نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شفاهی همسران شهدا
گفتگوی تصویری با همسر شهید «علی اشرف چقا میرزایی»؛
همسر شهید در بیان خاطراتی می‌گوید: علی اشرف در محله چقا میرزا کرمانشاه به دنیا آمده است، او بچه هایمان را خیلی دوست داست، بسیار مهربان و ساده بود، از کوچه‌های چقا میرزا که رد می شوم هنوز بوی شهید را احساس می کنم.
کد خبر: ۵۳۹۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۶

همسر شهید «علیرضا شفیع نیا» می‌گوید: برای دریافت واکسن یکی از فرزندانم راهی درمانگاه شدیم که با بسته شدن آنجا مواجه شدیم اخبار صبح را نشنیده بودیم پرس و جو که کردیم به ما گفتند دکتر بهشتی شهید شده، آن لحظه شهید شروع به گریه کرد و اشک ها امانش نمی دادند.
کد خبر: ۵۳۸۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴

گفتگوی تصویری با همسر شهید «جواد قدمی»؛
همسر شهید «جواد قدمی» می‌گوید: با هم به سفر مشهد مقدس و زیارت امام رضا (ع) رفته بودیم همین که برگشتیم صبح روز بعد عازم عملیات میمک شد. در این عملیات صدام تمامی منطقه را بمباران هوایی کرد، طوری که بَدن شهید تکه تکه شده بود.
کد خبر: ۵۳۸۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
نوید شاهد - "اسوه‌های صبر و پایداری" مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با همسران شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان خراسان شمالی است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صداوسیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی خراسان شمالی پخش می‌شود. این قسمت از "اسوه‌های صبر و پایداری" با همسر محترم شهید امیر جان درتومی به مصاحبه پرداخته است. همسر شهید والامقام چنین می‌گوید: «نامزد بودیم و قرار بود این بود که بعد از آمدن به مرخصی عروسی بگیریم که دیگر نیامد ، همسایه‌ها می‌گفتند در رادیو اعلام‌شده اما خبری نشد تا اینکه متوجه شدیم به‌صورت امانت در بهشت‌زهرای تهران دفن کرده‌اند. »
کد خبر: ۵۲۰۴۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۶

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
نوید شاهد - "اسوه‌های صبر و پایداری" مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با همسران شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان خراسان شمالی است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صداوسیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی خراسان شمالی پخش می‌شود. این قسمت از "اسوه‌های صبر و پایداری" با همسر محترم شهید ابراهیم زهدی به مصاحبه پرداخته است. همسر شهید والامقام چنین می‌گوید: «قبل از آخرین اعزامش نگرانی خاصی داشت به‌طوری‌که چند مرتبه به روی سر دخترم آمد و فقط نگاه می‌کرد و می‌گفت دخترم را به شما می‌سپارم مبادا در تربیتش کوتاهی کنید.»
کد خبر: ۵۱۹۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۱