زندگینامه و خاطرهای از شهید «آلا جامعی»
پسر خاله شهید تعریف میکند: «بعضی مواقع پیش خودم فکر میکنم که شهید شباهت زیادی به حضرت رقیه (س) داشت چون هر دوی آنها در 3 سالگی به شهادت رسیدند و...»
کد خبر: ۵۷۱۲۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
خاطره شهيد حبيباله کريمی قسمت «26»
شهيد «حبيباله کريمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «غار حرا از نظر استراتژيکی و فکر نظامی و به دليل اين که کفر قصد آسيب رساندن به پيامبر را داشتند خيلی جای زيبا و جالبی بود؛ اگر هم اکنون به يک دانشکده رفته نظامی در سراسر دنيا بگويند بين اين همه کوه و غار جايی با چنين مشخصاتی پيدا کنيد فکر نمیکنم بتوان جايی به اين خوبی پيدا کنيد...» قسمت بیست و ششم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۱۱۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۸
خاطره شهيد حبيباله کريمی قسمت «25»
شهيد «حبيباله کريمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «فضای معنوی منا و سخنرانی و توسلی که برادران بعثه امام ترتيب داده بودند، جداً انسان را بهياد شب عمليات در جبههها میانداخت و هر وقت از شب که نگاه میکردی تا صبح تعدادی از برادران با خدا راز و نياز میکردند، زيرا همه میخواستند از همهی دقايق که در اين وادی ملکوتی هستند استفاده کنند...» قسمت بیست و پنجم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۱۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۷
خاطرهای از شهید «حسین اولیپور بندری»
همسر شهید تعریف میکند: «هنوز حنای کف دستانش پاک نشده بود و یک هفته از ازدواجمان نگذشته بود که حسین به خدمت سربازی رفت. بعد از سه ماه برایم نامه نوشت و...»
کد خبر: ۵۷۱۱۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۶
سیری در خاطرات شهید خلبان «مهدی بخشنده»؛
شهید خلبان «مهدی بخشنده» از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش در روایت از او بیان کرده است:«باید گفته شود كه مهدی بسیار خلبان فعالی بود. زمانی كه حضرت امام (ره) به میهن بازمیگشتند هواپیمایی جت امام را اسكورت میكرد.»
کد خبر: ۵۷۱۰۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵
خاطرهای از شهید «عباس بازماندگان قشمی»
دوست و همرزم شهید تعریف میکند: یکی از خواهران جهت پرسشهایی به عباس مراجعه کرد. عباس در جوابش گفت: «اونایی که خواهران با حجاب را مسخره میکنن، شیطانن. در نهایت به زندگی حضرت زهرا (س) نگاه کن...»
کد خبر: ۵۷۱۰۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴
خاطرهای از شهید «یعقوب پرواز»
برادر شهید تعریف میکند: زمانی که برادرم به همراه چند تن از دوستانش به سربازی رفته بود، دوستانش به او گفتند که بیا از پادگان فرار کنیم، ولی برادرم قبول نکرد و به دوستانش گفت: «من تا آخرین لحظه در مقابل دشمن ایستادگی خواهم کرد...»
کد خبر: ۵۷۰۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳
گونی مینها را دستشان گرفتهاند و سینهخیز و کشان کشان زیر آتش دشمن پیش میروند. به محل کاشت مین که میرسند، دستشان را در گونی میکنند، اما چیز دیگری به دستشان میآید.
کد خبر: ۵۷۰۹۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳
فردا؛
فردا، مراسم چهلم رئیسجمهور شهید حجتالاسلاموالمسلمین «سید ابراهیم رئیسی» و شهدای خدمت برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۰۹۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
مراسم بزرگداشت شهدای خدمت و یادواره شهدای اصناف شهرستان البرز برگزار میشود.
کد خبر: ۵۷۰۸۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۱
فاتحان خرمشهر/ قسمت پنجم
در قسمت پنجم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس ( آزادی خرمشهر ) می خوانیم: صدای تیرانداری ضدهوایی قطع شد و توانستیم سرمان را بلند کنیم. تا آن شب و حتی بعد از آن ، من شلیک آرپی جی به آن شکل ندیدم. تقریبا امکان پذیر نیست و با منطق نظامی هم سازگاری ندارد. اما مصطفی حمیدی این کار را در تاریکی شب انجام داد.
کد خبر: ۵۷۰۸۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۵
فاتحان خرمشهر/ قسمت چهارم
در قسمت چهارم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) می خوانیم: نبرد به شدت ادامه داشت تا اینکه یک لحظه همه جا ظلمات شد و آنچنان تاریکی میدان نبرد را فرا گرفت که دیگر هیچ جا دیده نشد، عجیب بود که حتی یک منور هم در آسمان روشن نمیشد. ناگهان در آن تاریکی متوجه تانکی شدیم که چراغ خاموش به ما نزدیک میشد.
کد خبر: ۵۷۰۸۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۴
در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس انجام شد
ویژه برنامه «شب خاطره» با حضور فرماندهان و خانواده معظم شهدای وزارت جهاد کشاورزی و جمع کثیری از خانوادههای شهدا و مردم تهران در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.
کد خبر: ۵۷۰۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
فاتحان خرمشهر/ قسمت سوم
در قسمت سوم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) می خوانیم: درگیریها رفته رفته به قدری نزدیک و تن به تن شد و به شکلی درآمد که آدمها و تانکها قاطی هم شدیم، حدود ۲۰۰ تانک دشمن خوابشان آشفته شده و همگی به سوی مان تیر مستقیم میزدند.
کد خبر: ۵۷۰۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۳
فاتحان خرمشهر/ قسمت دوم
در قسمت دوم خاطراتی زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور استان زنجان در عملیات غرورآفرین بیت المقدس (آزادی خرمشهر) میخوانیم: وقتی احمد آقا صحبت می کرد صدای تپش قلبم را می شنیدم که از شوق رسیدن به خرمشهر خودش را به سینهام میکوبید. بعد از پایان سخنان سردار کاظمی، سردار شهید حمید آقا باکری هم ماموریت گردان مان را توجیه کرد.
کد خبر: ۵۷۰۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
خاطرهای از شهید «حسن اقتدار بختیاری»
خواهر شهید تعریف میکند: «برادرم با همه فرق داشت. نمارهایش را اول وقت میخواند. به یاد دارم وقتی که پدرم نبود و در بیمارستان بستری بود ما جای خالی پدر را حس نمیکردیم چون شهید جای پدر را برایمان پر میکرد...»
کد خبر: ۵۷۰۸۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
خاطرهای از شهید «احمد دریس»
همسر شهید تعریف میکند: شهید چند روز قبل از شهادتش که حال و هوای جنگ داشت، رفت بازار و یک دست لباس برای پسر ارشدش سجاد خرید و به من گفت: «اگر برنگشتم این پیراهن را به عنوان یادگاری به پسرم بده...»
کد خبر: ۵۷۰۸۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۲
قسمت سوم خاطرات شهید «عطاءالله ریاضی»
فرزند شهید «عطاءالله ریاضی» نقل میکند: «خانواده دوستیاش توی فامیل مثالزدنی بود. دلش نمیآمد کسی به ما، تو بگوید. میگفت: هرچه میخواهید به من بگویید، اما یکی یهدونه بابا رو دعوا نکنید!»
کد خبر: ۵۷۰۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۱
خاطره شهيد داراب حسينی «3»
خواهر شهيد «داراب حسينی» در خاطرهای نقل میکند: «امتحانات خرداد ماه تمام شده بود. آن روز مادر برای کاری به شیراز رفت. داراب به محض خروج مادر از خانه به من گفت...» خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۷۰۷۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۱
پدر شهید «محسن پهلوان» نقل میکند: «با اصرار فراوان همراه ما راه افتاد. در بهشت زهرا(س) با تلاش زیاد خودش را به جایگاه سخنرانی امام رساند. از نزدیک امام خمینی را دید. وقتی برگشت، گفت: آخر به آرزوم رسیدم و امام رو از نزدیک دیدم.»
کد خبر: ۵۷۰۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰