نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره شهید
پدر شهید "مجید دایی‌دایی" در مصاحبه‌ای به بیان مقاومت شهید در مقابل مال دنیا می‌پردازد، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۴۷۵۵۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴

شهید «علی‌اصغر محمودی» از شهدای دوران دفاع مقدس است که در فاو به شهادت رسید. از او خاطره خودنوشتی به یادگار مانده است که در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۴۷۵۵۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴

همرزم شهید " حیات سروری" در بیان خاطره ای از شهید چنین می گوید:«شب قبل از عمليات، در شهر مريوان با چند تن از دوستان دور هم نشسته بوديم. جوانی خوش‌سيما با محاسنی كم‌پشت و چهره‌ای نورانی با لبانی خندان وارد شد كه كلاه حاجی‌ها را بر سر داشت،تا آن لحظه او را نديده بودم ،یکی از بچه ها به او گفت آقای سروری نورانی شده‌ای! خبری هست!؟ خيلی مؤدبانه گفت: بله! فردا شهيد می شوم، براي همین آمده‌ام بگویم اين انگشتر را بعد از شهادتم به مادرم بدهید!»ادامه این خاطره زیبا را در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۵۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۳

همرزم شهید "زین العابدین محمدی" می‌گوید: هرکس از خواب بیدار می شد پتویش را روی او می انداخت و او هم در آن گرما در زیر و تو مانده بود.
کد خبر: ۴۷۵۲۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۰

مادر شهید "جعفر مقدم" می‌گوید: ماه رمضان بود که یک نفر به مغازه می آید و جلوی چشم او روزه خواری می کند و همچنین سفارش کار می دهد.
کد خبر: ۴۷۵۲۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۰

شهید "ذبیح اله مقدم" کشاورزی منصف بود و همیشه به روزی دیگر افراد نیز فکر می‌کرد.
کد خبر: ۴۷۵۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۰

نقل می کنند که شهید "علی عباس خوز" قبل از شهادت به شوخی به مادرش گفت: « مادر جان خودت را آماده كن که همين روزها به جرگه مادران شهدا خواهی پيوست.» گرچه مادر آن روزها دل نگران سخن فرزندش شد اما به خوبی معنای این جمله را حس کرد، عباس او قرار بود آسمانی شود... جزئیات این خاطره را در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۵۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۰

مادر شهید "یوسفعلی لامعی" نقل می کند:«بعد از سیزده، چهارده سال چند تکه استخوان و پلاکش را آوردند و تشییع کردند. اما هنوز نمی توانم باور کنم که متعلق به او باشد. در خلوت هایم با خدا، از او می خواهم که پسرم برگردد...» نوید شاهد شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید والامقام دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۵۰۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۶

روایتی از شهید " نادر جعفری" فرمانده تیپ حضرت امیر(ع)
شهید " نادر جعفری" فرمانده تیپ حضرت امیر(ع) بود روز شهادت به نحو عجیبی حلالیت می طلبید یکی بچه ها با خنده به او گفت: نادر جان خبری شده؟ با لبخندی جواب داد«خدا را چه ديده ای شايد همين امروز شهيد شدم »در حین نگهبانی که جای خالی یکی از رزمنده ها را پر کرده بود به شهادت رسید و قصه شیرین زندگی نادر این چنین ناتمام ماند. ادامهاین خاطره زیبا در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۹۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۶

همرزم شهید "ابوالفضل نوری" می‌گوید: قرار شد تا دو و نیم نصف شب پنج نفره به قله برویم ساعت مقرر هر ۵ نفر حرکت کردیم حدود ساعت چهار و نیم صبح به قله رسیدیم. هوا تاریک روشن بود همه جا ساکت بود عراقی‌ها خواب بودند.
کد خبر: ۴۷۴۸۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۵

همرزم شهید شهید "عباس نقی لو" می‌گوید: طبق معمول بعد از غذا مسواک و خمیر دندانش را برداشت تا مسواک بزند. بعد از مسواک زدن که از کنار آب بلند شد تا به طرف سنگر بیاید که همانجا پر کشید.
کد خبر: ۴۷۴۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۴

دختر شهید "حسین نقیلو" از پدر خود چنین می‌گوید: پدرم نقاشی آخرش را با خط خون کشید و من هنوزم که هنوز است دارم تلاش می کنم رمز نقشی را که در جبهه کشید بفهمم.
کد خبر: ۴۷۴۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹

همسر شهید "حسین نجفی" چنین می‌گوید: تا نیمه های شب منتظر بودم که خبر دادند خیلی از رزمنده‌ها را موقع برگشتن به مقر شان شهید کردند با خودم گفتم نکند حسین نیز شهید شده است؟.
کد خبر: ۴۷۴۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

همرزم شهید "ذبیح اله نجفلو" می‌گوید: در آخرین لحظات عزیمت کاروان خیبر ذبیح‌اله نجفلو مشغول نماز شد و فقط نماز مغرب را خواند و بعد از خوردن شام دیگر برای خواندن نماز عشا قیام نکرد.
کد خبر: ۴۷۴۰۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۵

مادر شهید "خلیل نقدزاده" چنین می‌گوید: یک مدت طولانی بعد از رفتنش به جبهه ۱۵ روز به مرخصی آمد. گفتم: خلیل چه شد که آمدی؟ گفت نمی خواستم بیایم.
کد خبر: ۴۷۴۰۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۵

گفتم: مش قاسم پات نسوزه، گفت: به شما گفتم که شیعه حضرت علی(ع) نمی‌سوزه ...
کد خبر: ۴۷۴۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳

برادر و همرزم شهید "رستم قنبری" می گوید: « برادرم شب عملیات خواب دیده بود یک نفر با عبای سبز رنگ به او می گوید بیا تا تو را غسل شهادت بدهم. » ادامه این خاطره جذاب را در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۳۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۵

پدر شهید "حسین حیدری" با ذکر خاطره ای از فرزندش می گوید:« او عشق بسیاری برای رفتن به جبهه داشت.هنوز دو تا از امتحاناتش باقی مانده بود،یک روز که برای امتحانات به رودان رفته بود،همانجا تبلیغات جبهه را دیده بود، آن روزها برادرش تازه زخمی از جبهه برگشته بود و ما درگیر او بودیم .خلاصه اینکه حسین با دیدن حال و هوای جبهه بدون اینکه خبری به ما بدهد خودش عازم شده بود.»
کد خبر: ۴۷۲۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۳

«من و محمدرضا تصمیم گرفتیم از کارشان سر در بیاوریم. دوربین عکاسی را برداشتیم و رفتیم دنبالشان به بهانه عکس یادگاری گرفتن. آنها از تپه ای بالا و به پشت آن رفتند. بالای سرشان که رسیدیم، چیز عجیبی دیدیم. قبری کنده بودند و داشتند زیارت عاشورا می خواندند...» ادامه این خاطره از همرزم شهید"سیدرضا کیا" را در پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد سمنان بخوانید.
کد خبر: ۴۷۲۳۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۳

مجموعه خاطرات شهید «شعبانعلی نژادفلاح»
شهید «شعبانعلی نژادفلاح» از شهدای دوران دفاع مقدس است که از او دست‌نوشته‌ها و خاطرات خودنگاری به یادگار مانده است. نوید شاهد البرز در سالگرد شهادتش این خاطرات را منتشر می‌کند.
کد خبر: ۴۷۱۶۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۴