مرده اي كه زنده بود!
يکشنبه, ۱۴ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۸
شهید جلیل محدثی فر از فرماندهان شهید استان خراسان است. او در هنگام شهادت 24 سال سن داشت.
او یکروز که چشمانش به شدت مجروح شده ، در بیمارستان بستری است. او در سالن
روی تختی دراز کشیده و ملحفه را روی صورتش کشیده است تا نور اصلاً به چشمش
نرسد.
یکدفعه احساس می کند که چند نفر به او نزدیک می شوند و آرام آرام با هم حرف
می زنند. جلیل گوش هایش را تیز می کند و می فهمد که آن چند نفر در مورد او
صحبت می کنند. یکی از آنها که پیرزنی است با صدای سوزناکی می گوید:« آخیش،
این طفلک هم که مرده است. کسی هم نیست او را از این جا ببرد».
یکی دیگر می گوید که حالا بد نیست فاتحـه ای برای او بخوانیم، ثواب دارد.
به هـر حـال او را دوره می کنند و مفصل برایش فاتحه می خوانند جلیل هم زیر
ملحفه نمی دانست با چه سختـی جلوی خنده اش را بگیرد او وسوسه می شود که
یکدفعه از جا بلند شود و حسابی آنها را بترساند، اما.....
نظر شما