سه‌شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۸۸ ساعت ۰۴:۳۰
نظريه پردازان براي پيدايش و ضرورت ايجاد هنر نمايش در جامعه ي بشري ، همواره از دو نظريه « روايت » و « آئين » نام مي برند. آنها روايت را سرچشمه ي اوليه ارتباط انسانها با همديگر ، و در ذات خود امري « حماسي » تلقي مي كنند ، زيرا جوهره ي آن را انتقال « دانش و تجربه » از فردي به افراد ديگر و از نسلي به نسل هاي بعد مي دانند و بر اين باورند كه ماحصل اين روند افزايش آگاهي ، دانش و نيرومندي انسان در تسلط هر چه بيشتر او بر طبيعت و جهان پيرامون است. امام تفسير آنان از مقوله ي « آئين » به كل از نسخ ديگري است ، چون بر اين باورند آئين ها مراسم و مناسكي هستند كه در حكم جامعه اي منزه بر تن اسطوره مي پوشانند و اسطوره نيز به فرد ، واقعه و يا داستاني گفته مي شود كه منشأ ايزدي يا ماوراء طبيعي دارد. اعتقاد نظريه پردازان اين است كه آئين نه براي چيرگي بر طبيعت و جهان پيرامون ، بلكه از سر تواضع و فروتني ، براي تقرب و يكي شدن با آن و كرنش در برابر نيروهاي ماوراء طبيعت است ، زيرا آن را از هر نظر بزرگتر و زورمندتر از انسان مي دانند ؛ و مي افزايند همه ي آئين هاي عالم در مركزخود قهرماني قديس و بزرگ دارند كه چون نمادي مقدس ، الگوئي برتر و پيوسته جاويد براي همه ي انسانها و همه ي دورانهاست. او « قرباني » مقدسي است كه به قيمت نابودي فيزيكي خود ، به دفاع از حق و نيكي و ارزشهاي مثبت برمي خيزد ؛ آنهم درست در هنگام و هنگامه اي كه ارزشها در حال رنگ باختن ، و اصول انساني در حال انقراض اند. از اين نظر او ـ آن قرباني مقدس ـ با پايبندي و وفاداري به آن اصول و ارزشها ، قداست آنها را زنده مي كند و درستي شان را يكبار ديگر يادآور مي شود و بدين ترتيب مانع انحراف و كجروي جامعه خواهد شد ، تا انحراف و كجروي بعدي ، تنها ضمن ارزشها ، حافظ تداوم و اعتبار مجدد آنها ، هموست. بنابراين شهيد مقدس ، الگوي فكري و رفتاري در همه ي جوامع كهن است و به يمن وجود اوست كه ارزشهاي مثبت و پايدار جامعه در هر دوره اي پاسداري مي شوند ، بهمين علت عملكرد و جايگاه او نقشي اساسي در تنظيم و تحكيم روابط فرد و جمع ، و قوام و وحدت اجتماعي بازي مي كند.

نظريه پردازان براي پيدايش و ضرورت ايجاد هنر نمايش در جامعه ي بشري ، همواره از دو نظريه « روايت » و « آئين » نام مي برند. آنها روايت را سرچشمه ي اوليه ارتباط انسانها با همديگر ، و در ذات خود امري « حماسي » تلقي مي كنند ، زيرا جوهره ي آن را انتقال « دانش و تجربه » از فردي به افراد ديگر و از نسلي به نسل هاي بعد مي دانند و بر اين باورند كه ماحصل اين روند افزايش آگاهي ، دانش و نيرومندي انسان در تسلط هر چه بيشتر او بر طبيعت و جهان پيرامون است. امام تفسير آنان از مقوله ي « آئين » به كل از نسخ ديگري است ، چون بر اين باورند آئين ها مراسم و مناسكي هستند كه در حكم جامعه اي منزه بر تن اسطوره مي پوشانند و اسطوره نيز به فرد ، واقعه و يا داستاني گفته مي شود كه منشأ ايزدي يا ماوراء طبيعي دارد. اعتقاد نظريه پردازان اين است كه آئين نه براي چيرگي بر طبيعت و جهان پيرامون ، بلكه از سر تواضع و فروتني ، براي تقرب و يكي شدن با آن و كرنش در برابر نيروهاي ماوراء طبيعت است ، زيرا آن را از هر نظر بزرگتر و زورمندتر از انسان مي دانند ؛ و مي افزايند همه ي آئين هاي عالم در مركزخود قهرماني قديس و بزرگ دارند كه چون نمادي مقدس ، الگوئي برتر و پيوسته جاويد براي همه ي انسانها و همه ي دورانهاست. او « قرباني » مقدسي است كه به قيمت نابودي فيزيكي خود ، به دفاع از حق و نيكي و ارزشهاي مثبت برمي خيزد ؛ آنهم درست در هنگام و هنگامه اي كه ارزشها در حال رنگ باختن ، و اصول انساني در حال انقراض اند. از اين نظر او ـ آن قرباني مقدس ـ با پايبندي و وفاداري به آن اصول و ارزشها ، قداست آنها را زنده مي كند و درستي شان را يكبار ديگر يادآور مي شود و بدين ترتيب مانع انحراف و كجروي جامعه خواهد شد ، تا انحراف و كجروي بعدي ، تنها ضمن ارزشها ، حافظ تداوم و اعتبار مجدد آنها ، هموست. بنابراين شهيد مقدس ، الگوي فكري و رفتاري در همه ي جوامع كهن است و به يمن وجود اوست كه ارزشهاي مثبت و پايدار جامعه در هر دوره اي پاسداري مي شوند ، بهمين علت عملكرد و جايگاه او نقشي اساسي در تنظيم و تحكيم روابط فرد و جمع ، و قوام و وحدت اجتماعي بازي مي كند.
نكته ي ديگري كه توضيح آن در اينجا از هر نظر لازم مي نمايد ، تشريح مفهوم خود كلمه ي « ايثار» است. ايثار در اينجا نه به معناي صرف نظر كردن از « اضافات » دارايي خود ، و بخشيدن آن جزء زائد و نالازمي است كه از آنِ ما در حيطه ي توانايي معمول و روزمره ي ماست ، بلكه به درستي « بخشيدن » و « هبه كردن » آن بخش اساسي و حياتي ، و پاره ي غيرقابل انكار و اغماضي است كه به تن و روح و جان و جهان ما وابسته است.
بنابراين ايثار كردن يعني از حق طبيعي ، اساسي ، اوليه و حياتي خود گذشتن و آن را در راه ديگري و ديگران روا داشتن و فداكردن ، بدون كوچكترين چشمداشت و توقع متقابل. به عبارت ديگر « ايثار » گونه اي قرارداد و معامله ي پاياپاي نيست. از اين نظر اگر در پشت واژه ي « ايثار » عظمت و شكوهي وجود دارد كه همگان آن را مي ستايند ، بدرستي ناشي از اين سخاوت بزرگ ، بدون توقع و يكسويه اي است كه در نگاه و روح و تفكر ايثارگر نهفته است و او آن را نه براي گرفتن پاداش و عوض مادي ، يا ترفيع و ترقي دنيوي ، بلكه براي آرامش روح و روان خود و پاسخ گفتن به نيازهاي دروني ، اعتقادي و انساني خويش انجام مي دهد.
در هنرهاي نمايشي ، گذشت و ايثارگري يا فداكاري فرد در راه ديگران بعنوان درونمايه اي جذاب و تأثيرگذار ، از ديرباز موردتوجه درام نويسان بزرگ بوده است و در اين زمينه بسياري از نويسندگان آثاري زيبا آفريده اند. پس از بررسي اجمالي اين گونه نمايشنامه ها مي توان بر اساس ويژگي هاي موضوعي آنها را در شش بخش دسته بندي كرد :
1- ايثار عاشقانه :
در اينجا سخن از عشق فردي است و دوست داشتن ديگري. اوري پيد درام نويس كلاسيك يوناني در پنج قرن پيش از ميلاد مسيح ، به رغم همه ي عقايد ضدزني كه دارد ، با نوشتن نمايشنامه « آلسست » از ايثار عاشقانه و جانبازي مهرآميز زني به نام « آلسست » سخن در ميان مي آورد كه به هنگام مرگ ناگهاني شوهرش « آدمِت » ، براي نجات جان او كه تا سرحد مرگ دوستش مي دارد ، مي پذيرد تا به جاي همسرش تن به مرگ بسپارد و داوطلبانه به سراي باقي بشتابد. اوري پيد با طرح اين ايثار عاشقانه بدين گونه عشق و مهر زناشوئي را در بالاترين حد ممكن تقديس و تحسين مي كند.
در ادوار و سبكهاي گوناگون تاريخ تئاتر كم نيستند آثار تغلزي و زيبائي كه در آن عاشق به جاي معشوق مي ميرد يا پس از مرگ او بيدرنگ به زندگاني خود پايان مي بخشد. رومئوژوليت اثر شكسپير يا « تريستان و ايزوت » اثر « واگنر » و « ژوزف بديه » از اين گونه آثار داراي ايثار عاشقانه است كه شهرت جهاني دارند.
2- ايثار خانوادگي :
نمونه ي ديگر اين نوع ايثار براي حفظ و بقاي خانواده است. محسن يافاني در نمايشنامه ي« تله » با ترسيم كردن از خود گذشتگي جذاب قهرمان تحصيلكرده و جوان نمايشنامه ي خود ، به نحوي دراماتيك نشان مي دهد كه چگونه به عوض ادامه تحصيل و تأمين آتيه ي درخشاني كه به يمن استعدادش در پيش روي اوست ، او سرانجام مي پذيرد در شهر كوچك خود و با حقوقي مختصر به كاري كم اهميت تن در دهد زيرا پدر و مادر پير و خواهر كوچك و برادر نيازمندش ، به كار و كمك مالي او سخت نيازمندند. او با انتخابي سخت و تلخ همه ي آينده درخشانش را قرباني تأمين نيازهاي اجتماعي خانواده اش مي كند و با ايثاري ملموس و واقع گرايانه ، همه ي آينده و آرزوهاي خود را به سود نزديكان خويش فدا مي كند.
3- ايثار سياسي :
در اينجا دامنه ي بهره ورانِ ايثار قهرمان نه يك تن يا جمع يك خانواده ، بلكه گروهي مبارز با يك عقيده و مرام سياسي مشخص اند. ايثار قهرماناني از اين دست ، مفهوم مبارزه با فساد و تباهي طبقه يا حكومتي دارد كه از نظر آنان ظالم و مردود است در اين نوع ايثارگري كه سرشار از محروميت و درد و شكنجه هاي فراوان است ، فرد ايثارگر اغلب با فداكردن خود عده اي يك آينده ي تابناك در پرتو آرمانش را براي سايرين رقم مي زند. اين قهرمان علاوه بر اين كه يك سر و گردن از ديگران بالاتر است ، شجاع ، آگاه و خستگي ناپذير هم هست. قهرمان نمايشنامه « مادر » اثر برتولت برشت يا شخصيت « دانكو » در « قلب فروزان دانكو » اثر گوركي نمونه هايي از اين دست اند.
4- ايثار ملي :
چهارمين گونه ي ايثار كه در همه ي فرهنگها و سرزمين هاي جهان نمونه هاي فراواني از آن مي توان يافت ، ايثار و از خودگذشتگي در راه ميهن است. در اينجا اغلب شخصيتهاي معروف و بزرگ ، و گاه عادي و كوچك ، در موقعيت هاي دشوار و پيچيده اي قرار مي گيرند كه ناچار مي شوند براي پاسداري از زبان و دين و خاك و تاريخ نياكان ، به نبرد در مقابل دشمن بشتابند و خويشتن را فدا كنند و با هبه كردن جانِ خويش از ارزشهاي ملي ، شرف و آزادگي ميهن خود به دفاع برخيزند. نمايشنامه هاي « ماريانا پيندا » اثر گارسيا لوركا ، « در پوست شير » اثر شون اوكيسي و « آرش » نوشته ي بهرام بيضائي ، از اين دست آثارند. طرفه آن كه در اين هر سه اثر ، شخصيت هاي مبارز ، در ابتدا افرادي كوچك و عادي اند و به دور از انگيزه هاي بزرگ ملي ؛ ولي تدريجاً در اثر آگاهي بيشتر و تأثيرات مثبت و منفي ديگران ، انگيزه ي فردي آنان به انگيزه ي جمعي تبديل مي شود و در نهايت منشأ حركت و عملي مي شوند كه حتي از قهرمانان بزرگ هم برنمي آيد.
5- ايثار عرفاني :
عرفان درك خدا و جهان هستي از راه طريقت است و جوهري سخت تغزلي و شاعرانه دارد. رهرو در اينجا به دنبال سلوك و راهي است منزه و پيوسته تا در آن اندك اندك بر ضعف هاي خود چيره گردد و تا آنجا پيش مي رود كه قرار است به « حق » برسد. يعني به قول عطار يكي از سي مرغي شود كه به « سيمرغ » مي رسد. حد آرماني و ايده آل اين رهرو به انسان خدائي رسيدن و فرياد « اناالحق » سر دادن است. صرف نظر از مباحث نظري طريقت ، آنچه كه جلوه عيني و بيروني اين سلوك بشمار مي آيد و در فرهنگ كهن و در زندگاني روزمره ي ما بازتاب فراوان دارد ، ارزش و اهميت دو مفهوم « فروتني » و « مروت » است ، كه بعنوان « عرفان عملي » فرهنگ ايراني ، ما تجلي اين هر دو مفهوم را در راه و رسم « پهلواني » و « عياري » مي توانيم ببينيم و بشناسيم. گفته ي عارف بزرگ « ابوالحسن خرقاني » كه مي گويد : « هر كه از در درآمد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد » ، يا شعر زيباي مولانا كه مي فرمايد :
« از تو هزار سال ره است تا مسلماني هزار سال دگر تا به حد انساني » مصداق واقعي كردار فروتنانه ي پهلوانان و مروت عياران ماست.
ايثار و گذشت پورياي ولي ، و فداكاري همه ي شخصيت هاي مشابه كه نسخه هاي ثاني او بشمار مي روند ، تجلي چنين ايثار عارفانه اي است. در نمايشنامه « پهلوان اكبر مي ميرد » اثر بيضائي مثلاً ، ما چنين ايثار عارفانه اي را به خوبي مشاهده مي كنيم. در نمايشنامه هاي ژاپني نيز كه از عرفان « ذن بوديسم » الهام مي گيرند ، از اين دست ايثار عرفاني ـ پهلواني ، و سامورائي وار ، به وفور يافت مي شود.
6- ايثار ديني :
انگيزه ي بزرگ قهرمان در اين گونه آثار نه فردي است ، نه خانوادگي ، نه عاشقانه ، نه نژادي و نه ميهني. او هر آنچه انجام مي دهد براي اثبات ايمان ، تقرب به پروردگار و تسليم شدن در برابر مشيت اوست. او با پشت كردن به زرق و برق دنيا ، در پي اثبات آنست تا حيات مادي را كوتاه و ناپايدار ، جهان مينويي را جاودانه ، و زندگاني زميني را نيز تنها مقدمه اي براي رسيدن به عالم عقبي نشان دهد. بنابراين تحكيم ايمان ، حقانيت دين ، تبليغ اخلاق ديني و تأكيد بر معاد و وعده هاي بهشت و دوزخ ، از اهم انگيزه هاي اوست و براي درستي و بر حق بودن آنها هم حاضر است حتي جانش را نيز فدا كند. تي . اس . اليوت شاعر و درام نويس بزرگ انگليسي در درام « قتل در كليساي جامع » و ژان آنوي نمايشنامه نويس نامي فرانسوي در اثر معروفش « بكت » ، هر دو اشاره به ايثار و شهادت مذهبي فردي مي كنند كه در اثر « بازيابي » هويت ، از كفر و لهو و لعب، به پاكي و خلوص و ايمان مذهبي مي رسد و در راه حقانيت آن هم داوطلبانه جان مي بازد.
نمايشنامه هاي « پل كلودل » درام نويس بزرگ فرانسوي با عنوان « صلوۃ ظهر » ، « بشارت به مريم » يا « كفشهاي ساتن » نيز در راستاي همين ايثار و شهادت مذهبي است. همچون تمام مؤلف خوانان در شبيه خواني ايراني ، همه ي قهرمانان اين دسته آثار عملكرد ديگري جز فداكردن خود راه آرمانهاي ديني شان نمي شناسند. و هيچ هم براي شان اهميت ندارد اگر فوراً به پيروزي نرسند ، زيرا آنان همچون قهرمانان تراژيك يونان باستان بر اين اعتقادند ، ممكن است در كوتاه مدت شكست بخورند اما در درازمدت پيروزي معنوي و قطعي از آنِ آنان است.

بعنوان نتيجه :
ايثار و فداكاري همه ي قهرمانان ايثارگري كه در شش دسته ي بالا برشمرديم ، نه از سر سادگي است ، نه حماقت و نه حسابگري.
آنان موجوداتي جاهل ، ضعيف النفس يا گول خورده نيستند. عمل آنها آگاهانه ، و انتخاب راهشان تحليلي و برخاسته از همه ي شور و شعوري است كه از زندگاني و هويت خود بدست آورده اند.
آنان دلي صاف ، روحي روشن ، و ايماني راسخ دارند ، و نيك مي دانند سعادت و نيك بختي با جاه طلبي هاي فردي و فزونخواهي هاي معمول بدست نمي آيد. از اينرو سعادت خود را با اعتقادات ، ارزشها و آرمانهاي راستين مردمان ديگر پيوند زده اند. بنابراين همان گونه كه « اريش فروم » در كتاب « هنر عشق ورزيدن » مي گويد : عمل آنان بعنوان عشق حقيقي « هبه كردن و دادن » است نه « گرفتن و دريافت كردن » چيزي! زيرا آنان از خود مي گذرند اما هرگز چيزي به خود اضافه
نمي كنند. اگر هم چيزي فراچنگ آورند يقيناً معنوي است و از جنس «« امتيازات مادي » نيست.
گفتن اين نكته از اين نظر داراي اهميت است چون در قرن بيستم كم نبودند گرايش هاي افراطي و فاشيستي كه براي تسخير دنيا و گسترش دامنه فتوحات خود ، ميليونها تن را با انواع تبليغات و وعده هاي گوناگون فريفتند و دهها مدينه فاضله و پاداش و امتياز به آنان وعده دادند كه جملگي كاذب و دروغ و ضدارزش بودند. در حالي كه كار ايثارگران راستين ، بي ترديد خود همان « ارزش » و « معنويت » و « عشق » خالص است.

نويسنده :دكتر قطب الدين صادقي:
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده