مدافعان حرم
تولد یک سالگی محمدهادی نزدیک بود. دوست داشتم تولدش را بگیرم ولی استرس نبود آقا مهدی بی قرارم می کرد. چاره ای نبود، زندگی جریان داشت و من باید بدون آقا مهدی تنها زندگی را می گذراندم.
کد خبر: ۴۱۳۲۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۸
قاضی میرسعید به روایت همسر
ما پنج نفر هستیم. یک ماه پس از رفتن تو. آمدیم اصفهان برای جمع و جورکردن زندگی از دست رفته، آخرهای سال است. تمام اصفهان پر از برف است.
کد خبر: ۴۱۳۱۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۸
به مناسبت سالروز شهادت «علی اصغر ترحمی مهترکلاتی»
صدیقه جان؛ ما در یک کشور اسلامی آزاد هستیم و کمتر قدر آزادی را می دانیم. باید شکرگزار این نعمت باشیم، به کمک خدا خاطر جمع باش که کربلا به وسیله رزمندگان ما فتح خواهد شد./بی درنگ خود را به او رساندم و چهره اش را بوسیدم و سریع به طرف پایین قله حرکت دادم، شهید در آن لحظات، آخرین راز و نیازها را با خدای خود می کرد.
کد خبر: ۴۱۲۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
همراه با زهرا عباسی و روایت های ناب از زندگی با شهید محسن حججی
اولش که بخش ورزشی بود. بعدتر وارد بخش جهادی و کتابخوانی شد. وقتی وارد سپاه شد، عصرها به کتاب فروشی های موسسه می رفت و کار می کرد. پولی را که از این بابت به دست آورده بود، خرج اردوهای جهادی می کرد.
کد خبر: ۴۱۲۳۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۵
دلنوشته های همسر شهید حسین علی داوود آبادی
از خیلی ها شنیده بودم شوهرشان که از منطقه می آیند، خسته اند. تو چرا هیچ وقت خسته نبودی حسین؟ تا خود صبح هم می نشستم برایت حرف می زدم، پای درددلم می نشستی و هیچ نمی گفتی.
کد خبر: ۴۱۲۱۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹
خاطرات همسر شهید خیزاب از شهید مدافع حرم
«پاسدار شهید مسلم خیزاب» از رزمندگان اصفهانی مدافع حرم حضرت زینب (س) در حین انجام ماموریت مستشاری در کنار نیروهای نظامی سوری و دفاع وطنی سوریه درتاریخ 20مهر 94 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهر پاسدار رشید اسلام شهید مسلم خیزاب صبح سه شنبه 27 مهر ماه ساعت 8 صبح از ناحیه بسیج امام صادق (ع) به سمت گلستان شهدا تشییع شد.سمت:فرمانده گردان یازهرا(س) لشگر 14 امام حسین؛نام:مسلم خیزاب؛متولد ده دی 1359 اصفهان؛شهادت بیست مهر 1394؛مصادف با اول محرم سوریه؛محل مزارگلستان شهدا اصفهان
کد خبر: ۴۱۲۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۳
به مناسبت هفته نیروی انتظامی(4)/معرفی استواردوم ژاندارمری
گفتند: «مدتش مشخص نیست، تا وقتی که شهرهای جنگ زده، مانند شهرهای دیگر کشور امن و امان شود ولی مطمئن باشید که چه برگردم و یا برنگردم، همیشه در میان شما خواهم بود و شما نیز حضور مرا به خوبی احساس می کنید».
کد خبر: ۴۱۱۸۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۹
شهید محمد صبوری به روایت همسر شهید
شب قبل، بعد از این که بچه ها را خوابنده بودم، روبه روی عکسش ایستاده بودم و گریه می کردم. می گفتم : «محمد، اصلا من به تو تعهد داده بودم که تو بروی و من این همه مشکلات را تحمل بکنم؟ خب اون موقع توی زندگی هم همین جوری یه سری مسئولیت ها گردن من بود، الان هم همین جور. خسته شدم.
کد خبر: ۴۱۱۷۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۰۴
صوت خاطرات شهید
شهید کاظم مجیدیان/ يکم فروردين 1339 ، در روستاي بالاجلين از توابع شهرستان گرگان ديده به جهان گشود. پدرش علی محمد و مادرش رقيه نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست. گچ کار بود
کد خبر: ۴۱۱۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۵
((شهید مدافع حرم فیروز حمیدی زاده))
مُهر قبولی شهادتش را از رهبر معظم انقلاب گرفت شهید فیروز حمیدیزاده از شهدای مدافع حرم استان خراسان شمالی٬ در سیام مهرماه سال ۵۷ در شهر بجنورد دیده به جهان گشود. وی کارمند سازمان تامین اجتماعی خراسان شمالی بود و…
کد خبر: ۴۱۱۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۳
روایتی خواندنی از همسر و پدر گرامی شهید «علی تاجیک»
زمانی هم که به شهادت رسیده بود خواب دیدم، کنار باغی ایستاده در باغ باز شد و او داخل باغ رفت گفتم: علی کجا می روی؟ گفت دختر خاله می خوام از چوب درختان این باغ یک چوب برای علم امام حسین بیاوریم.
کد خبر: ۴۱۱۲۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۲
كنكاشي در زندگي يك فرمانده نيروي هوايي در گفت و گو با همسر شهيد فكوري
بانو ژيلا ذره خاك همسر شهيد فكوري ميگويد كه داشتن چنين همسر ي افتخار بزرگي است. ولي افسوس كه اين خانواده بيش از 17 سال دوام نياورد. بانو ذره خاك در گفت و گو با شاهد ياران مراحل زندگي با اين شهيد فرزانه را شرح داده است:
کد خبر: ۴۱۰۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۰۲
گفت وگوی اختصاصی با همسر یکی از اولین شهدای دفاع مقدس البرزی
گفت : من لباس خاکی به تن دارم ممکن امروز بروم و دیگر برنگردم وشاید هم ده سال دیگر بروم و هرگز برنگردم من همیشه اماده دفاع از کشور هستم و برای دفاع از خاک میهنم این لباس را به تن کردم...روزها می گذشت و همه همرزمان به دیدار خانواده می آمدند و خبری از فرمانده نبود...
کد خبر: ۴۱۰۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
روایتی خواندنی از همسر و برادر گرامی شهید«علی اصغر عبدالحسینی»
اما حاج عباس گفت: الان عروسی برادرت می باشد کجا می روی؟ گفت: پدرم می تواند برای کار کشاورزی 10یا 15 نفر کارگر بگیرد، اما در جبهه که زن و بچه مردم زیر خمپاره هستند، چه کسی می خواهد به آنها کمک بکند و همه مجروح هستند، اگر من و تو، به جبهه نرویم، پس چه کسی برود؟...
کد خبر: ۴۱۰۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۷
روایتی خواندنی از ساره خاتون دهقان همسر گرامی شهید «درویشعلی دهقان»
بعد از اینکه با همسر م ازدواج کردم بیشتر اوقات تنها بودم و به شخصه چرخ زندگی را می چرخاندم و با مشکلات دست و پنجه نرم می کردم. شبها هنگام خواب، کفش شهید را می آوردم داخل خانه و به امید آن کفش راحت می خوابیدم، و دیگر دلهره و ترسی نداشتم.
کد خبر: ۴۰۹۸۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۲
همسر شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار به مناسبت ششمین سالگرد شهادت شهیدش؛ درآن لحظه آخر من برایت دست تکان ندادم بلکه دل تکان خورد
کد خبر: ۴۰۹۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۴
به رنگ قلب پدر
حضور در جبهه و شهادت و سعادت امری شخصی و فردی است و من می خواهم به سهم خودم با تمام وجود از مرز و بوم کشور دفاع کنم...
کد خبر: ۴۰۹۳۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۳
خاطرات همسر شهید فريبا مژدهي فرد
در آخرین مرخصی عکسی انداخت و قاب کرد بعد دستي به روي عكس كشيد و گفت: اين عكس را هنگام شهادتم، سر مزارم خواهيد آورد.
کد خبر: ۴۰۹۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۹
کد خبر: ۴۰۸۳۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
خاطرات خانم خديجه نادي حق
ايشان به من گفت كه بيا نزديك تر، من مرثيه مي خوانم، شما هم گوش فرا دهيد. تقريبا سه ساعت با اين حال و اوضاع گذشت. شهيد مرثيه مي خواند و من هم فقط گريه مي كردم.
کد خبر: ۴۰۸۲۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹