شهید «ابوالفضل قزلباش» از شهدای دوران دفاع مقدس است که در منطقه عملیاتی بستان به شهادت رسید. او به شعر علاقهمند بود و دلنوشته هایی از او به یادگار مانده است که در ادامه میخوانید.
دلتنگی خواهر شهید "عبدالمهدی پیرحیاتی" در غیاب برادر : من پشتكار و تلاش خستگي ناپذيري را از تو الهام گرفتم زيرا كه هميشه معلم و يار و ياورم بودي چگونه مي توانم تو را فراموش كنم زيرا كه مديون توأم و در بينش و بصيرت وامدار تو. ادامه این دلنوشته را در نوید شاهد ایلام بخوانید.
شهید "غلام کایدخورده" در یادداشتی که از خود به یادگار گذاشته می نویسد:ما باید پروردگار یگانه را پرستش کرده و تنها از او که یگانه و واحد است کمک بگیریم دیگر کسی نیست که صدای ما را بشنود و توانی برای یاری داشته باشد، اگر هم داشته باشد باز هم این قدرت را از خداوند گرفته است.
مسئول مشارکت زنان ادارهکل حفظ آثار دفاع مقدس کرمانشاه از برگزاری اولین مسابقه ادبی، هنری با عنوان «حس پروانگی» در سطح مدارس دخترانه استان کرمانشاه خبر داد.
حوا عامری پور همسر شهید "حسین احمدی طیفکانی " از شهدای جان برکف نیروی انتظامی استان هرمزگان دلنوشته ای را خطاب به ایشان نوشته و در اختیار نوید شاهد هرمزگان گذاشته است که به مناسبت گرامیداشت هفته نیروی انتظامی منتشر می گردد
مادر شهید سعید رجبی در دلنوشته اش مینویسد: سعید عزیز! اینجا در غیابت برایت عروسی گرفتهام. میدانی عروس کیست؟ باری تو داماد هستی و عشق عروس است و تو با عشق پیوند ابدی یافتی.
برادر عزیزم با خودم می گویم ما انسانها که خداوند ما را بوجود آورده است و هر لحظه که نظر کند باز ما را می میراند چرا کاری نکنیم به بهشت برویم و جاودانه تاریخ باشیم می دانم،آخرین آرزوی من شهادت است.
دیگر این دنیا هست بیارزش. دستان گرمت را به روی دیدگانم حس نخواهم کرد. سهمی ندارم از نوازشهای تو مادر. خوش آن وقتی که در دامان پرمهرت مرا میپروراندی ولی حالا نه آن طفلم من اکنون رهسپار جبهه جنگم.
عطر شبکههای چوبی معراج شهدای اهواز مرا به خود فرا میخواند. دستانم را از دور دراز میکنم تا زودتر به ضریح برسم. میچسبم به ضریح و پاهایم سست و بی رمق میشوند. مینشینم و زل میزنم به آرام گرفتگان سفید پوش داخل ضریح.