يك غذاي بدمزه!
شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۰۹
بعد از یک عملیات سنگین رزمندگان اسلام، در یکی از مناطق، وضعیت سختی پیش می آید، به طوری که حدود سه روز غذا به رزمندگان نمی رسد.
می آید، به طوری که حدود سه روز غذا به رزمندگان نمی رسد. گرسنگی به صورت
وحشتناکی بچه ها را اذیت می کند به طوری که آنها از شدت گرسنگی ریشۀ گیاهان
را پوست می کندند و می خورند و از آب بارانی که در چاله چوله ها باقی
مانده می نوشند.
بعد چند روز تحمل رنج و مشقت فراوان نیروهای کمکی می رسند و رزمندگان اسلام
به مقر نیروهای عراقی حمله می کنند و اتفاقاً آشپزخانه آن مقر به دست همین
رزمنده های گرسنگی کشیده می افتد و آنها شکمی از عزا در می آورند .... اما
در گوشۀ آشپرخانه، چشم رزمنده ها به یک دیگ بزرگ می افتد. چند نفر، سراغ
دیگ می روند و با زحمت فراوان آن را به جای امنی! می برند تا با فراق بال
غذای داخل آن را بخورند. اما وقتی که در دیگ را باز می کنند، ناگهان یک
افسر دشمن را می بینند که کز کرده و در داخل دیگ پنهان شده است. همۀ رزمنده
ها با دیدن این صحنه به خنده می افتند که عجب غذای بد مزه ای داخل این دیگ
بوده و آنها خبر نداشته اند.
نظر شما