نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نوید شاهد: يكي از نمايندگان صليب سرخ به نام «ميشل» كه هر 45 روز تا دو ماه يكبار براي بازديد و گرفتن آمار اسرا به اردوگاه مي آمد،بسيار مؤدبانه در كنار آقاي ابوترابي مي نشست و غرق در سخنان ايشان مي شد.
کد خبر: ۳۵۲۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: براي شناسايي وضعيت استقرار نيروهاي دشمن به فرمان «شهيد دكتر چمران»، به همراه دو نفر از همرزمانم به سمت مواضع بعثيها رفته و 7 كيلومتر از نيروهاي خودمان فاصله گرفته بوديم.
کد خبر: ۳۵۲۱۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: مرحوم دايي بنده «آقا سيدعلي علوي» در تهران زندگي ميكردند و ما ساكن قم بوديم. من تازه مدرك ديپلم خود را در رشته رياضي از دبيرستان حكيم نظامي گرفته بودم و پدرم« آيت ا... سيدعباس ابوترابي» مرا علاقمند به ادامه تحصيل در حوزه كردند.
کد خبر: ۳۵۲۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: زندگي طلبگي من در مشهد بسيار سخت ميگذشت؛ از آنجايي كه عهد كرده بودم از كسي حتي پدرم كمكي نپذيرم، معيشت سختي داشتم.
کد خبر: ۳۵۲۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: ورود آقاي ابوترابي به زندان فصل جديدي از آشنايي زندانيان با نسل نوخاسته انقلابي بود. آن زمان انقلابيون مسلمان در زندان در اقليت بودند. ماركسيستها و كمونيستها با كتاب و بحث سعي داشتند تا جوانان بيست و بيست و دو ساله را تحت تاثير خود قرار داده و...
کد خبر: ۳۵۲۱۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: روز هفتم شهداي فيضيه بود ساعت 5/10 صبح امام را ديدم كه با جمعيتي حدود صد نفر از خيابان به سمت حرم تشريف ميبردند. من هم به آنها پيوستم.
کد خبر: ۳۵۲۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: امام(ره) را به تركيه تبعيد كرده بودند من تصميم گرفتم به همراه يكي از دوستان خود را به نجف برسانم تا شايد بتوانم ارتباطي با ايشان برقرار كنم. لذا به اهواز رفتم و از آنجا به خرمشهر و بالاخره به هر زحمتي كه بود به طور قاچاقي از آب رد شده و از مرز گذشتم و وارد عراق شدم.
کد خبر: ۳۵۲۰۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: حجت الاسلام ابوترابي اخلاقي عالي داشت و حتي در زمان اسارت خود در اردوگاه شاهد بودم كه نيروهاي بعثي به رغم اعمال شكنجه هاي جسمي و روحي طاقت فرسا در مورد ايشان ، براي وي احترام خاصي قائل بودند.
کد خبر: ۳۵۲۰۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۹

نوید شاهد: در يكي از همين تظاهرات ها در خيابان فردوسي ايلام بر اثر تيراندازي مأموران از ناحيه ي پا مجروح مي شود و بدين صورت او يكي از اولين جانبازان انقلاب شد.
کد خبر: ۳۵۱۶۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۷

نوید شاهد: شهيدعلي به نيروهاي تحت امرش گفته بود، كه شما در اين جا بمانيد تا من ابتدا همراه اين ها بروم و كار شناسايي اين بچه ها را به پايان برسانم و سپس مأموريت خودمان را انجام مي دهيم.
کد خبر: ۳۵۱۶۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۷

نوید شاهد: برادران اطلاعات- عمليات به فرماندهي شهيد علي بسطامي در منطقه ي شاخ شميران(در كردستان عراق) مشغول شناسايي بودند و دشمن در منطقه ي مذكور، بسيار احساس خطر مي كرد و هر شب خط دفاعي خود را تجهيز مي نمود
کد خبر: ۳۵۱۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۷

نوید شاهد: يك شب به هم راه شهيد علي و شهيد انوري، علي كمال پيمان، عبدالرحمن رحيم پور و حاج يوسف اميدي به شناسايي رفتيم.
کد خبر: ۳۵۱۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۷

نوید شاهد: علي نمازهايش را سر وقت مي خواند و بعد از نماز صبح نمي خوابيد. همواره صادق و راستگو بود و غيبت نمي كرد و هيچ كس هم جرأت غيبت كردن در محضرش را نداشت. زيرا تذكر مي داد و عصباني مي شد.
کد خبر: ۳۵۱۶۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۷

نوید شاهد: سميناري در منطقه برگزار كرده بوديم. بچه ها از گروه هاي مختلف توپخانه در آنجا حضور داشتند.
کد خبر: ۳۴۷۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۲

نوید شاهد: گفت: ميدانيد، ناخالص بودن عمل، نقطه شروعي دارد. من نميخواهم اين عمل نقطه شروعي در زندگي من باشد.
کد خبر: ۳۴۷۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۲

کد خبر: ۸۵۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۸۶/۰۹/۲۸