نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نوید شاهد - همسر شهيد "برفي رياستي" در خاطره ای می گوید: ساعت دوازده شب بود و همه خوابیده بودیم که ناگهان شهید هراسان و مضطرب از خواب بلند شد و مرا صدا زد و گفت: «فردا صبح می خواهم به جبهه بروم.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

نوید شاهد - همسر شهید "محمد صادق سرنوبه" در خاطره ای می گوید: شهید علاقه ی زیادی به نگهداری پرندگان داشت و به همین دلیل از دو طوطی در خانه نگهداری می کرد. این دو پرنده هم متقابلا علاقه ی زیادی به شهید بزرگوار داشتند؛ به طوری که هر موقع شهید از محل کار به خانه می آمد و یا می خواست از خانه خارج شود، با اصواتی با آنها حرف می زد.
کد خبر: ۴۸۸۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

روایتی خواندنی از از زبان یک رزمنده کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "جمشید امیری" از رزمندگان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود از جنگ تحمیلی می گوید:« نیروهای ضد انقلاب با کالیبر 50 روی ارتفاعات منطقه مستقر شده بودند و اجازه نمی دادند بالگردهای هوانیروز به ما کمک کنند.این محاصره حدود 72 ساعت طول کشید. بچه ها از نظر غذا دادن و نداشتن امنیت، سختی بسیار زیادی کشیدند...»
کد خبر: ۴۸۸۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

روایتی خواندنی از زبان یک رزمنده کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "علی میری" از رزمندگان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود از جنگ تحمیلی می گوید: «تفنگ های ما "کلاشینگف" بود و دقت زیادی نداشت. من با دوربینی که داشتم، یک نفر از آن ها را دیدم و به فرمانده نشان دادم. فرمانده او را زد نفر دوم را هم شناسایی کردم او هم کشته شد. به هر حال به این ترتیب پانزده نفرشان را به هلاکت رساندیم و مابقی متواری شدند. شیرازه ی کار دشمن از هم پاشید و ما از کمین نجات پیدا کردیم.»
کد خبر: ۴۸۸۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

معرفی کتاب؛
نوید شاهد - کتاب "شبیه طلوع" به قلم محمد اطهری، بیان خاطرات ی از دوران دفاع مقدس به ویژه در مناطق عملیاتی غرب کشور است.
کد خبر: ۴۸۸۲۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

نوید شاهد _ دوست شهید "محمدمهدی فریدونی" در خاطره ای می گوید: در کنار درسش کار می کرد. سراغ هر کاری رفته بود تا دستش در جیب خودش بماند و از پدرش پول نگیرد. می گفت: ما دیگه بزرگ شدیم و... متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد _ دوست شهید "محمدمهدی فریدونی" در خاطره ای می گوید: در دانشگاه معروف شده بود به صیاد نمره ها! اینکه چقدر درس می‌خواند یا اصلاً چطور می رسید اینقدر درس بخواند، سوالی بود که در ذهن خیلی از هم کلاسی هایش وجود داشت. متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۲۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادر شهید "سیدخدابخش موسوی" در خاطره ای می گوید: «برای گواهی نامه موتورسیکلت ثبت نام کرد و گواهی را گرفت. بعد از مدتی گواهی نامه ماشین را هم گرفت. و گفت...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۲۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادر شهید "سیدخدابخش موسوی" در خاطره ای می گوید: « برای عروسی خدابخش 6 دست رختخواب خریده بودم. نگاهی به آنها کرد و گفت: این 6دست رختخواب برای چه کسی است؟ گفتم... » متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادر شهید "سیدخدابخش موسوی" در خاطره ای می گوید: «دورانی که پسرانم کوچک بودند به شدت به آنها وابسته بودم و علاقه زیادی به آنها داشتم. روزی قرار شد پسر بزرگم به کمک یکی از خویشانم که مغازه میوه فروشی داشت برود که... » متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

شهید "حسین کهوری زیارتی " خطاب به دخترش؛
نوید شاهد - شهید "حسین کهوری زیارتی " از شهدای بندرعباس ، از پاسداران شجاع و دلاور هرمزگانی در دوران دفاع مقدس است که در مریوان در راه دفاع از خاک کشورمان جانش را هدیه نمود و به فیض شهادت نایل شد. یک خاطره به همین مناسبت از زبان فرزند این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۸۸۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - شهریور ماه تولد شهید "بهروز کامران درگیری" از شهدای بسیجی استان هرمزگان است به همین مناسبت، یک خاطره از زبان خواهر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.
کد خبر: ۴۸۸۱۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - شهید "اسماعیل شب خیز" از شهدای والامقام بندرلنگه در دوران دفاع مقدس است که درسي‌ام شهريور 1336 در روستاي بستانه از توابع این شهرستان متولد شد. به همین مناسبت یک خاطره از زبان همسر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۸۸۱۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - «زمانی که مین واکسی برای آموزش، به دستم رسید، خم شدم، مین را زیر پایم گذاشتم و با نوک پا روی آن فشار آوردم. در یک لحظه صدای انفجار برخاست و به سرعت آموزشیار، دیگران را کنار زد تا خطر از آنان دور باشد ولی من همچنان با پا روی مین متلاشی شده ایستاده بودم ...» ادامه این خاطره از جانباز سرافراز "عمران ثقفی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

سرهنگ «امیرعباس آسمند» گفت: کتاب تاریخ شفاهی سرهنگ «علی‌مردان روستاد» از فرماندهان دوران دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد با عنوان «پوتین‌های غنیمتی» منتشر شد.
کد خبر: ۴۸۸۱۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادرشهید "محمدرضا صدرالهی" می‌گوید: «دور از چشم بچه‌ها نصيحتم می‌کرد و می‌گفت: مامان! شنیدم که زن اگه بدون اجازه شوهرش جایی بره یا به حرفش گوش نده در مقابل خدا مسئوله! اگه مواظب حجاب و حیای دخترات نباشی و بدجور برن توی جامعه بازم شما مسئولی!» نوید شاهد سمنان در دوبخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۸۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۰

نوید شاهد - مادر شهید "محمدرضا صدرالهی" به نقل از هم‌رزمش می‌گوید: «تکیه‌اش به دیوار سنگر بود و زانوهایش به بغل. اصلاً متوجه آمدنم نشد؛ تا وقتی که کنارش نشستم. با پشت دست طوری که من متوجه نشوم اشک‌هایش را پاک کرد. گفتم: چی شده؟ خیلی گرفته‌ای! نگاهش را به بیرون سنگر روانه کرد و گفت: همه چیز واسم حل شده‌است الا مادرم. طاقت دوری منو نداره ...» نوید شاهد سمنان در دوبخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۸۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹

گفتگو با بانوی کرمانشاهی که در پشت جبهه خدمت می‌کرد؛
نوید شاهد - "مهین گل بخش" از بانوان کرمانشاهی حامی پشت جبهه در جنگ تحمیلی است که آغاز فعالیتش را از مسجد آیت الله بروجردی آغاز کرده و می گوید: «مراسم دعا و زیارت عاشورا برای پیروزی سربازان اسلام برگزار می کردیم و خوشحال بودیم از اینکه اگر چه نمی توانیم به طور مستقیم در جنگ شرکت کنیم اما می توانیم با تلاشی هر چند اندک کمکی به سپاه اسلام کنیم.»
کد خبر: ۴۸۸۰۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹

نوید شاهد - «دکتر گفت: این هم چشمش آسیب دیده و هم دستش؛ ما در اینجا کاری نمی‌توانیم بکنیم. به بیمارستان رازی انتقال بدهید. بعد از دو روز بستری شدن پرستار با ناراحتی گفت: پس دکتر کی می‌خواهد این‌ها را ببیند؟، فهمیدم در این ده روز هنوز دکتری بالای سرم نیامده است ...» ادامه این خاطره از جانباز "رستم قنبرلو" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۰۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹

نويد شاهد - مادر«شهید رضا نوری » می گوید: بعد از شهادت یکی از اقوام، پسرم گفت ای کاش من هم شهید می شدم و مردم با این همه احترام مرا تشییع می کردند! او آرزوی شهادت داشت و معتقد بود شهدا نور چشمی مردم اند.
کد خبر: ۴۸۸۰۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۸