موشک اسرائیل رؤیای اربعین حانیه را پرپر کرد
به گزارش نوید شاهد، از وقتی عقد کردند پایه پیادهروی اربعینش جور شد. حانیه همهجوره کنارش بود. نزدیک اربعین که میشد، کولههایشان را میبست. همه وسایل را بادقت آماده میکرد و راه میافتادند. قدمبهقدم که در مشایه راه میرفتند را هنوز یادش است. حتی تمام حرفهای حانیه را. وقتی به حرم حضرت علی (ع) میرسیدند، حانیه از سید محمد میخواست که برای زندگیشان دعا کنند. حتی به فکر بچههایشان که هنوز به دنیا نیامدهاند هم بود.
پیرمردها و پیرزنهای مشایه را که میدیدند، حانیه میگفت: قول بده پیر هم که شدیم، هرطورشده باز با هم بیاییم و سید محمد بارهاوبارها قول داده بود. امسال هم حانیه نزدیک محرم کولهاش را بست ولی این بار به جای خودش کولهاش همسفر سیدمحمد در مشایه شد؛ مسیری که بلد نبود بدون حانیه قدم بردارد.
کولهها را رویهم گذاشت و رویش نوشت: به نیابت از همسر شهیدم کربلایی حانیه نادری و شهدای نبرد اسرائیل.
سید محمد یاد روزی میافتد که حانیه رفت. دقیقاً ۲۳ خردادماه بود. ساعت سه و نیمشب بود. برای نماز صبح بیدار شدند که موشک اسرائیل به خانهشان اصابت کرد. حانیه زیر آوار مانده بود. آوار سنگین بود و بهسختی میتوانست نفس بکشد. صدای حانیه را میشنید. از زیر آوار مرتب با او حرف میزد تا مطمئن بشود که زنده است ولی چند دقیقه که گذشت صدای حانیه قطع شد. سید محمد از زیر آوار همه توانش را جمع کرد و حانیه را صدا میزد ولی دیگر جوابی نیامد. حانیه جلوی چشمانش خفه شد. چهل دقیقه تا یک ساعت طول کشید تا از زیر آوار درشان آوردند ولی دیر شده بود. حالا سید محمد مانده است و کولهای که نام حانیه روی آن نقش بسته و مشایه…
منبع: خبرگزاری فارس
پایان پیام/