خاطرهای از شهید «صفر غلامپور رودانی»
فرزند شهید تعریف میکند: «در بین مسیر، مسافری بود که در مقدار کرایه با راننده به توافق نرسیده بود و راننده میخواست مسافر را بین راه پیاده کند. شهید با راننده صحبت میکند و به او میگوید شما نباید این بنده خدا را بخاطر کرایه پیاده کنید. پدرم واسطه آن مسافر شد و ...»
کد خبر: ۵۶۷۱۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۹
همسر شهید «محمدرضا ناصریان» نقل میکند: «سینی چای را روی تاقچه گذاشتم. صدایی جلب توجه کرد. داخل اتاق شدم. مشغول نمازخواندن بود. بعد از نمازش گفتم: چایت رو میخوردی! بعد نمازت رو میخوندی! خندید و گفت: اول نماز، بعد چای!»
کد خبر: ۵۶۷۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
خاطرهای از شهید «ابراهیم بناوند»
برادر شهید تعریف میکند: «برادرم رفت و دیگر برنگشت. مدتها شهید مفقودالاثر بود تا اینکه بعد از چند وقت پیکر مبارکش پیدا شد و ...»
کد خبر: ۵۶۷۰۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
خواهر شهید «سیدمصطفی حسینی» میگوید: یک روز به خانه برادرم که در قائمشهر زندگی میکند، میرفتیم که در ماشین یک لحظه چادرم از سرم افتاد. سیدمصطفی خیلی ناراحت شد و گفت: «مگر نگفتم حجاب خودتان را رعایت کنید.» من از این حرکت او خوشحال شدم و صورت او را بوسیدم. کلاً روی مساله حجاب تاکید زیادی داشت.
کد خبر: ۵۶۷۰۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۷
خواهر شهید «ابراهیم ترابی» میگوید: تازه اذان صبح گفته بود شهید آنقدر مقید بود که قبل از اذان بیدار شود و برای نماز خود را آماده میکرد.
کد خبر: ۵۶۷۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
خاطرهای از شهید «حسن سقاییپور سکل»
دوست و همرزم شهید تعریف میکند: یکی از همرزمها با سرعت به سمت من آمد و گفت سقایی تیر خورده. پیش شهید رفتم و سرش را بلند کردم، شهید به من گفت: «اجازه ندهید عراقیها پیشروی کنند و با ذکر ائمه به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۶۶۹۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۵
خاطرهای از شهید «حسن زارعی»
پدر شهید تعریف میکند: همیشه آرزو داشت به جبهه برود، میگفت «دوست دارم شهید شوم، برایم دعا کنید چون دعای شما زودتر مستجاب میشود، دعا کنید شهید شوم ولی اسیر نشوم.»
کد خبر: ۵۶۶۹۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
خاطرهای از شهید «علی زمانیپور»
برادر شهید تعریف میکند: «موقع اذان بود که علی و دوستش برای گرفتن وضو به کنار شیر آب رفته و در حال گرفتن وضو بودند که ناگهان خمپارهای میان او و دوستش افتاد، پس از اصابت خمپاره به زمین ترکشهایش به طرف...»
کد خبر: ۵۶۶۸۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
خاطرهای از شهید «طالب ذاکری خواهان»
همسر شهید تعریف میکند: شب آخری که با من بود صدایم زد و گفت «من زیارت عاشورا میخوانم و تو نیز با من تکرار کن» آن شب من کلی گریه کردم و در میان اشکهایم برای شوهرم و تمام رزمندگان دعا کردم.
کد خبر: ۵۶۶۸۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۲
ثبتنام دوره تربیت مربی آموزش نوین قرآن کریم با عنوان «طرح آموزشی بشری» در رشت آغاز شد و تا هفتم اردیبهشتماه ادامه دارد.
کد خبر: ۵۶۶۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۴
خاطرهای از شهید «غلامعباس عفیفه»
خواهر شهید تعریف میکند: «مادرم در آن روز خیلی ناراحت بود و مرتب دعا میکرد که خدایا جا پر شود تا نتوانند بچه من را به جبهه ببرند. آخر دعایش مستجاب شد و او را نبردن ولی از آن جا که او عشق به شهادت داشت بعد از چند سال در نیروی دریایی ارتش ثبتنام کرد و ...»
کد خبر: ۵۶۶۷۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱
خاطرهای از شهید «علی ترکمانی»
برادر شهید تعریف میکند: «اولین کسی بود که در روستا ماشین خرید و در آن زمان در جاده میناب-جاسک کار میکرد. بعضی مواقع در چابهار تعزیهخوانی میکرد. اخلاقش زبانزد همهی مردم روستا بود.»
کد خبر: ۵۶۶۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۰۱
خاطرهای از شهید «رضا پرور»
همسر شهید تعریف میکند: شهید مرتب به من میگفت «چند هفتهای است حالم مثل قبل نیست و حالت عادی خودم را ندارم، حس میکنم حالم خیلی خوب است.» انگار میدانست که قرار است یک اتفاق خاصی برایش بیافتد.
کد خبر: ۵۶۶۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۹
«کارگاه آموزشی نویسندگان نوقلم» حوزه ایثار و شهادت به میزبانی استان «تهران» توسط معاونت فرهنگی بنیادشهید و امور ایثارگران تهران بزرگ در حال برگزاری است.
کد خبر: ۵۶۶۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۹
پدر شهید «عباس جمال» نقل میکند: «گفت: «بابا! هر بدی ازم دیدین بگذرین، دلم نیومد اینو به مامان بگم. مادرش قرآن به دست ایستاده بود که عباس رد بشود. از در که خارج شد، به دلم گذشت عباس دیگر برنمیگردد.»
کد خبر: ۵۶۶۵۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
به مناسبت روز ارتش منتشر میشود
شهید «حمید فتحی» از شهدای سرباز ارتش استان ایلام است که بیست و یکم شهریور ۱۳۸۶ در منطقه مرزی سومار در حین خدمت بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. در ادامه تصاویر به یادگار مانده از این شهید والامقام در سالگرد شهادتش منتشر میشود.
کد خبر: ۵۶۶۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
خاطرهای از شهید «عبدالله نجیب ایسینی»
برادر شهید تعریف میکند: «اخلاق بسیار خوبی داشت، هر کی که شهید را میدید فوراً شیفته اخلاقش میشد. یکبار من و شهید با اتوبوس به مشهد مقدس رفتیم، در طول مسیر سفر اینقدر رفتارش با بقیه خوب بود که با خیلیها دوست شد و ارتباط دائمی پیدا کرد.»
کد خبر: ۵۶۶۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
به مناسبت گرامیداشت روز ارتش؛
به مناسبت گرامیداشت روز ارتش جمهوری اسلامی، یادواره شهدای فروردین ماه قزوین و حومه و یادبود شهیدان امیر سپهبد علی صیاد شیرازی و سید مرتضی آوینی برگزار میشود.
کد خبر: ۵۶۶۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
خاطرهای از شهید «محسن قنبریپور»
مادر شهید تعریف میکند: «بعضی مواقع که فرزندم پول توجیبی نداشت، مسیر مدرسه تا خانه را با پای پیاده میآمد که حدود دو الی سه ساعت طول میکشید تا به منزل برسد اما حاضر نبود از من پول توجیبی درخواست کند مبادا که من شرمنده او شوم.»
کد خبر: ۵۶۶۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
خاطرهای از شهید «علی صادقی جغدری»
مادر شهید تعریف میکند: شهید بقیه را نهی از منکر میکرد و میگفت «ما باید نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت کنیم، اگر شخصی مرتکب عمل خلاف شرع قرار گرفت به او تذکر بدهیم تا یاد خدا در دلها پر رنگ شود و...»
کد خبر: ۵۶۶۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶