نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - گیلانغرب
سرباز الله اصغر وصالي تهراني فرد
شهید اصغر وصالی تهرانی فرد فرمانده گروه دستمال سرخ ها در بیست و هشتم آبان سال 1359 در منطقه عملیاتی گیلانغرب به شهادت رسید. به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادتش وصیت نامه این شهید بزرگوار را با هم مرور می کنیم.
کد خبر: ۴۱۴۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۹

شهید "حسین بسیطی" فرمانده اطلاعات و عملیات جبهه گیلانغرب و از اهالی این شهرستان است. این شهید والامقام در دوران دفاع مقدس ماه ها با رشادت و از خودگذشتگی و فرماندهی عملیات های متعدد در جبهه گیلانغرب در مقابل ارتش بعث عراق جنگید تا سرانجام در 13 آبان سال 1362در دامنه ارتفاعات شیاکوه به فیض شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۴۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷

سالروز مقاومت مردم گیلانغرب؛
نام‌گذاری یک روز در تقویم دفاع مقدس به نام روز مقاومت و پایداری روز گیلانغرب اقدام به حقی برای ماندگاری حماسه‌های دلیرمردان و شیرزنان این شهرستان در هشت سال دفاع مقدس است.
کد خبر: ۴۱۰۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۰۴

نخستین جشنواره ملی شعر گیلانغرب در دفاع مقدس(دومین شهر مقاوم ایران) آذرماه سال جاری در کرمانشاه برگزار می شود.
کد خبر: ۴۰۹۸۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۲

نخستین جشنواره ملی شعر گیلانغرب در دفاع مقدس در استان کرمانشاه برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۰۸۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۵

با حضور خانواده های معظم شاهد و ایثارگر، یادواره قربانیان شیمیایی روستای دیره گیلانغرب و دالاهو برگزار شد.
کد خبر: ۴۰۶۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۰۲

اردوی یکروزه ایثارگران شهرستان گیلانغرب در یادمان شهدای بازی دراز برگزار شد.
کد خبر: ۳۹۳۰۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۵

نوید شاهد:آیین گرامی داشت یاد و خاطره شهید والامقام اسماعیل شعله ور و 150شهید دهستان گورسفید برگزار شد.
کد خبر: ۳۸۸۵۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۱

نوید شاهد: زير پل به هر چيزي مي مانست جز سنگر كمين. گذر ساعت، روز و حتي ماه در آنجا نامحسوس بود و گم مي شد. با اين حال وقتي نم باد خنكي از بازي دراز به دهنه پل مي رسيد، همه مي فهميدند كه خورشيد افتاده پشت كوه و مي توانند تا بالا آمدن دوباره آن، شب را در تپه مجاهد كمين كنند.
کد خبر: ۳۸۷۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: گلاب آرام گلوله را ميان دو انگشت خود گرفت. همداني ذكري گفت و چشمانش را بست. گلاب گلوله را محكم بيرون كشيد. خون مثل چشمه از ميان گوشت پاي او جوشيد و بالا آمد. حاج بابا چفيه خودش را روي زخم بست و گفت: «به به... مهمونا هم به موقع دارن ميان. نگاه كنين...»
کد خبر: ۳۸۷۸۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵

نوید شاهد: خورشيد پشت آسمان شلمچه رنگ باخته بود؛ اما هنوز تف گرما از روي خاك بر مي خاست و دانه هاي عرق را مثل شبنم روي پيشاني او و راننده جوان مي نشاند. نگاهي به ساعت انداخت. داشت دير مي شد. با چشم دل مي ديد كه گردانها پشت دژ مارد نشسته اند تا رمز آغاز مرحله نهايي عمليات را بشنوند. رو كرد به راننده و گفت: «سريعتر برو.»
کد خبر: ۳۸۷۷۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۵