گمنامی او به گونه ای دیگر بود. او در غربت عجیبی به شهادت رسید. پیکرهای شهدای عملیات والفجر 9 به شهرستان بجستان آمد. تمامی شهدا توسط خانواده هایشان تشییع و تدفین شد. اما یک شهید هنوز مانده! کسی برای تحویل پیکر او اقدام نکرده!
کد خبر: ۴۷۴۳۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
معرفی کتاب
زندگینامه وخاطرات شهید"سید علی اصغر جاهد"معروف به «در آن سحر تاریک و سرد» اثر سید حسین جاهد توسط نشررسول روانه بازار کتاب شده است.
کد خبر: ۴۷۳۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۲
در ششمین روز از دهه مبارک فجر یادواره شهدای فرهنگی شهرستان میناب روز گذشته 16 بهمن ماه با حضور رئیس بنیاد شهید میناب، معاونین آموزش و پرورش ، فرماندهی سپاه میناب ، دهقانی مسئول ستاد شاهد استان ، دانش آموزان طرح شاهد، معلمین و خانواده های معظم شهدای فرهنگی برگزار شد.
کد خبر: ۴۷۳۴۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۷
برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دو کوهه وارد ایستگاه تهران شد ساعت دو نیمه شب بود. با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی اصغر را جلوی خانه شان در خیابان طیب پیاده کردیم. پای او هنوز مجروح بود.
کد خبر: ۴۷۳۳۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۹
دو نفر بیشتر نبودیم. من بودم و او. فقط می دانستم اسمش حسن است. او آر پی جی می زد. من هم به او کمک می کردم. دل شیر داشت. از هیچ چیزی نمی ترسید. در محاصره مانده بودیم. هیچکس کمک ما نبود. نه راه پیش داشتیم نه راه پس. حسن گفت: ما اینجا یا شهید می شویم یا اسیر.
کد خبر: ۴۷۳۳۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۹
برگی از زندگینامه شهید فاو
شهید "محمد زارعي"بيست‌وچهارم بهمن 1364 در فاو عراق به شهادت رسيد.به مناسبت سالگردشهادت این شهید بزرگوار برگی از زندگینامه وی برای علاقه مندان به فرهنگ ایثار و شهادت منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۷۳۲۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
مراسم یادواره یک هزار و ۹۶ شهید عشایری استان کرمانشاه و بزرگداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ۱۷ بهمن در کرمانشاه برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۴۷۳۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
معرفی شهدا
شهید"قنبر زارع تازياني" هفتم بهمن 1365 در امالرصاص عراق (درياچه ماهي) به شهادت رسيد. پيكرش یازده سال در منطقه باقي ماند و اسفند 1376 پس از تفحص در زادگاهش به خاك سپرده شد.در سالگرد شهادت برگی از زندگی نامه این شهید گرانقدر را باهم می خوانیم.
کد خبر: ۴۷۳۲۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
عملیات والفجر 8 تازه به پایان رسیده بود. پیکرهای شهدا به ستاد معراج شهدای تهران منتقل شد. در بین شهدا شهیدی بود که پیکرش کاملا سالم بود. فقط ترکش بزرگی شبیه یک نعلبکی به سمت چپ سینه اش اصابت کرده و در کنار قلبش ایستاده بود. هیچ مشخصاتی نداشت. نه پلاک، نه کارت و نه ...
به همراه این شهید برگه ای بود که نوشته بود: شهید گمنام.
کد خبر: ۴۷۲۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶
رفته بودیم. برای مراسم عقد. قرار بود حضرت آیت الله مدنی خطبه عقد ما را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس هرچه در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند. نگاهش کردم و گفتم: چه آرزویی داری؟! درحالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من شهادت بخواهید.
کد خبر: ۴۷۲۹۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷
سی ام اردیبهشت سال 67 بود. قبل از اینکه بخوابم به سنگر بچه های دیده بانی رفتم. شب خنکی بود و آسمان پر از ستاره. از بچه ها وضعیت خطوط دشمن و جا به جایی ها را سوال کردم. بعد هم توسط بی سیم با دیدگاه شهید مومنی تماس گرفتم. گفتم: به برادر مهدوی بگو آماده باشه، صبح می یام دنبالش بریم جلو!
کد خبر: ۴۷۲۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸
یادواره شهدای ولیعصر شهرستان میناب دیروز 11 بهمن ماه درمسجد محله ولیعصر(عج) باحضور فرماندهی سپاه میناب، مسئولین بنیاد شهید ،خانواده های معظم شاهد وایثارگر و اهالی محله ولیعصر در این شهرستان برگزار گردید.
کد خبر: ۴۷۲۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۲
آیین گرامیداشت جانباختگان حادثه تشییع پیکر شهدای مقاومت، با حضور مسئولین و خانواده جانباختگان این حادثه در حسینیه ثارالله کرمان برگزار شد.
کد خبر: ۴۷۲۸۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۱
روزهای اول جنگ بود. شاهرخ با بسیاری از رفقای قدیم و جدید به سوی آبادان رفته بود. هر شب به سوی مواضع دشمن می رفتند و با شبیخون به دشمن از آنها تلفات می گرفتند. شاهرخ در نفوذ به مناطق دشمن بدون سلاح می رفت و با سلاح برمی گشت! هیبت عجیبی داشت. حتی عراقی ها از او می ترسیدند.
کد خبر: ۴۷۲۷۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
قهرمان کشتی فرنگی بود. وزن فوق سنگین. در اردوی تیم ملی هم حضور داشت. اما رفقایش انسانهای خوبی نبودند. هر روز بعد از باشگاه به دنبال کاباره و خلاف و ...بودند. کم کم به اینکار عادت کرد. کشتی را رها کرد. شاهرخ زندگیش را در کارهای خلاف سپری می کرد. به طوری که شهروز جهود (یهودی صاحب چندین کاباره و....در تهران ) از او دعوت به همکاری کرد.
کد خبر: ۴۷۲۶۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
شش ساله بود. رفته بود سرچاه که برای من آب بیاورد. گفتم: مادر خیلی مراتب باش. سطل داخل چاه سنگین بود. همین که آمد سطل را بلند کند افتاد توی چاه! فریاد زدم. همسایه ها را صدا کردم. چاه بسیار عمیق بود. فکر نمی کردیم زنده بماند. اما خدا لطف کرد. سالم سالم بود. هیچ مشکلی نداشت. گویی مانده بود تا روزی سپاهیان اسلام را در مقابل دشمنان فرماندهی کند.
کد خبر: ۴۷۲۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۸
آمدم خانه. مادرم خیلی هیجان زده بود. با رنگ پریده گفت: علیرضا برگشته! پسرم بعد شانزده سال برگشته. کمی مادر را نگاه کردم. گفتم: آخه مادر چرا نمی خوای قبول کنی، پسرت شهید شده. جنازه اش هم توی فکه مانده.
کد خبر: ۴۷۲۴۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۸
چهار ساله بود که بیماری سختی گرفت. مدتی بود که هیچ چیزی نمی خورد. پزشکان از او قطع امید کرده بودند. به سراغ بهترین پزشک اطفال در اصفهان رفتیم. پس از معاینه گفت: کبد این بچه از بین رفته تا فردا بیشتر دوام نمی آورد!
کد خبر: ۴۷۲۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۲
روز اول جنگ صدام فرود گاه های ما را بمباران کرد. او فکر می کرد نیروی هوایی ما را از کار انداخته. اما در روز دوم جنگ صد و چهل جنگنده ایرانی درسی به رژیم بعثی عراق دادند که از خواب تصرف چند روزه ایران بیرون آمد.
کد خبر: ۴۷۱۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹
در حوالی دماوند به دنیا آمد. اما بزرگ شده ورامین بود. در دوره دبیرستان هم درس می خواند هم کار می کرد. عجیب است! گویی انسانهای بزرگ باید سختی های زیادی تحمل کنند! در یک چاپخانه کار می کرد. سپس در یک بنگاه حسابدار شد و به خاطر صداقتش بیشتر کارها را به او می سپردند.
کد خبر: ۴۷۱۶۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۹