خاطره گویی - صفحه 9

خاطره گویی
شهید محمدرضا عاشور

خاطراتی از حماسه غواص شهید محمدرضا عاشور

انگار اصلا فرو رفتن سنگ و تيغ را درون زخم‌هايش احساس نمي‌کرد. دوساعت سينه خيز رفت تا اين‌که بالاخره آمبولانسي پر از مجروح مي‌خواست حرکت کند. برادر اکبري آخرين مجروح را داخل ماشين گذاشت. يکي از بچه‌ها چشمش به رضا افتاد. لباسش گل آلود و خوني بود. زير بغلش را گرفت. «معطل من نشين! بقيه رو برسونين.»
سردار شهید ابوالفضل مهرابی

زندگی نامه کامل و وصایای سردار شهید ابوالفضل مهرابی

هميشه با وضو بود. موقع خوابيدن آخرين آيه سوره كهف را مي خواند قلب را پاك مي كند » : مي گفت او اولين نفري بودكه در سالن نماز خانه حضور مي يافت. پانزده دقيقه قبل از اذان كارها را رها و شروع به تلاوت قرآن مي كرد
اهمیت به نماز و تغییر در رفتار و اخلاق شهید محمد شرفیه

تأثیر دوستان بر اخلاق و رفتار شهید از زبان مادر معظم شهید محمد شرفیه

با رفتنش به بسیج و نزدیک شدن به سن تکلیف دیگر نمازش ترک نمی شد. به مسجد می رفت و نماز را به جماعت می خواند. یکی از اتاق های خانه را هم مخصوص خودش کرده بود. درس می خواند و گاهی هم تنهایی خلوت می کرد. این اواخر نماز شب هم می خواند.
مراسم شب خاطره با حضور راویان انقلاب و دفاع مقدس

«شب خاطره» مراسم خاطرگویی به مناسبت دهه مبارک فجر و عملیات والفجر 8

پنج شنبه 1396/11/19 همزمان با نماز مغرب و عشاء, مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهرک بوستان
به مناسبت سالگرد عروج عاشقانه جانباز شهید حاج علی شکر الهی

خاطراتی از جانباز شهید علی شکر الهی / هیچ چیزی مانع تلاش و موفقیت او نشد!

جانبازیش باعث نشد تلاشش رو از دست بده ، در زمینه های کار و تحصیل و... خلاصه هر کاری که وارد میشد موفق بود . ساعت ها روی ویلچر می نشست ، برای حرکت دادن ویلچر از کسی کمک نمیخواست! می گفت نمی خوام کسی به خاطر من اذیت بشه.
نویسنده سید فهمیه میر سید

«حدیث شهود»؛ خاطرات 5 شهید شهرستان دامغان

شهید حسین شعبانی ، شهید غلامرضا رسولی پور ، شهید محمد تقی خیمه ای ، شهید محمود بانی ، شهید نوروز علی فخریان
شهید سید ابراهیم سیادت

سفارش شهید سید ابراهیم سیادت به نماز فرزندان

دخترمون رو از همین حالا با خودت به نماز جمعه ببر. سّید مصطفی رو هم با داداشم بفرست. از داداش خواستم که هر وقت به جلسه ی دعا یا نماز می ره اون رو با خود

کلیپ/مصاحبه و خاطره گویی شهید وهب اصغری راد

کلیپ/مصاحبه و خاطره گویی شهید وهب اصغری راد
اجلاسیه نهایی کنگره ملی ۱۲ هزار شهید استان آذربایجان غربی

توسل ژنرال عراقی به شهدای ایرانی/ فیلم خاطره سید جواد هاشمی اجلاسیه شهدای آذربایجان غربی

اجلاس نهایی (اختتامیه) کنگره ملی ۱۲ هزار شهید آذربایجان غربی، 12 آذر 96 در حسینیه اعظم ثارالله(ع) ارومیه برگزار شد.
برگزاری همایش

برگزاری همایش مهرانه های بارانی +پوستر و عکس

برگزاری همایش مهرانه های بارانی با حضور ام البنین منصور خانی مادرشهید و جانباز دفاع مقدس
خاطرات آزاده

خاطرات آزادۀ سر افراز وجانباز یوسفعلی کُرد اهری

خاطرات آزادۀ جانباز یوسفعلی کُرد اهری

برگی از دفتر خاطرات فرزند شهید بیژن جلالی در سالروز شهادت پدر

خورشيد انوار طلايي خود را به زمين مي پاشيد. صداي گنجشك ها، آرامش خاصي به پارك داده بود. بادبادك ها با لب هاي خندان به دست بچه ها در آسمان به پرواز درمي آمدند. پسرك با لباس هايي مرتب و دسته گل زيبايي در دست روي يكي از نيمكت ها نشسته بود. گل تنها هديه اي بود كه او در اين روز بزرگ مي توانست به پدرش هديه دهد. همين طور كه گل ها را نگاه مي كرد، سلام رهگذري توجه او را به خود جلب کرد...
یاد یاران

زندگینامه و چند خاطره از شهید محمد رضا عبدالهی در سالروز شهادتش

شهید محمدرضا عبداللهی در سال 1345 در روستای ضامنجان اراک پا به این دنیای فانی گذاشتند ، دوران تحصیل خود را تا پنجم ابتدایی در همان روستا به پایان رساندند و برای ادامه تحصیل به هنرستان فنی شهید رجایی اراک رفتند و تا سال سوم رشته الکترونیک در این هنرستان مشغول به تحصیل بودند. شور و شوق لبیک به ندای «هل من ناصر حسین» او را به سوی جبهه های نبرد اسلام و کفر خواندند.
یاد یاران

خاطره هایی از شهید حمیدرضا امیدی

مادر شهید در عالم خواب دیده بود یک شب قبل از شهادتش در عالم خواب دیدم که در بالکن نشسته بود دیدم از پشت بام داشت می رفت بالا به او گفتم حمید نیافتی نگاه کردم به صورتش دیدم نوری در چهره اش می درخشید گفتم نیافتی بگذار در اغوش خود بیافتی...

خاطره ای از زبان پدر شهید محمد میرزاخانی

پلک هايم سنگين شده بود که صداي همسرم توي گوش هايم پيچيد: «آقاناصر، پا شو، عزيز منتظر است، الآن مهمان هاي محمد مي رسند.» اسم عزيز و محمد که آمد، بلافاصله از جا بلند شدم، آبي به سر و صورتم زدم و آماده شدم تا همراه با بچه ها، سراغ عزيز و آقاجان برويم.
در نشست صمیمی نسل ماندگار گرگان عنوان شد؛

خاطرات عملیات های والفجر و کربلای ۴/بسیجی‌ها عاشق شهادت بودند

دومین نشست صمیمی خاطره گویی رزمندگان دفاع مقدس در گرگان برگزار شد و در این نشست رزمندگان و ایثارگران از خاطرات خود در عملیات های والفجر و کربلای چهار گفتند.
روزهای تیر و ترکش به روایت جانباز زنجانی

برگی از یک تاریخ ریشه‌دار

در کردستان دوست و دشمن چنان با هم مخلوط شده بودند که به هیچ کس نمی‌توان اعتماد کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه