خاطره شهید - صفحه 16

خاطره شهید

با رَجَز خوانى خود به ديگران روحيه مى داد

خاطره اى از شهيد نايب على عينى در شب عمليات كربلاى پنج به نقل از يكى از هم رزمان شهيد
سالروز ولادت/دست نوشته شهید/خاطره شهید

دست نوشته شهید در آخرین اعزام به جبهه

سوار ماشین شدم، مثل همیشه حمد و سوره و شهادتین را خواندم و بعد آیه الکرسی را خواندم خیلی خوشحال بودم، به اهواز رسیدیم، ساعت 7 صبح گذشته بود، از ماشین پیاده شدم سو ار ماشین دیگری شدم و تا سه راهی سوسنگرد خرمشهر رفتم، بعد سوار ماشین صلواتی شدم و...
سالروز شهادت /وصیت نامه/خاطره /زندگی نامه

راهم را انتخاب کرده ام

من برای اطلاعت و رضای خداوند به ندای حق لبیک گفتم و به جبهه های حق علیه باطل شتافتم و هدفم را حفظ و پاسداری از نظام جمهوری اسلامی قرار دادم...
خاطره ای کوتاه از شهید سبزیکار

مصداق روشن آيه هاي قرآن بود

شهید علی اصغر حاجی غلامزاده سبزیکار در سال 1340 در شهرستان مشهد متولد شد. شهید سبزیکار معاون اطلاعات و عملیات تیپ مستقل 21 امام رضا (ع) در تاریخ بیست و یکم بهمن سال 1364 در عملیات والفجر8 در اروند رود بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
شهید کریم کاویانی;

شهید زرتشتی که حافظ قران شد

شهید کریم کاویانی پس از مسلمان شدن، حافظ قرآن و نهج البلاغه شد و در دوران دفاع مقدس معلم قرآن بسیاری از رزمندگان بمی بود و آرزو داشت که در صورت شهادت در کربلا دفن شود.
به مناسبت سالروز شهادت :خاطره شهید فخرالدین رنجبری به روایت پدر

بازیگر نقش اول فیلم شور عشق

امروز سیزدهم آبانماه سالروز شهادت یکی از جان برکفان نیروی انتظامی هست. شهید فخرالدین رنجبری فرزند حسین و طیبه متولد یکم فروردین 1360که در روستای سرزه از توابع شهرستان بندرعباس دیده به جهان گشود .پدرش کارمند می باشد. فخرالدین تا سوم راهنمایی درس خواند و در روز اول شهریور سال 1377 به استخدام نیروی انتظامی در آمد ودر این لباس مشغول خدمت بود . یکی از خصوصیات اخلاقی شهید به روایت پدرش سادگی و ساده پوشی و کمک و دستگیری دیگران بود
شهدا دانش آموز

زندگینامه و وصیت نامه و خاطراتی از شهید حیدر افسا

در سال 1347 در روستای باشی در خانواده ای فقیر و مستضعف دیده به جهان گشود.سال سوم راهنمایی بود که جنگ تحمیلی شروع شده بود او نیز همراه با بسیجیان خود را به جبهه اعزام کرد و پس از نبردی جانانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
سالروز شهادت/خاطره

خوابی که تعبیرش شهادت بود

پدرت علاقه ی زیادی به امام داشت.یک بار بی خیال از همه عالم خوابیده بود که درخواب امام خمینی را میبیند.امام تکه ای نان دردستش بود.نان را به پدرت می دهد ومی گویدکه نان را بخورد.
سالروز آسمانی شدن سرباز ژاندارمری

شهادت در راه سرخ حسین(ع) افتخار است ؛ شهيد اصلان صوفي‎زاده

در آخرین دیدار و اعزامش به محل خدمت گفت: رفتن و برگشتن ما دست خداست، شما خواهید دید که من کشته خواهم شد، اما تسلیم کسی نخواهم بود. به امید خدا، این راه، راه سرخ حسین(ع) است و شهادت در این راه افتخاری بس عظیم است.
سالروز ولادت/خاطره

خاطره ای از زبان دوستان شهید قدرت الله محمدی

ایشان در حین کمک به جوان مجروحی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه ی انگشتان دست مجروح شد ، ولی علی رغم درد و ناراحتی بسیار شدیدی که داشت بسیار خوشحال و خندان و شاد بود
قرار

باید می رفتیم سربازی/ خاطره ای از شهید ناصر پیرانی

همه ای زورمان را زدیم که محل خدمتمان یک جا باشد اما نشد که نشد ، مانده بودیم این همه فاصله و دوری را چه طوری تحمل کنیم ...
خاطره ای از شهید به روایت پدرش

وقتی برای اجازه گرفتن روبرویم ایستاد قلبم از جا کنده شد

بیست وچهارم شهریور ماه سالروز شهادت شهید احمد ذاكري از شهرستان ميناب می باشد .احمد که به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. در بستان بر اثر اصابت تركش به كتف و سينه، شربت شهادت نوشید و به وصال معبودش شتافت. به همین مناسبت ضمن گرامیداشت مقام شامخ این شهید گرانقدر خاطره ای از شهید به روایت پدرش منتشر می گردد.
اولین شهید والفجر5

بچه ها او را « پیک شادی» صدا می زدند/ خاطره ی از شهید علی نقی خورشیدی

قبلاً هر وقت می گفتم که ماشین غذا را از من بگیرید، به هیچ عنوان حاضر به این کار نبودند و خواسته ی من را رد می کردند. اما این بار به محض این که ماشین را برای تحویل دادن بردم ، بدون چون و چرا و علت و دلیل ، از من تحویل گرفتند ...
پیک نجات

پیک نجات، خاطره ی از شیر مرد عرصه کارزار، شهید علی مرد مهرداد

عکس امام و شهید مهرداد پیک نجات آنها بوده اند...

خاطراتی از لسان شهید اصغر قاسمی ،همسر و مادر شهید

شهيد اصغر قاسمي، فرزند حسين در سال 1344 در قريه اسماعيل محمودي در خانوادهاي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود.به سن 7 سالگي رسيد ولي بر اثر فقر و تنگدستي پدر، نتوانست به مدرسه برود و جهت امرار معاش خود و خانواده خود به همراه پدر و برادرانش در سال 1350 به شهرستان دشتستان هجرت نمودند. تا اينكه به سن 13 سالگي پا نهاد و در اين سال بود كه در يكي از چلوكبابي هاي شهر برازجان،با دستمزد ناچيز،به كار همت گماشت. قاسمي در سن 18 سالگي ازدواج نمود و هم اكنون داراي يك فرزند است.
روایتی خواندنی از مادر گرامی شهید «سیدعلی میرزینلی»

شهید «سیدعلی میرزینلی»؛ اینجا میدان کربلاست، اگر به کربلا نروم پشیمانی و حسرت مرا خواهد کشت

با یکی از دوستان و همرزمانش قرار گذشته بود، هر کدامشان که زودتر شهید شدند دیگری بر مزارش گل بکارد. فرزندم سیدعلی زودتر به شهادت رسید و این دوستش علی اکبر بود که بر مزار فرزندم گل کاشت و هنگامی که علی اکبر به شهادت رسید دیگر سیدعلی نبود که بر مزارش گل بکارد.
سالروز ولادت شهید حسین احدی

خاطره تلخ یک شهید/ خاطره خود نوشت شهید حسین احدی

...خون زیادی از سعید رفته بود او را به بهداری رزمی رساندیم و بعد از پانسمان دکتر به ما گفت که او باید عمل جراحی بشود و او رابه باختران بردیم و دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفت. لحظه های سختی بود بعد از دو بار عمل تیر را از سر او بیرون اوردند. این یک خاطره تلخ بود.
خاطره

خاطره شهيد والامقام تاريوردي فتاح زاده

خاطره شهيد تاريوردي فتاح زاده
به مناسبت بیستم خردادماه سالروز تولد شهید محمدرضا خسروانی خمسه

خاطره مادر شهید از ماهی گیری فرزندش و مدد گرفتن از حضرت زهرا (س)

هر روز با توکل به خدا و ائمه اطهار (ع) برای صیدماهی به دریا می رفت. یک روز هیچ نوع ماهی صید نکرده بود. آومد منزل و به من گفت: شرمنده مادر !...
طراحی و تولید: ایران سامانه