«بازگشت» یکی از خاطراتی است که در کتاب «اصحاب درد» به قلم «زهرا شاهینی» آمده است. این کتاب گزیدهای از خاطرات ۴۹ جانباز پنجاه تا هفتاد درصد شهرستانهای سمنان، مهدیشهر و سرخه است که توسط نشر شاهد به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۵۳۰۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۶
برشی از کتاب «بگو به جان امام»؛
در خاطرات «فاطمه پورجوپاری» همرزم شهید "علی ایرانمنش" آمده است: یکی از دردناکترین صحنههایی که دیدهام، صحنه رویارویی با پیکر نوجوان شهید «علی ایرانمنش» بود، چهرهی پاک و معصوم علی، ما را میخکوب کرد. به قدری او را شکنجه کرده و با قنداق تفنگ به صورت و بدنش کوبیده بودند که صورتش له و استخوانهایش شکسته شده بود. جنازه علی را که دیدم به نظرم آمد یک مرد چهل ساله را اینگونه شهید شهید کردهاند.
کد خبر: ۵۳۰۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۴
خاطراتی از شهید «علی يار شول»؛
شهید علی یارشول گفت: اگر قرار است كه من تكّه تكّه شوم تا صدای انقلاب در جهان طنين افكن شود، پس ای خمپارهها و ای تيرهای بلا مرا دريابيد و گوشت و استخوانم را قطعه قطعه كنيد. من حاضرم و راضی هستم كه كوچكترين اثری از من نماند، اما نور انقلاب جهان را روشن كند.
کد خبر: ۵۳۰۵۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۳
خاطره خودنوشت شهيد حميد شبانپور«1»
شهيد «حميد شبانپور» در نامه ای از خاطرات خود برای خانواده می نویسد: «امروز عصر مورخ 1 اسفند 1361 برگشتيم خط. ما شب در انديمشک منزل چند نفر از مجاهدان عراقی خوابيديم و...» متن کامل نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲
خاطره خودنوشت شهيد حميد شبانپور«2»
شهيد «حميد شبانپور» در خاطره ای می نویسد: «خانواده عزیز دو تا جوک برايتان می نويسم. چند شب قبل، چند نفر از برادران می روند که مين های بعثی را خنثی کنند. وقتی به ميدان مين می رسند...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲
«لحظه ای که خبر شهادت پسرم را به من دادند، من اصلا ناراحت نشدم چون به این راه اعتقاد قلبی داشتم و می دانستم که سعید راهش را پیدا کرده و اگر می دانستم که خانم ها هم می توانند به میدان بروند من هم همراه فرزندم راهی می شدم.» در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۳۰۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲
«تنها امید فرمانده به من بود و تنها کاری که میتوانستیم انجام دهیم، این بود که بچههای رزمنده سریع دو آرپیچی را پر کردند و به من داده و من هم تند و تند شلیک میکردم. طوری که دشمن فکر کرده بود ما چند آرپیچیزن داریم ...» ادامه این خاطره از «حسین امیراحمدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۵۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲
خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
شهید «حسن صفا» از جمله شهدای استان ایلام که در دوران اسارت بر اثر شکنجه های دشمن در حین به جای آوردن عبادت به درجه رفیع شهادت نایل آمد. فیلم مصاحبه این خانواده شهید والامقام در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۰۴۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۱
خاطرات شفاهی؛
«من چند ماه قبل از شهادت برادرم، خبر بمباران منطقه فکه را از تلویزیون شنیده بودم، ولی نتوانستم این خبر را در بین خانواده ام منتشر کنم. سرانجام چند ماه بعد، این خبر را برای خانواده من فرستادند.» در ادامه فیلمی از گفتگو با برادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۳۰۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۱
«فاطمه نوری» فرزند شهید «علیاکبر نوری» خاطرهای از کودکیاش و نوروزی که رد پای پدر در آن پُررنگ است به یاد دارد. به بهانه عید نوروز و به یاد شهدا این خاطره را میخوانیم.
کد خبر: ۵۳۰۴۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر دانش آموز شهید «محمد نوري» می گوید: پسرم آرزوی شهادت داشت و بارها می گفت شهدا امروز تاریخ اسلام را زنده نگه داشته اند، همانطور که امام حسین(ع) چراغ اسلام را روشن و زنده نگه داشت، پس ما باید راه شهدا را ادامه دهیم و ادامه دادن راه شهدا سعادت می خواهد. فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۰۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۰
قسمت دوم گفتگو با مادر و خواهر شهید «مجید رضاکاظمی»؛
شهید «مجید رضاکاظمی» متولد شهرستان سمنان از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ خواهر گرامی این شهید گرانقدر نقل میکند: «من و مجید نخستین نماز شب را باهم خواندیم. او همیشه ما را به داشتن حجاب کامل تشویق میکرد.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگوی زیبا دعوت میکند.
کد خبر: ۵۳۰۴۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۱
زندگینامه شهید «سعید افتاده هرسینی»؛
خواهر شهید «سعید افتاده هرسینی» در بیان خاطرات برادرش می گوید: او در دوران كودكی ده تومان از یک نفر قرض كرده بود و در جبهه به همرزمانش گفته بود كه به پدرم بگویید ۱۰ تومان را پس دهد.
کد خبر: ۵۳۰۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۱
خاطره شهید «حسن نوابی» به نقل از برادرش؛
برادر شهید «حسن نوابی» در بیان خاطراتش می گوید: در زمان تشییع حسن، مادرم رو به خدا گفت؛ خدایا این هم قربانی من برای راه تو، این شهید مرا قبول کن که شفاعتم کند.
کد خبر: ۵۳۰۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۲
«ای پرستوی مهاجر که از این دنیا مهاجرت کردی و به جای خوش آب و هوا رفتی که بهترین چیزها در آنجا است یعنی بهشت، رسیدی. دست مرا بگیر و به همان مسیری که خودت رفتی ببر ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
کتاب «شیر شکار» حاوی زندگینامه و خاطرات سردار رشید اسلام، شهید «مرتضی ساده میری» قائم مقام فرمانده گردان ۵۰۲ امام حسین (ع) از تیپ یکم امیرالمؤمنین (ع) لشگر ۴ بعثت سپاه پاسداران به نقل از یاران و همرزمانش به قلم یاسر بابایی و توسط نشر نشتیمان در سال ۱۳۹۹ چاپ و منتشر شده است.
کد خبر: ۵۳۰۲۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
سید عبدالله فرزند شهید «سید موسی حسینی» که پس از شهادت پدر متولد شده می گوید: آنگونه که من از خانواده شنیدم پدرم آگاهانه و آزادانه و با عشقی که به وطن داشته این راه را انتخاب کرده است. پس وظیفه ماست ادامه دهنده راهشان باشیم.
کد خبر: ۵۳۰۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
مادر شهید «لطفالله امیرشریفی» نقل میکند: «لطفالله روزی به من گفت: موقع خنده، روی صورت دوتاییمون گود میشه؛ برای من به خاطر خاری که توی دوران بچگی به صورتم رفت، اما برای شما خداییه. به او نگاه کردم. گفت: اگه بذاری به جبهه برم با این نشانی، همیشه به یاد شما هستم تا وقتی که شما دعا کنی و من شهید بشم.»
کد خبر: ۵۳۰۲۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
«شدت شلیک گلولهها و مقابله به مثل آنها به حدی بود که گردان ما زمین گیر شد. در همین لحظات به دنبال نیرویی میگشتم، تا تعدادی از بچهها را جمع کرده، برای شکستن خط جلو بروند و معبر را برای عبور سایر بچهها آماده کنند، که چشمم به مجیدآقا افتاد ...» ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۰۲۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
خواهر شهید «محمدعلی تک» میگوید: «خواب دیدم جنازه محمدعلی خانه پدرم است. میخواستند جنازه را ببرند. مردی داخل جمعیت آمد و رو به حاضرین گفت: صبر کنین! امام زمان (عج) باید بیاد و بر جنازه این شهید نماز بخونه.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۵۳۰۲۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷