و گستاخانه در وسط بازار به آتش می‌کشد. محمد منتظر قائم در این زمان بارها به شهر «سمنان» می‌رود و ضمن ارتباط با طلاب حوزه‌های علمیه این شهر به تبلیغ دیدگاه‌های امام و تنویر افکار جوانان می‌پردازد. تأثیر وی در شهر «دامغان» به حدی زیاد بود که پس از پایان خدمت وظیفه، مردم این شهر با چشمان اشک‌آلود و متأثر او را تا ایستگاه راه‌آهن بدرقه می‌کنند.

شهید «بصیرت» در برابر «خط نفوذ»

جلادهای ساواک را با تسلط روحی‌اش تحقیر می‌کرد

در اسفند سال ۱۳۵۱ در شرکت برق توانیر در حالی که مشغول به کار است توسط ساواک دستگیر و به زندان اوین منتقل می‌شود و سپس چند نفر دیگر از اعضای گروه و از آن جمله مرحوم «حسن منتظر قائم» در یزد دستگیر و به زندان اوین در تهران منتقل می‌شود، وی در برابر شکنجه‌های وحشیانه مزدوران ساواک، نه تنها سر تسلیم و سازش فرود نیاورد بلکه بارها با شیوه‌های مختلف رفتاری خود، جلادهای ساواک را تحقیر می‌کرد و سرانجام پس از ۱۵ ماه تحمل شکنجه و زندان در حالی که هیچ اعترافی نکرده بود به ناچار او را آزاد کردند.
وی پس از رهایی زندان، به علت اینکه از شرکت برق توانیر اخراج شده بود، مجبور شد در کارخانه‌های چون ویتانا، پشم شیشه و پلاستی ران به کارگری مشغول شود و با تغییر شیوه مبارزاتی به ارتباط فکری و سیاسی با کارگران ادامه داد و موفق شد در مدت کوتاهی بسیاری از کارگران را به حرکت عظیم انقلاب و آرمان‌های امام (ره) آشنا کند. با اوج گیری خیزش‌های مردمی در شهرها، محمد جهت سازماندهی تظاهرات و راهپیمایی‌های مردم «یزد» به این استان عزیمت کرد و با تجربه و سابقه خوبی که در گروه‌های مسلحانه ضد رژیمی داشت، جوانان مبارز یزدی را سازماندهی نموده و در جریان عملیات انفجاری قرار داد. 

اولین فرمانده سپاه «یزد» و «سقز»، پیشتاز نبرد با ضد انقلاب کردستان

با پیروزی انقلاب اسلامی، اوبا عضویت در کمیته‌های انقلاب به حراست و پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت و پس از مدتی او به عنوان بنیانگذار و نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپاه یزد انتخاب شد و همزمان، مسئولیت تصفیه کمیته انقلاب را نیز بعهده گرفت. با تلاش‌های شبانه روزی خود به جذب نیروهای مخلص و سازماندهی سپاه پاسداران همت گماشت و در آن شرایط حساس اول انقلاب با قاطعیت و مدیریتی کم‌نظیر به خوبی با توطئه‌های ضد انقلاب و اشرار روبرو شد. پس از شورش و توطئه ضد انقلاب در مناطق غربی و به ویژه خطه کردستان در حالی‌که هنوز دو ماه از تشکیل سپاه یزد نگذشته بود او با درک صحیح از شرایط زمانی در فرماندهی، در این میدان نیز مردانه نقش آفرینی کرد و تعدادی از پاسداران یزدی، نخستین گروهی بودند که به این مناطق رهسپار شدند. او در مقابله با ضد انقلاب طی عملیات‌های مختلف موفق شد بسیاری از مناطق اشغالی را از تصرف اشرار و ضد انقلاب آزاد کند و به علت لیاقت، شجاعت و شایستگی‌های شخصیتی خود به سمت فرمانده سپاه سقز نیز انتخاب شد. شهید «منتظر قائم» با آنکه فرمانده نظامی ورزیده و خوبی بود، یک معلم اخلاق و الگوی اعتقادی هم بود. او با آنکه در مواقع لازم از قاطعیت و همچنین خشم و جسوری فراوان برخوردار بود اما در مواقع عادی از همه پاسداران متواضع‌تر و خاکی تر بود. منتظر قائم از خودنمایی به‌شدت پرهیز داشت، حتی زیر گزارشها یا اطلاعیه‌هایی که اصولا با نام فرمانده سپاه اعلام یا ارسال می‌شد، از نوشتن نامش خودداری می‌کرد. رفتار او به‌گونه‌ای بود که اگر کسی وارد سپاه می‌شد، امکان نداشت تا مدتی بفهمد او فرمانده است و بیشترین کارها را خودش انجام می‌داد.

شهید «بصیرت» در برابر «خط نفوذ»

شهید «بصیرت» در برابر خط «نفوذ»

ظهر جمعه پنجم اردیبهشت از ستاد مرکزی سپاه تهران با «محمد منتظرقائم» در یزد تماس می‌گیرند که خبر رسیده چند فروند هلیکوپتر آمریکایی مردم را در کویر به گلوله می‌بندد و یک آمریکایی زخمی شده هم در بیمارستان یزد است. بلافاصله در بیمارستان‌ها تحقیق می‌شود و قسمت دوم خبر تکذیب می‌گردد ولی بعد از ساعتی از دفتر آیت‌الله «صدوقی» با سپاه تماس می‌گیرند که اینجا یک راننده‌ تانکر است و ادعا دارد‌ تانکر نفتش را آمریکایی‌ها در جاده طبس آتش زده‌اند. در پی این گزارش‌ها «محمد» تصمیم می‌گیرد که هر چه سریع‌تر به منطقه بروند و از نزدیک با حادثه برخورد کنند. آخرین دستخط شهید نشان می‌دهد که وضع منطقه را حساس و حضور آمریکایی‌های مسلح و مهاجم را بنا بر اخبار و گزارشات رسیده قطعی می‌دانسته است. در جریان این بمباران، «محمد منتظرقائم» فرمانده سپاه پاسداران یزد به همراه سه نفر از دیگر از اعضای سپاه یزد که برای محافظت از تجهیزات نظامی، هلی‌کوپترها و هواپیماهای زمین‌گیر شده آمریکا به منطقه رفته بودند با حادثه دلخراش و جانکاهی روبرو شدند. «محمد منتظرقائم» برای بررسی اوضاع به ناحیه مورد نظر وارد شد تا اطلاعات موجود و فوق سری داخل صحنه را جمع‏‌آوری کند اما آمریکا با همدستی مزدوران خودفروخته در ایران، تصمیم گرفت تا باقی‌مانده بالگردها منهدم کند و اسناد سری از بین بروند، بنابراین با هماهنگی عناصر و عوامل نفوذی آنها،  این منطقه بمباران شد و در این حادثه، «محمد منتظرقائم» به فیض شهادت رسید.


فرمانده «ابابیل» در برابر «سپاه فیل»

به نقل از یکی از همرزمان سپاهی شهید: «پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکری نفت‌کش در نزدیکی جاده‌ای متروک و کم تردد در صحرای طبس تعداد پنج فروند هلی‌کوپتر، یک هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پروژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید. محمد گفت: اول نماز می‌خوانیم و سپس راهی می‌شویم. نماز آن روزش طولانی‌تر از بقیه روزها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچه‌ها به شوخی گفت: حاجی نماز جعفر طیار می‌خواندی؟! لبخند زد و گفت: شاید نماز آخرمان باشد. سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، سوره فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت: این مملکت متعلق به امام زمان (عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت می‌کند و ما پاسداران وسیله‌ای بیش نیستیم. به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سوال از اهالی از بچه‌ها جدا شدم، محمد و دو نفر از بچه‌ها به سمت هلی‌کوپترها و هواپیمای سوخته راهی شدند. در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیماهای فانتوم که بر فراز منطقه پرواز می‌کردند، توجه‌ام را جلب کردند. بعد از آن، صدای انفجار مهیبی از سمت هلی‌کوپترها به گوش رسید. به سرعت به سمت هلی‌کوپترها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی هلی‌کوپترها وارد آنها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، اما تا به او رسیدیم به مولایش حسین (ع) پیوسته بود.»

شهید «بصیرت» در برابر «خط نفوذ»

«تک ستاره کویر» در کلام «رهبر بصیر»

به فرموده حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی: «محمد منتظر قائم، نموداری از شجاعت است ، ما به وجود چنین عناصر بزرگ و عزیز و چنین روح های فداکار و دل های آشنا با خدا افتخار می کنیم . این جمله ای است که امام فرمودند من افتخار می کنم به داشتن چنین جوان هایی و یقینا برای یک ملت و یک انقلاب و برای خانواده های شهید پرور مایه افتخار است چنین عناصری و خوشبختانه یک چنین نسلی در این انقلاب پا گرفته است.»

انتهای گزارش/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده