خاطراتی پیرامون سردار شهید "انوشیروان رضایی فاضل":
نوید شاهد _ يک روز عکسي از فاضل ديدم که با عدهای از جوانان در حال درو گندم بود. وقتي جويا شدم متوجه شدم او گروهي از بچههای جهاد و بسيج را سازماندهي کرده بود تا در فصل برداشت محصول گندم و جو به کمک مردم ضعيف و رزمندگان بشتابند و محصولات آنها را جمعآوری کنند.
اين عمل بيشتر باعث پشتگرمی رزمندگاني میشد که در جبهه به سر میبردند.
کد خبر: ۴۹۱۹۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۸
نوید شاهد - همسر شهید "علیاکبر ثوری" نقل میکند: «برای سال تحویل رفتهبودیم پابوس امام رضا (ع). علیاکبر داشت قرآن میخواند. همین که سال تحویل شد، دستهایش را بلند کرد و گفت ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت میکند.
کد خبر: ۴۹۱۹۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۹
نوید شاهد - هم خدمتی شهید "منصور ارجمندی" در خاطره ای می گوید: شهید با اینکه پُست نگهبانی خودش را انجام می داد به جای بقیه هم پست می داد و همیشه به دوستان می گفت؛ هر کس مشکل دارد و نمی تواند سر پست نگهبانی برود به من خبر بدهد .
کد خبر: ۴۹۱۸۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
نوید شاهد - در مراسمی با حضور مسئولین شهرستان فریدن از کتاب «درد عشق» که به خاطرات آزادگان فریدن میپردازد رونمایی شد.
کد خبر: ۴۹۱۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
نوید شاهد - شهید "محمدرضا علیزاده" فرزند علیمحمد و کلثوم، بیست و نهم خرداد ۱۳۴۵ در شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. وی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. چهاردهم آبان ۱۳۶۱ در عینخوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، ویژهنامه این شهید والامقام را برای علاقهمندان منتشر میکند.
کد خبر: ۴۹۱۸۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۷
پیرامون شهید "محمود اخلاقی":
نوید شاهد - اهمیت تپه های گازرخانی این بود که این تپه ها، یک شاهرگ ارتباطی بین سنندج و کامیاران محسوب می شد، اگر تپه حفظ می شد، جاده و تمام تپه ها و جاده های اطراف نیز امنیت داشت و اگر به دست دشمن می افتاد، تمام اطراف زیر آتش قرار می گرفت و هیچ جنبنده ای نمی توانست از آن جا عبور کند.
کد خبر: ۴۹۱۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۴
نوید شاهد – مادر شهید بسیجی «براتعلی هنرمند» روایت می کند: «براتعلی در قره مصلی بدنیا آمد و حاجی برات کاملی (پدر شهید کاملی) در گوشش اذان و اقامه خواند. خیلی اهل مطالعه بود و در مسجد هم فعالیت می کرد. در کارهای خانه به من کمک می کرد و در کارهای مزرعه به پدرش. براتعلی در عملیات خیبر شهید شده بود اما نفهمیدیم چطور شهید شده چون جنازه اش مفقودالاثر بود. چند نفر صدایش را از رادیو عراق شنیده بودند که خودش را معرفی کرده و گفته بود: من براتعلی هنرمند هستم، برادرم شهید شده، هرکس صدای مرا می شنود به پدر و مادرم اطلاع دهد.»
کد خبر: ۴۹۱۶۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۴
نوید شاهد - «وقتی قرار شد تدارک شام برای میهمانان ویژه دیده شود، شهید قزوینی از جمله افرادی بود که مخالف بود و میگفت: باید غذای این افراد هم همان آش جوُ باشد! ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید "حمید قزوینی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۶۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۴
خاطراتی پیرامون شهید "حاج علی ژاله":
نوید شاهد - مثل سير و سركه ميجوشيدم. وقتي كه شهید "حاج علی ژاله" چايش را نوشيد، آرام بلند شد و روي سكو رفت. با گلولهي جاسازي شده در 106، اولين شليك را نثار تانكهاي عراقي كرد. يكي از تانكها به هوا رفت. لحظهاي نگذشت كه تانكها يكي پس از ديگري به آتش كشيده شدند.
کد خبر: ۴۹۱۶۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
خاطره خود نوشت شهید "غلامعلی حقیقی"«2»
نوید شاهد - شهید "غلامعلی حقیقی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ماشاءالله نيرو زياد بود که اگر بخواهند با دست خالی بروند روی مواضع عراقی ها تمام آن سرزمين را آزاد مي کنند و...» متن خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۱
نوید شاهد - «پسرم به من گفت مادر در جبههها به نیرو نیاز است به همین دلیل باید بروم، حتی به عنوان سیاهی لشکر هم که شده میروم تا صدام بسوزد! ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر دانشآموز 15 ساله، شهید "حسن محمدرحیمیها" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۵۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
نوید شاهد - پسر عموی شهید "محمدرضا تبریزیان" نقل میکند: «احمد و جعفر از کودکی با هم بسیار صمیمی بودند و راهشان را از همان نوجوانی از بقیه بچههای محل جدا کردند. گویا با هم عهدی داشتند. یک روز که در خیابان به هم برخوردیم، گفت: «راهت غلطه، بیا و دست بردار! اگه میخوای بفهمی راه درست کدوم راهه، یک بار هم که شده بيا جبهه. بیا تا ببینی زیباییها در چیست.» نوید شاهد سمنان در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۱۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
نوید شاهد – "اعتقادات محکم مذهبی" بخشی از خاطرات کتاب صوتی «مصطفی خوبیها» است که در ادامه از شما دعوت میکنیم به این خاطره گوش فرا دهید.
کد خبر: ۴۹۱۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۱
نوید شاهد- «بارها چشمان اشکآلود و نگاه ملتمس او را برای اعزام دیده بودم. با نجابتی مثالزدنی و ادبی که خاص وی بود سرش را پایین میانداخت و برای رفتن و پیوستن به کاروان شهدا اصرار میورزید ...» ادامه این خاطره از زبان دوست شهید "سید مصطفی حاجیمیری" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
نوید شاهد – مادر شهید "بهمن ایجادی" درباره عشق فرزندش اینگونه بیان میکند: وقتی از او خواستم مرا تنها نگذارد و به جبهه نرود، بهمن در جوابم گفت: «تا به حال من هیچ کاری را بدون اجازه شما انجام نداده ام اما این بار باید بگویم من را ببخش. چون نمیتوانم درس بخوانم و خانه بمانم در حالیکه دشمن و اجانب در حال تجاوز به کشورمان باشد. باید بروم تا از دین، خاک و ناموسم دفاع کنم».
کد خبر: ۴۹۱۳۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۸
خاطراتی پیرامون شهید «علياكبر محمدحسيني»؛
نوید شاهد - شهید «علياكبر محمدحسيني» آرپي جي را به سوي اولين تانک نشانه رفت. موشک که رها شد، تانک در شعله هاي آتش فرو رفت، تانک دوم را هم زد. حرکت ستون تانک هاي دشمن به هم ريخت. تعداد عراقي ها زياد بود. تانک ها هم زياد بودند. جانانه مقاومت کرديم. از هر طرف صداي اکبر مي آمد.
کد خبر: ۴۹۱۲۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۷
نوید شاهد - مادر شهید "امیرصولت اعرابی" نقل میکند: «لب حوض که خم شد، پلاک از زیر لباسش بیرون آمد و توی نور درخشید. یکی از بستگانمان که تا آنروز پلاک ندیدهبود، با نگرانی پرسید: امیرصولت! اون چیه تو گردنت؟ گردنیه؟ ...» نوید شاهد سمنان در دو بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۱۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
نوید شاهد - «تازه از دست باران خلاص شده بودیم که سر و کله میگهای شکاری عراق پیدا شد و هواپیما مثل عقاب روی سرمان شیرجه میآمدند و بمب باران میکردند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۷
نوید شاهد - «یکی از قایقهای نجات از کنار من گذشت و حرکت آن موجی درست کرد که تعادل مرا در آب به هم زد و آب مرا با خود برد. من هیچ چیزی متوجه نشدم و فقط فریاد میزدم که آب مرا میبرد. عدهای فکر کرده بودند که من شوخی میکنم ...» ادامه این خاطره را از زبان "رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۶
نوید شاهد – رضا خوشبو همرزم شهید "حسین اخلاصی زنگنه" در روایتی می گوید:« شهیدبسیار شوخ طبع بود و همین شوخ طبعی خستگی را از تن ما دور می کرد حسین در حال نماز، خیلی عجیب بود به برخی عبارت های نماز که می رسید منقلب می شد و صدایش می لرزید و اشک می ریخت انگار نه انگار که او همان حسین شوخطبع چند دقیقه پیش است. »
کد خبر: ۴۹۱۱۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۶