کتاب ترکش فلفلی، مجموعه خاطرات طنز دفاع مقدس مقدس است که ورای آن حس آدم ها را پروش داده، جنگ را از زاویه دید دیگری نشان می دهد.
کد خبر: ۴۷۱۸۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۶
همرزم شهید "محمد اسلامی نسب" در خاطره ای می گوید: قرار بود بعد از نماز ظهر و عصر از پادگان معاد به سمت شلمچه حرکت کنیم . صدای اذان ظهر شور و شعفی در بین نیروها انداخت . همه خود را برای حرکت به سمت منطقه عملیاتی کربلای 4 آماده می کردیم. به محمد گفتم: حاج کاظم محمدی را در نمازخانه دیدم !
کد خبر: ۴۷۱۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
کتاب «پایی که جا ماند» خاطرات خودنوشت سیدناصر حسینیپور که از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان یک روایت استثنایی از حوادث تکاندهنده اسارتگاههای عراق تعبیر شده، به چاپ هفتادم رسید.
کد خبر: ۴۷۱۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
همرزم شهید "سيدمحمد کدخدا" در خاطره ای می گوید: نوبت نگهبانی من بود خستگی عملیات، نه تنها من که همه ی بچه ها را از پا انداخته بود. به دنبال راهی برای فرار از نگهبانی بودم. تا اینکه رزمنده ای بسیجی که کنارم نشسته بود به دادم رسید...
کد خبر: ۴۷۱۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
پرویز فرهنگیان" برادر شهید" روایت می کند: از غیبت به شدت بدش می آمد و تأکید می کرد که از خودتان حرف بزنید، چه کار به مردم دارید.
کد خبر: ۴۷۱۷۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
در گفت و گو با سردار حسین علایی:
بازگو نمودن خاطرات روزهای ایثار و حماسه در دوران شكوهمند انقلاب اسلامی، از زبان نامآوران تأثیر گذار در عرصههای مبارزه با طاغوت و جهاد با دشمنان خارجی، حدیث عشق و ترنم روح است.
کد خبر: ۴۷۱۷۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
هر قدم که به جلو بر میداشت، چند قدم به عقب برگشته و ما را میبوسید و میبویید. اشک از چشمانش جاری میشد... ادامه این خاطره از فرزند شهید «عشقعلی قنبری» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۱۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
چند بار به او گفتم که برای من پپسی بگیرد، ولی دوباره میدیدم که فانتا خریده است. یک بار به او اعتراض کردم که چرا پپسی نمیخری؟... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم خلبان سرلشکر شهید «عباس بابایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۱۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
شهید رضا رحمتی زاده همرزم شهید" اسمعلی فرهنگیان " روایت می کند: ارتباط بنده و ایشان خیلی دوستانه بود. من به ایشان گفتم: اول من شام شهادت تو را می خورم و ایشان می گفتند: خیر، اول من شام شهادت تو را می خورم.
کد خبر: ۴۷۱۷۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
خواهر شهید هاشم کریمی گفت: می خواست دشمن را نابود کند تا نزدیکی های مرز رفته بود که تانک او را با موشک می زنند و 40 روز پیکر سوخته ی برادرم در تانک می ماند .
کد خبر: ۴۷۱۷۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
شهید "محمد چراغی معزآباد" در وصیت نامه خود خطاب به مادر می گوید « : مادر عزیزم می دانم که چه رنج ها کشیدی و این همه بی خوابی ،این پسر حقیرت را حلال کن ، من عاشق حسین هستم ، می روم تا عاشق به معشوق برسد.» نوید شاهد هرمزگان به مناسبت بیست و یکم دیماه سالروز شهادت این شهید سرافراز تصویر به جا مانده از وصیت نامه این شهید گرانقدر را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۱۶۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
جعفرخان از ناحیه پا مجروح میشوند سپس خودشان را در سنگر میکشند و پاهایشان را برای اینکه موجب تضعیف روحیه بچهها نشود زیر خودشان جمع میکنند(مثل دو زانو نشستن) بعد... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات فرمانده گردان عملیات پدافند منطقه شیخ محمد شهید «محمد جعفرخانی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۷۱۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر»:
احمد یوسفزاده به خاطراتی از شهید سپهبد قاسم سلیمانی اشاره کرد و گفت: او در همه کارهایش بر دو امر متکی بود و توجه میکرد: وطن و اسلام. او برای این دو امر، ارزش فراوانی قائل بود و در نهایت نیز جانش را بر سر همین عشق داد.
کد خبر: ۴۷۱۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
همرزم سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی»:
سردار سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی گفت: سردار سلیمانی نمونه بارزی از یک انسان مجاهد و مخلص بود و نشان داد که اگر کار برای رضای خدا باشد ثبت و ضبط میشود و اگر نباشد محو و نابودی آن حتمی است.
کد خبر: ۴۷۱۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
شهید جعفر چرچی(الهی تبار) به روایت برادر:
جعفر روحیه ای با نشاط و سرزنده داشت و در عین حال بسیار متواضع، فروتن و مهربان بود
کد خبر: ۴۷۱۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
«او مثل پدري که هر چه دارد در راه بچه هایش ایثار می کند و کم نمی گذارد، عمل می کرد. هر کاري می کرد برگرفته از اخلاق اسلامی و الگویی براي ما جوانترها بود. » آنچه خواندید،به نقل از همرزم شهید "عبدالله شهروی" است. در ادامه، خاطراتی از رفتار پدرانه این شهید گرانقدر به حضورتان تقدیم می گردد.
کد خبر: ۴۷۱۶۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
به دور از چشمان حمید، عکسهای گروهی حمید با همکارانش را میدیدم، آن روزها اصلا فکرش را نمیکردم که چند هفته بعد همین عکسها را ببینم و این بار برای حمید... ادامه این خاطره از همسر شهید «حمید سیاهکالیمرادی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۱۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۳
خاطراتی پیرامون شهید «احمد عبدالهی»؛
احمد گفت: « من با اين لباس نماز مي خوانم. وقتي با آن نماز ميخوانم، يعني ايرادي ندارد. پس با همان به عروسي هم ميروم.»
کد خبر: ۴۷۱۵۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲
عبدالله پام برادر شهید "ابراهیم پام" در مورد سفر وی به امارات گفته است: «برادرم قرار بود برای درمان به شیراز برود، چند روز قبل از شهادتش بلیط پرواز برایشان گرفتیم اما قبول نکرد و با اتومبیل رفت.معمولا همیشه با اتومبیل مسافرت میکرد و هیچوقت با هواپیما نمیرفت. برای انجام کار واجبی باید به امارات میرفت و این بار با لنج موفق نشد و باز هم بلیط پرواز برایش گرفتیم اما این بار بدون هیچ گونه حرفی به سفر رفت و دیگر برنگشت!»
کد خبر: ۴۷۱۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴
دلنوشتهای از سالگرد شهادت یک مدافع حرم؛
حاجی دم رفتنی دستم را گرفت و گفت دل ما خانوادۀ شهدا به ولایتمدارها و پای کار مانده ها خوش است. نمی دانم چقدر در سختی ها و گرفتاری ها پای کار انقلاب خواهم ماند.
کد خبر: ۴۷۱۴۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۲