بايد هويت راديو جبهه تبيين و روشن شود
سهشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
نويد شاهد/ در دوران دفاع مقدس همكاران راديو هر آنچه را كه داشتند در طبق اخلاق گذاشتند و در جهت انعكاس رويدادهاي جنگ كارنامه اي درخشان از خود به جا گذاشتند. عباس موسايي سنجري از گزارشگران راديو در دوران جنگ تحميلي است كه با گزارش هاي مستمر خود از مناطق جنگي سهم عمده اي در انعكاس لحظات جنگ داشت.
به گزارش نويد شاهد به نقل از ايسنا، عباس موسايي سنجري (عباس سنجري) متولد 1338 تهران است و از سال 1361 به عنوان گزارشگر با راديو همكاري داشته است. از كودكي علاقه زيادي به راديو داشت و زماني كه وارد راديو شد حال وهواي حاكم باعث تشديد اين علاقه شد.
وي گفت: توفيق حضور در جبهه و تهيه گزارش از خطوط دفاع مقدس از عوامل اصلي تشديد علاقه من به راديو بود. مخصوصا از اين جهت كه در هنگام كار گزارشگري در راديو عملا مجموعه اي از وظايف رسانه اي از صدابرداري تا تهيه كنندگي، نويسندگي و گويندگي را تجربه مي كرديم. از طرفي با انسان هايي سر و كار داشتيم كه در غيرقابل پيش بيني ترين شرايط، سراپا اعتماد به نفس و اراده بودند و اين اعتماد به نفس و اراده و ايمان را اولا به ما و ثانيا از طريق مصاحبه هايي كه تهيه مي شد به تمام شنوندگان راديو منتقل مي كردند.
وي افزود: اولين بار كه به جبهه اعزام شدم در شرايطي بود كه تازه وارد راديو شده بودم. تجربه اي در كار راديو نداشتم. آموزشي هم نديده بودم. اگر فضاي صميمي و يكدلي فراگير حاكم بر جبهه نبود محال بود به آن سرعت كارم را ياد بگيرم و بتوانم گزارش هايي را تهيه كنم كه امروز يادآوري هركدام از آنها برايم ارزشي برابر تمام دنيا دارد.گزارشگران دفاع مقدس در خود جبهه ها تربيت شدند و من مي توانم ادعا كنم آنچه در طول مأموريت هاي راديويي در جبهه ها ياد گرفتم و به دست آوردم همه چيز من است.
سنجري يادآور شد: در ابتدا به دليل شور و اشتياقي كه در من و ساير گزارشگران بود به صورت داوطلبانه ثبت نام مي كرديم و به همراه اكيپ پس از هماهنگي با قرارگاه هاي مستقر در منطقه جنگي اعزام مي شديم. براي اعزام به منطقه جنگي جنوب ابتدا در اهواز كارت ورود به منطقه مي گرفتيم و با تجهيزات كامل به خط اعزام مي شديم. سنگر به سنگر تا خط مقدم با رزمندگان اسلام همراه بوديم و گزارش تهيه مي كرديم.
وي اظهار كرد: در آن زمان با توجه به اينكه انقلاب تازه به پيروزي رسيده بود و ما امكانات كافي براي اداره سيستم هاي ارتباطي بين جبهه ها و مركز راديويي در تهران نداشتيم، مجبور بوديم به وسيله پيك نوارهاي تهيه شده را به مركز راديو-تلويزيوني اهواز بفرستيم و از آنجا با خط برگشت و يا به وسيله قطار يا اتوبوس به تهران ارسال كنيم. البته در مواقعي كه عمليات بود و ما مي بايست از خطوط مقدم گزارش هاي لحظه اي ارسال مي كرديم وضع فرق مي كرد. در اين لحظات ما در قرارگاه ها به طور ثابت مستقر مي شديم و به وسيله خط بي سيم كه در اختيار برادران فرمانده بود گزارش هاي توصيفي زنده براي تهران ارسال مي كرديم. گاهي گزارش هاي توليدي كه از طريق پيك به تهران مي رسيد موقعي از راديو پخش مي شد كه فرد مصاحبه شونده به درجه رفيع شهادت رسيده بود.
سنجري در مورد دفعات اعزام به جبهه هم گفت: دقيقا يادم نيست چند بار اعزام شدم. البته احكام مأموريت اعزام به جبهه در پرونده ام هست. من بيشتر به جبهه هاي جنوب اعزام مي شدم و چند نوبت هم به جبهه غرب. يك نوبت هم مأمور حضور در راديوي مستقر در بانه شدم.
وي در پاسخ به اين سوال كه در سال 1365 راديو جبهه به عنوان راديوي رزمندگان در جبهه هاي غرب و جنوب ايران راه اندازي شد. شما از كي به اين راديو پيوستيد و در آنجا به چه خدمتي مشغول بوديد؟ گفت: من از بدو تأسيس راديو جبهه در كنار خزايي، مهران دوستي، حسين نورشاهي، نعمت رئوفي، حسن لشگري و ... با اين راديو همكاري داشتم. در راديو جبهه با توجه به روح خالصانه اي كه حاكم بود هركس به هر نحوي كه مي توانست اين گروه را در جهت انعكاس اخبار جنگ ياري مي كرد. من هم به عنوان گزارشگر در اين راديو سهم ناچيزي داشتم. البته گزارشگري در اين راديو متفاوت از هر نوع شغل ديگري بود، چرا كه در ارتباط مستقيم با اوضاع رخ داده در جبهه ها بود. گزارشگران راديو همواره در كنار رزمندگان به خط مقدم اعزام مي شدند و در مجموع از حال و هواي استوديو دور بودند.
سنجري در پاسخ به اين سوال كه آيا فكر مي كنيد به عنوان گزارشگر چقدر توانستيد، در انجام وظيفه اي كه به عهده شما بود، تأثيرگذار باشيد؟ اظهار كرد: گزارشگران راديو به لحاظ نوع فعاليتشان به بطن واقعه بيش از ديگران نزديك بودند، به نحوي كه تعدادي از آنها حتي شهيد شدند.همدلي و همراهي گزارشگران با رزمندگان باعث ايجاد يك هيجان دروني تأثيرگذار بود. مواقعي بود كه حتي خود گزارشگران متأثرتر از رزمندگان و مردم پشت جبهه مي شدند و در آن هنگام گزارش ها از حالت عادي خارج مي شد و به يك همزباني تبديل مي شد.
وي در بخش ديگري از سخنانش گفت:يكي از خاطرات من از دفاع مقدس خاطره حضورم در فاو است. زماني كه با تمام امكانات پيشگيري از مصدوميت و شيميايي شدن عازم فاو شدم پيش چشم خودم بچه هايي را ديدم كه قايق هايشان بمباران شده بود. برخي از آنها شهيد شده بودند و برخي مصدوم شيميايي.وقتي وارد فاو شدم، با يكي دو نفر از بچه هاي مجروح مصاحبه كردم. نه من و نه آنها احساسمان، احساس يك مصاحبه كننده و مصاحبه شونده نبود. ما همسفران و همراهان همدلي بوديم كه مصاحبه هاي راديويي هم بخشي از حركت مشتركمان به سمت قصد و هدف مشترك بود. چنين چيزي را هيچ گزارشگري در هيچ جاي دنيا نمي تواند تجربه كند.
خاطره ديگر من مربوط به مأموريتي است كه براي تهيه گزارش به منطقه بانه رفته بودم. در اين مأموريت چند روزي را مهمان واحد سياري بودم كه زير يك پل مستقر شده بود و برنامه هاي راديو جبهه را براي منطقه كركوك و سليمانيه رله مي كرد. بالاي سر ما جنگنده ها با تمام قدرت بمب هايشان را اطراف مي ريختند. آمبولانس ها مجروحان و شهدا را جابه جا مي كردند و ما در شرايطي كه مجبور بوديم همواره به حالت خميده حركت كنيم گزارش تهيه مي كرديم، برنامه مي ساختيم و هر كار ديگري كه لازم مي شد بدون آنكه فرصتي براي برنامه ريزي قبلي وجود داشته باشد انجام مي داديم. كارهايي كه بعضا با وجود 22 سال تجربه، ممكن است امروز قادر به تكرار آنها نباشم، ولي نيرويي پنهاني من و ديگران را هدايت مي كرد تا در آن شرايط آنها را به درستي و كم اشتباه انجام بدهيم.
اميدوارم ذكر اين خاطرات كمكي باشد براي تبيين هويت گران بهايي كه راديو و مخصوصا راديو جبهه در طول دفاع مقدس به آن نايل شد و اين هويت را به عنوان يك سرمايه ماندگار به تك تك اعضاي خود داد. سرمايه اي كه بايد به درستي آن را بازشناسي كرد تا راديو همچنان و همواره قادر به كارهاي بزرگ و شگفت انگيز در عرصه خدمات رسانه اي باشد.
انتهاي پيام
نظر شما