حدود شش ماه در آن منزل بوديم که استاد بزرگوارمان حجه الاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد محمد هاشم دستغيب کارواني ترتيب دادند و طلاب را به مشهد الرضا (ع)بردند...
کد خبر: ۴۲۵۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۹
کيسه اي از چلواري سفيد دوخته شده ديدم که بند و قيطان آن معمولي بود. متحير شدم اين براي چيست؟ آن را کنار گذاشتم و بقيه تکه ها و پارچه ها را دادم تا ايشان را با آنها کفن کنند...
کد خبر: ۴۲۵۲۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۹
نماینده ولیفقیه در استان گیلان بر ضرورت حرکت درراه و رسم شهدا از سوی مسئولان تاکید کرد و گفت: مادران شهدا چشموچراغ ملت ایران هستند.
کد خبر: ۴۲۵۲۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۹
سيدي بسيار موقر و مؤدب در حالي که دست دو بچه هفت هشت ساله را در دست هايش گرفته بود وارد شد. سلام کرد. پاسخ سلامش را دادم. بعد از احوال پرسي معلوم شد از روستاهاي بوشهر مي باشد. با همان لباس قديمي روستايي...
کد خبر: ۴۲۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۸
ناگفته هایی از شهید آوینی به روایت شاهد یاران
«شاهد یاران» در شماره سی و یکم خودناگفته هایی از شهید آوینی را روایت کرده است.بهار سال 1387،هم زمان با پانزدهمین سالگرد شهادت سیدشهیدان اهل قلم،شهید سید مرتضی آوینی، ماهنامه تاریخی- فرهنگی «شاهد یاران»، سی و یکمین شماره خود را به این شهید اختصاص داد.
کد خبر: ۴۲۵۱۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۸
دو روز قبل از واقعة جانگداز شهادت شهيد دستغيب به اتفاق ايشان خدمت آقا بوديم. در منزل مثل هميشه شلوغ و پر سر و صدا بود و شکايات متفرقه را به دفتر ايشان مي دادند...
کد خبر: ۴۲۵۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۸
نويد شاهد مازندران، مادر شهيدان گرانقدر موسى و عليرضا رمضانپور روز سه شنبه 7 فروردين 97 پس از يك دوره بيمارى دعوت حق را لبيك گفت و به فرزندان شهيدش پيوست.
کد خبر: ۴۲۴۷۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۹
قهرمان نبردهای دریایی و هوایی؛
نويد شاهد مازندران، شهید حسین خلعتبری در سال 1328 در روستای «بصل کوه» شهرستان رامسر به دنیا آمد.او در کشور آمریکا، نخست، دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز کرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد و استعداد خیره کننده او در یادگیری و در پی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود.
کد خبر: ۴۲۴۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۳
دستم به جايي بند نبود، فکر کردم همسايه ها را بيدار کنم. اما ساعت دو و نيم نصف شب، کار درستي نبود. ديگر اميدم از همه جا قطع شده بود. زهرا تنها يادگار «حاج مهدي » بود. او امانتي در دست من بود.
کد خبر: ۴۲۴۴۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۷
خبر شهادت او را که به من دادند به خاطر اين که به توصيه اش عمل کرده باشم گفتم افتخار مي کنم شوهرم به شهادت رسيده است
کد خبر: ۴۲۴۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۷
وقتي با يکي از همرزمان خود به نام شهيد محمود اصغرنيا عازم خط مقدم بود چون با سرعت زياد رانندگي ميکرد، محمود به او گفت اصغر اين قدر تند رانندگي ميکني نکند اتفاقي بيفتد. اصغر به او گفت نه من اين طوري نمي ميرم...
کد خبر: ۴۲۴۳۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
يک روز که بعد از نماز کتابي را که درباره امام رضا (ع) و شفا دادن مريض ها توسط ايشان بود مي خواندم حال عجيبي پيدا نمودم و شروع به گريه کردم و...
کد خبر: ۴۲۴۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
سرم را که بلند کردم ديدم 6،5 نفر هستند که مردي حدود 25 ساله با قامتي بلند و خوش اندام که عينکي هم به چشم خود زده بود در ميان آنها ايستاده است.
کد خبر: ۴۲۴۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
مناجات نامه شهید بیژن امیری؛
خداوند را سوگند می دهم به خون ابا عبدالله الحسین ( ع ) که ما را در رده خدام و پیرو خون شهیدان قرار دهد، و ما را در روز قیامت شرمنده این عصاره شرف و فضلیت نگرداند.
کد خبر: ۴۲۴۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
عصر يک روز گريه کردم و با عکس او حرف زدم و گفتم چرا ديگر به ما سري نمي زني؟ دل ما برايت تنگ شده است. شب دوباره خواب او را ديدم. از اتاقي خارج شد و به طرف من آمد. در خواب گلايه ام را به او تکرار کردم. گفت مهمان دارم. اين را گفت و دوباره به داخل همان اتاق برگشت.
کد خبر: ۴۲۴۰۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۳
من دست بردار نبودم و همچنان اصرار ميکردم عکس ها را به من نشان بدهد. يک شب که فرمانده فرزند شهيدم به منزل ما آمد از او خواستم اگر عکسي از محمود دارد به من او اظهار بي اطلاعي کرد...
کد خبر: ۴۲۴۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۳
يک روز که داشتيم خانواده ها را براي اردو ثبت نام مي کرديمیوسف از در وارد شد و سلام کرد. فکر کردم مثل هميشه ميرود و برمیگردد ولي ديدم مکثي کرد و به داخل اتاق وارد شد و با اين که عده زيادي از جمله بعضي از همسران جانبازان در اتاق بودند...
کد خبر: ۴۲۴۰۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۳
وقتي مراسم دعا آغاز شد من در اتاق نزد ساير خانم هايي که بعضاً از بستگان بودند، نشسته بودم. در انتهاي حياط که باغچه پردرختي بود خواهرم با خانم ايزد دوست که زن برادرم است روي ديگ بودند و مشغول پختن غذا بودند.
کد خبر: ۴۲۳۹۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۲
امتحانات او که به آخر رسيد درد شديدتر شد. پس از چند آزمايش نتيجه اعلام شده از هوچکين که نوعي سرطان غدد لنفاوي است خبر مي داد. اضطراب، ترس و نگراني خاصي بر همه ما مستولي شد، ولي قضيه را از راضيه مخفي کرديم.
کد خبر: ۴۲۳۹۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۲
مادر جان براي چه نگراني؟ گفتم مي ترسم، نمي دانم چرا فکر ميکنم ديگر تو را نمي بينم. گفت ناراحت نباش. در حالي که گريه مي کردم پرسيدم اگر برنگشتي چه کار کنم؟ گفت اگر برگشتم که هيچ، اگر برنگشتم بعد از آنکه مراسم چهلم شهادت مرا برگزار کرديد...
کد خبر: ۴۲۳۹۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۱