نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
کتاب «ماهورزان» که به قلم «اکرم السادات فارسی» از نویسندگان جوان شهرستان خمین نگارش شده، روایت بخشی از تاریخ روستای ماهورزان همراه با زندگی شهدای این روستا است.
کد خبر: ۵۵۷۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۶

پیکر مطهر شهید «سعید پناهی فرد» رئیس پلیس آگاهی بندرعباس که ششم مهرماه در درگیری با قاچاقچیان به شهادت رسید، امروز در میان حزن و اندوه همرزمانش و عموم مردم در زادگاهش شهرستان کوهدشت به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۵۵۷۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹

مادر شهید «جلال ابراهیمی» دار فانی را وداع گفت.
کد خبر: ۵۵۷۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۵

خاطره شهيد حبيب الله کريمی «9»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «رسول خدا برای اين موضوع زحمات زيادی کشيده و من مطمئن هستم يکی از روز و شب‌هايی که رسول‌الله و ائمه اطهار با خوشحالی به ما می‌نگريستند و به رسالت خويش می‌بالند امروز بود و...» قسمت نهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۷۰۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۵

خاطره شهيد حبيب الله کريمی «8»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «من مطمئن هستم که بقيع هر سال انتظار چنين روزی را می‌کشد و امام حسن(ع) جداً می‌بينند که زمانی حتی به زنش نمی‌تواند اعتماد کند و يا فرماندهان لشکرهايش عنصر معاويه در می‌آيند. بعد از هزار و اندی سال جوانان اين ديار اين چنين عاشقانه به ائمه و حضرت رسول الله(ص) می‌آيند و آن سکوت غمبار بقيع را در فضای لاله گونه‌ی انقلاب اسلامی می‌شکنند و...» قسمت هشتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۷۰۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۴

خاطره‌نگاری جانبازان و آزادگان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با آزاده و جانباز سرافراز «سید محمد حسینی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۷۰۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۴

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «علی سالاری سردری» می‌گوید: «خیلی مرد خوب و مومنی بود، همیشه قرآن می‌خواند و انسان سر به زیری بود. تو وصیت‌نامه‌اش نوشته بود لباس سبز می‌پوشم، یا شهید می‌شوم یا به کربلا می‌روم.»
کد خبر: ۵۵۷۰۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۴

قسمت نخست خاطرات شهید «مجید قدس»
معلم شهید «مجید قدس» نقل می‌کند: «شنيدم مجروح شده و یک چشمش را از دست داده است. رفتم عیادتش. می‌خواستم بگویم ناراحت چشم از دست رفته‌ات نباش! خیلی‌ها با یک چشم هم تو زندگی تونستن به موفقیت‌های بزرگی برسن که مهلتم نداد و گفت: این که فقط یک چشمه، دعا کنین همه تنم فدای اسلام بشه.»
کد خبر: ۵۵۶۹۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳

اولین کارگاه نویسندگان نوقلم با عنوان «ادبیات خلاق» با موضوع ایثار و شهادت توسط معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران ویژه خانواده‌های ایثار و شهادت برگزار شد.
کد خبر: ۵۵۶۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳

مادر شهید «حسین بینائیان» نقل می‌کند: «در رویا دیدم، آقایی نورانی وارد شد و گفت: خدا به شما سی سال دیگر عمر داده است! لاله‌های خونین گلستان زندگی‌ام، یحیی و حسین درست در اوج جوانی یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و آن راز سربه‌مهر برایم آشکار شد.»
کد خبر: ۵۵۶۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۳

خاطره شهيد حبيب اله کريمی «7»
شهيد حاج «حبيب اله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «روزها اغلب با استراحت و شب‌ها با دعا و نماز، هر روز سپری می‌شد و غصه و غم ما نسبت به اينکه يک روز به رفتن نزديک می‌شود بيشتر می‌شد و فکر می‌کنم...» قسمت هفتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۴

شهید «محمدرضا زرکار» چهارم خرداد سال 1347 در کاشان متولد شد. تا دوم راهنمایی درس خواند به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. سرانجام هفتم تیرماه سال 66 در عملیات نصر پنج در سردشت بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار این شهید در زیارت درب زنجیر زادگاهش واقع است. تصاویری از دفتر خاطرات وی را مشاهده کنید.
کد خبر: ۵۵۶۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

خاطرات شفاهی والدین گرانقدر شهدا؛
شهید «میرزا مرادی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که آبان ماه 1366 در جبهه سلیمانیه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر گرانقدر شهید می گوید: «هر روز پسرم جلوی چشمانم هست و تمام لحظات زندگی‌ام وجودش را احساس می‌کنم.» فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۵۶۹۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

در آستانه روز قلم انجام گرفت؛
کوچکترین نویسنده حوزه ایثار و شهادت و نویسنده ماهنامه «سفیر امین حوزه» در آستانه روز قلم مورد تجلیل قرار گرفت.
کد خبر: ۵۵۶۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

خاطره شهيد حبيب الله کريمی «6»
شهيد حاج «حبيب الله کريمی» در دفتر یادداشت خود از خاطرات روزهای حج می‌نویسد: «کالاهای غربی و امثالهم را چنان با ولع می‌خوريم و چنان سنگ آن نيز به سينه می‌زنيم که انگار کارخانه سازنده، کارخانه پدرمان است و استعمار پير نيز با شناخت کامل خوبی که داشته با چراغانی کردن و آوردن اجناس لوکس و ايجاد پاساژهای متعدد و جديد با ايجاد بازارهای مکاره می‌روند تا آخرين ضربات را بر پيکر زائران وارد کنند...» قسمت ششم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

اندر خاطرات اسارت؛
از سال سوم، کتک و اذیت و آزار عمومی تا حد زیادی کم شده بود، ولی در عوضش به بهانه‌های مختلف هر چند وقت یک بار افرادی را روانه انفرادی می‌کردند. این بار وارد سلول هایی شدیم که خودمان با دستان خود درست کرده بودیم، نمی دانستیم یک روزی می شود سلول انفرادی خودمان. در ادامه این خاطره خواندنی از «محمد سلطانی» آزاده ایلامی را بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

زندگینامه شهید «علی حسن نوری»؛
یکی از هم‌رزمان شهید «علی حسن نوری» می گوید: در حالی که نیروهایش زخمی و شهید شده بودند، هجمه دشمن گسترده‌تر و حلقه محاصره تنگ‌تر شده بود، یک تنه مقابل چند گردان ایستاد.
کد خبر: ۵۵۶۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

برگی از خاطرات؛
«من خوابیدم وقتی بیدار شدم دیدم که اتوبوس در آب است و آب به دهانم می‌رود. اتوبوس در پل دختر چپ کرده بود و داخل رودخانه افتاده بود ...» ادامه این خاطره از شهید «یدالله ذوالقدر» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۲

خاطرات شفاهی جانبازان ۷۰ درصد؛
محمدرضا دهقان جانباز ۷۰ درصد گفت: پدر و مادرم با رفتنم به جبهه مخالفت می‌کردند که با ترفند توانستم رضایت آن‌ها را کسب کنم.
کد خبر: ۵۵۶۸۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱

برگی از خاطرات؛
«بچه‌های قزوین را از لشکر ۸ نجف جدا می‌کردند، در این جدا کردن، حاج احمد کاظمی فرمانده لشکر ۸ نجف، گفته بود ذوالقدر یکی از بهترین نیرو‌های این لشکر است به جای ایشان هر چند تا نیرو می‌خواهید ببرید ایشان به این شهید علاقه داشت ...» ادامه این خاطره از شهید «یدالله ذوالقدر» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۵۶۸۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۴/۱۱