نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات داد
همسر شهید «محمد حبیبی» نقل می‌کند: «بعضی از روز‌ها آنقدر دلم برای او می‌گرفت و دل‌تنگ حرف‌هایش می‌شدم که توان راه‌رفتن نداشتم. آن شب به محمد گفتم: یا تو یا هیچ چیز دیگر! با یاد محمد به خواب رفتم.»
کد خبر: ۵۵۶۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

جانباز گرانقدر ۷۰ درصد «عباس عباس پور» در اسفندماه سال ۶۶ عملیات والفجر ۱۰ در شاخ شمیران به درجه رفیع جانبازی نایل آمد. وی در بیان خاطره ای می گوید: وقتی امدادگر پاهایم را می‌بست، در ضمیر ناخودآگاهم احساس کردم پاهایم قطع شده است، اما دستم را نمی‌دانستم. و وقتی فهمیدم دستم هم قطع شده خندیدم. ادامه این خاطره در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

پدر شهید «حسن کاسبان» نقل می‌کند: «وقتی رادیو اعلام کرد امام می‌خواهند بیایند، گفتم: برای چنین رهبری باید پسر قربانی کرد، حسن گفت: مرا قربانی کن.» نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگو جلب می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطره‌نگاری والدین شهدا
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر بزرگوار «احمد عسکر باغستانی» به مصاحبه پرداخته است. مادر این شهید بزرگوار چنین روایت می‌کند: «خبر شهادت فرزندم را که آوردند گفتند فرزندم سر در بدن ندارد. گفتم می خواهم قامت فرزند شهیدم را ببینم چه با سر، چه بی سر.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
جمیله علی‌قاسمی مادر شهید «رضا ذاکریان مشایی» می‌گوید: «رضا خیلی مهربان بود. تمام تلاشش را می‌کرد که به مردم کمک کند. او عضو بسیج بود. جنگ که شروع شد تصمیم گرفت به جبهه برود. و در راه دفاع از کشورش به درجه جانبازی نائل و بعد از مدتی به شهادت رسید. من نیز افتخار می‌کنم که مادر شهید هستم.»
کد خبر: ۵۵۶۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

اندر خاطرات اسارت؛
با توجه به اینکه در حوزه علمیه آیت‌الله یثربی کاشان درس می‌خواندم یکی از برنامه‌های مفید، کلاس‌های آموزش سخنوری بود همین طرح را من در آسایشگاه یک برگزار کردم و از همۀ افراد علاقمند خواستم بیایند برای کلاس آموزش سخنوری ثبت نام کنند. ادامه این خاطره را از آزاده ایلامی محمد سلطانی در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

مادر شهید «علی اصغر محمدی» از فرزند خود چنین روایت می کند: پسرم فردی بسیار مومن و اهل نماز و خداجو بود. او از شدت مهربانی، دارایی اش را با دیگران شریک می شد و به دیگران نیز خیر می رساند.
کد خبر: ۵۵۶۵۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «جواد علی عسکری» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده و جانباز سرافراز چنین روایت می‌کند: «هنگامی که مجروح شدم سربازان سودانی برای اینکه از مرگم مطمئن شوند سرم را محکم به زمین می‌کوبیدند.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۶۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

همسر شهید «حسن سالاری» نقل می کند: شهید فرد بسیار مهربان و خانواده دوستی بود و مواقعی که از جبهه نزد ما مرخصی می آمدند سعی می کردند که نهایت همکاری را با ما داشته باشند.
کد خبر: ۵۵۶۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

همسر شهید «عین‌الله حامدی» می‌گوید: «گفت: خانم جان! اگه غذایی سر سفره می‌آری، مطمئن شو که همسایه‌ات گرسنه نباشه، حتی اگه شده یک نون رو هم با اون‌ها نصف کن.»
کد خبر: ۵۵۶۴۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس؛
جانباز 70 درصد «عزت الله شریفی» در خاطراتی از دوران دفاع مقدس گفت: «ما در طول دفاع مقدس بسیار شهید داده‌ایم، از بسیجیان جان برکف تا سپاهیان همیشه قهرمان و ارتش همیشه پیروز، تا این کشور امنیت خود را به دست آورد و دست هیچ متجاوزی به میهن اسلامی ما نرسد.»
کد خبر: ۵۵۶۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۶

خاطرات شفاهی جانبازان دفاع مقدس؛
جانباز 70 درصد «سعید فرهادی هزاوه» در خاطراتی از دوران دفاع مقدس بیان کرد: «مردم در آن دوران از نان شب خود به جبهه‌‎ها می‌دادند و همه از هر آنچه که داشتند برای کمک به جبهه دریغ نمی‌کردند و همه با هم وحدت داشتند.»
کد خبر: ۵۵۶۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۷

«بهزاد سلیمانی» جانباز 70 درصد که در 15 مرداد 1367 و بعد از پذیرش قطعنامه در عملیات مرصاد و مقابله با حمله منافقین از ناحیه گیجگاهی به درجه جانبازی نائل می‌شود و به مدت دو ماه در بیهوشی کامل بوده است.
کد خبر: ۵۵۶۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «مصطفی اسداللهی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «من خودم او را راهی جبهه کردم. بعد از دوره آموزشی‌اش به من گفت اگر من و امثال من به جبهه نرویم، صدام همه شهر های ایران را خواهد گرفت و این وظیفه من است تا در خط مقدم جبهه با آنها بجنگم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «خدامراد اسفندانی» در این کلیپ کوتاه از خاطرات کودکی فرزند شهیدش برایمان می‌گوید و به یاد می‌آورد که برای کودکش را در کنار دار قالی لالایی می‌گفته است؛ که شما مخاطبین گرامی را دعوت به دیدن این لالایی سوزناک مادر می‌کنیم.
کد خبر: ۵۵۶۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «آیت الله کریمی‌پور» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «آیت‌الله از کودکی فردی باتقوا بود و در همه مراسم مذهبی شرکت می‌کرد. خدارو شکر می‌کنم که فرزندم به آرزوی قلبی خود رسید و باعث سربلندی من شد.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «محمود گچکار» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «روزی که میخواست به جبهه برود به او گفتم محمود جان زود به زود به مرخصی بیا دلم برایت تنگ می‌شود و او در پاسخ گفت؛ مادر هر وقت دلتنگ من شدی به عکس امام خمینی نگاه کن»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید «رضا بهمن» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «رضا تمام وقت در خدمت انقلاب بود و روزی گفتند که رضا به جبهه رفته است، شبی دیدم در شهادت شهید بهشتی با صدای بلند گریه می‌کند و می‌گوید خاک بر سر منی که باشم و امثال ایشان مظلومانه به شهادت برسند.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

خاطرات شفاهی مادر شهید «محمد اسلامی»
مادر شهید «محمد اسلامی» در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «محمد از کودکی پسری سربه زیر و آرام بود و تکالیف مذهبی‌اش را کامل انجام می‌داد. در دوران انقلاب شب‌ها به گشت شبانه می‌رفت و زمانی هم که جنگ شد داوطلبانه به جبهه رفت تا از وطنش دفاع کند.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صفرعلی ربیعی پدر شهیدان "محمدعلی و محمدرضا ربیعی" در خاطره از فرزندان شهیدش گفت: «محمدعلی چند سالی مفقود الاثر بود و من بسیار دلتنگ دیدار او بودم ، روزی که قصد صفر کربلا را داشتم به من خبر دادند محمدعلی را آورده اند. وقتی به بنیاد شهید رفتم و چند قطعه استخوان پسرم را دیدم دلم آرام گرفت و همانجا نماز شکر به جا آوردم و 40 روز بعد از آن راهی زیارت امام حسین (ع) شدم.»
کد خبر: ۵۵۶۴۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۰۹