خاطره خودنوشت شهيد "امان الله عباسی"؛
شهید "امان الله عباسی" در خاطره ای می نویسد: برادران رشتي وقتي ديدند رفيقشان شهيد شده شروع به گريه و بي تابي کردند و ما آن ها را دلداري داديم و شهيد را انتقال داديم. هنوز صداي دوستان شهيد در گوشم طنين انداز است...
کد خبر: ۴۷۴۶۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۵
همسر شهید گرانقدر "خلیل حسین زاده ثانی " در خاطره ای از شهید چنین بیان می کند :« شب آخر حال و هوای عجیبی داشت و خوابش نمی برد در حالی که خوابم برده بود فرزندانمان را در عالم خواب بوسده بود و با آنها خداحافظی کرده بود و دیگر هم فرزندانش را ندید. »
کد خبر: ۴۷۴۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
خاطره ای از شهید "احمد سالاری"؛
همرزم شهید "احمد سالاری" در خاطره ای می گوید: در بهمن ماه سال 1365 عمليات کربلاي 4 در منطقه اروند کنار خرمشهر انجام گرفت. گردان کميل نيز در عمليات شرکت داشت. اسماعيل مسعودي و حسين نيکوئي در واحد اطلاعات در آن عمليات مفقود شدند.
کد خبر: ۴۷۴۵۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۴
خاطراتی پیرامون شهید «غلامحسین خزاعی»؛
نزديك صبح يك نفر نارنجك را به طرف سنگر پرت كرد. در نور انفجار چشمم به حسين افتاد. به طرفش رفتم. پرسيد: « نماز صبح خوانده اي؟» گفتم: « نه ... هنوز نخوانده ام.» قبله را نشان داد و گفت: « قبله اين طرف است ،بخوان.»
کد خبر: ۴۷۴۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱
هر بار که به قاسم نگاه میکرد، هیجانزده میشد و میگفت: بیبین! به من مِخَندَه! حال آن که هیچ نوزادی در آن سن و سال نمیخندد... ادامه این خاطره از همسر شهید «حجتاله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۵۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
خاطره ای از شهيد "محمدرضا عقيقی"،
در کتاب سهمی از آفتاب به روایت از خود شهید آمده است: آن وقت ها کیف کوچکی داشتم که همیشه با من بود و همه میدانستند که اسم آن کیف را گذاشته ام سفره دل روزی یکی از بچه های گردان میخواست مطلبی مهم را یادداشت کند اما کاغذ و قلم نداشت .
کد خبر: ۴۷۴۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۳
خاطره ای از شهید "منصور خادم صادق":
خواهر شهید حاج منصور خادم صادق در خاطره ای روایت می کند: قدیم رسم بود برای گرفتن آبغوره و آبلیمو، یک هفته می رفتیم خانه مادر بزرگ. مسیر مدرسه من هم تا خانه مادر بزرگ دورتر از خانه خودمان بود.
کد خبر: ۴۷۴۵۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
ایمان و عمل را در خود جمع کرده بود. الگویی بود برای دوران اسارت. او انسان اهل دلی بود به نام منصور زرنقاش. حاج منصور، سنگ صبوری بود برای جوانترها، به همه امید می داد، سال 67 به او آمپول اشتباهی تزریق کردند. در جلوی چشم نماینده صلیب روی زمین افتاد و همه اردوگاه در غم فراق او سوخت.
کد خبر: ۴۷۴۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
پدر شهید "حسن عرب" نقل میکند: «پسرم شب قبل از اعزام همه خانواده را به دور هم جمع کرد و با بذله گویی سعی می کرد برای لحظه ای هم شده خنده را به لب اعضای خانواده بیاورد.» در ادامه متن کامل این خاطره را در نوید شاهد گلستان بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۵۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد هرمزگان با مادر شهید احمد سنگی نژاد
شیرین جعفر زاده مادر شهید "احمد سنگی نژاد " در گفتگو با نوید شاهد هرمزگان علاقه فرزندش در درس خواندن را اینگونه توصیف می کند : زرنگ و درس خوان بود ، به هیچ عنوان تنبلی نمی کرد. با چراغ فانوس درس می خواند. با دوستان خود به مکان هایی می رفت که برق وجود داشت و زیر تیربرق درس میخواند. در ادامه گفتگوی اختصاصی خبرنگار نوید شاهد هرمزگان با وی برای علاقمندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۷۴۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳
از آن سال به بعد، روز بیست و دوم بهمن، سه خاطرهی به یاد ماندنی را در ذهن ما زنده میکند: سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، تولد فرزندم و ... ادامه این خاطره از همسر شهید «آصف مصطفی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۴۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
شهید «نعمت الله احمدی» با مشاهده اعمال خشونت بار و ظلم و ستم ضد انقلاب نسبت به مردم بیگناه داوطلبانه به خدمت مقدس سربازی رفت و میگفت جدای از وظیفه قانونی وظیفه شرعی ماست که در برابر ظلم ساکت ننشینیم و چون بزدلان خود را در پستوی خانهها قایم کنیم. برای ادامه خاطرات خواندنی خواهر شهید نعمت الله احمدی با ما همراه باشید.
کد خبر: ۴۷۴۴۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
خانم نشهری، همسر شهید حسن یوسفی صفت:
شهید حسن یوسفی صفت، ابوذر گونه زندگی کرد و به همراه 19 نفر از همکاران خود مظلومانه به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۷۴۴۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱
پسرم را که تشییع میکردیم هنوز چهلم پدرش نرسیده بود و صدایش در گوشم میپیچید که: "من قبل از چهلم پدرم شهید میشوم و قول بده که بیتابی نکنی" اما مگه... ادامه این خاطره از مادر شهید « اباذر معصومخانی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸
شهید "محمدرضا میرکو" اهل سمنان است. او یکسال پس از شروع جنگ تحمیلی، بهمن ماه 1360 در دشت عباس بر اثر اصابت ترکش به قلب، آسمانی شد. این خاطرات از مادر وبرادر این شهید بزرگوار نقل شده و "ماجرای پذیرایی از ساواکی ها" یکی از این مجموعه خاطرات است که در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۴۷۴۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸
به منزل مرحوم حاجی اسماعيل بابايی رفتم و خواستم تا از عباس كه در آن زمان فرمانده پايگاه هوايی اصفهان بود، بخواهد فرزندم را نزد خود به كارهای اداری و دفتری مشغول كند... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۴۳۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
علیرضا جامی میگوید: در سال ۱۳۶۵ من و عمو سلطان در عملیاتی با هم شرکت داشتیم، هوا خیلی سرد بود؛ و عمو سلطان با آب سرد غسل شهادت انجام داد، با خنده و شوخی به او گفتیم: «تو شهید نمیشوی، با آب سرد غسل نکن».
کد خبر: ۴۷۴۳۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
نوید شاهد استان کرمان، ویژه نامه سردار شهید «حاج یونس زنگی آبادی» که شامل مجموعه ای از مطالب زندگی نامه، وصیت نامه، آلبوم تصاویر و خاطرات این شهید است را در اختیار علاقه مندان قرار داده است.
کد خبر: ۴۷۴۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶
در آن موقعیت حساس که همه از خیابانها فرار میکردند تا مورد ضرب و شتم قرار نگیرند، او با دقت قدم میزد و در صدد شناسایی نیروهای رژیم بود... ادامه این خاطره از همسر شهید « علیاصغر جمشیدی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۲۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶
مادر شهید "موسی الرضا نورانی " در خاطره ای از فرزند شهیدش چنین بیان می کند : « از کودکی خیلی دلسوز بود. پدربزرگش شناسنامه اش را پنج سال بزرگ گرفت می گفت دوست دارم تا زنده ام عروسی اش را ببینم. پسرم بچه خوبی بود از بس خوب بود که هنوز بعد از چند سال عزادار او هستم وقتی به دنیا آمد مردم روستا می گفتند او یک فرشته است که به دنیا آمده است . »
کد خبر: ۴۷۴۲۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶