فرماندهی عملیات هوانیروز در جنوب
نوید شاهد: شهید وطنپور چند گروه پشتیبانی از گروههای پیشرو مسجدسلیمان، کرمانشاه و اصهفان را به اهواز برد و یک واحد عملیاتی و رزمی را سازماندهی کرد و فرماندهی عملیاتهای جنوب را برعهده گرفت. این واحد عملیاتی، پس از یورش وسیع ارتش عراق و اشغال بخشهایی از خاک کشورمان، ابتدا مبادرت به شناسایی مواضع استقرار و استعداد نیروهای دشمن کرد. نیروهای مهاجم عراقی از چند محور به شهر اهواز نزدیک شده بودند و سرعت حرکت آنان به حدی بود که محل استقرار و استعداد یگانهایشان نامعلوم و مبهم بود؛ بهطوری که در یکی از دو روز اول جنگ تحمیلی، بحث تخلیة لشکر 92 اهواز نیز مطرح بود.
شهید وطنپور در دورة کوتاه حضورش در منطقه، در 9 روز ابتدای جنگ، تاکتیک عملیاتی خود را بر سه پایه استوار کرد:
1ـ عملیات شناسایی
او در اولین اقدام، پروازهای شناسایی را فعال کرد. این پروازها در گسترش و استقرار نیروهای ایرانی، نقش عمده و بهسزایی داشتند و همین استقرارهای اصولی و به موقع، گرچه از نظر کمی و استعداد، قابل مقایسه با نیروهای ارتش عراق نبود، اما در متوقف کردن پیشروی دشمن، اولین عامل تأثیرگذار بود. امیر سرتیپ دوم بازنشسته «تراب ذاکری»[1]بهعنوان افسر اطلاعاتی، اولین عملیات شناسایی خود را با پروازهای شهید وطنپور انجام داد و از این طریق به اطلاعات ارزشمند و مفیدی دست یافت. وی سه مأموریت مهم و ممتاز را از جنبة اطلاعاتی با شهید وطنپور انجام داده است. به گفتة امیرذاکری، در یکی از این شناساییها، وقتی چشم شهید وطنپور به حضور نیروهای عراقی در خاک کشورمان افتاد، اشک از چشمانش سرازیر شد.
سرهنگ خلبان بازنشسته «محمود ضرابی» همرزم دیگر شهید میگوید: «اولین پرواز شناسایی در منطقه عملیاتی اهواز توسط من و شهید وطنپور، بهوسیله بالگرد کبری انجام گرفت. در پادگان لشکر 92 زرهی اهواز، اتاقی به نام اتاق جنگ وجود داشت که در آن اتاق، سرهنگ غلامرضا قاسمی[2]و تعدادی از افسران دیگر حضور داشتند. نقشهای در این اتاق وجود داشت که گسترش و استقرار نیروهای عراقی در آن ترسیم شده بود. شناسایی دقیق آخرین تحرکات و تحولات نیروها، توسط مأموریتهای شناسایی شهید وطنپور، که خود نیز در این عملیاتها حضور داشت، انجام میشد. من مسئول عملیات بودم و شهید وطنپور فرماندهی گروه را برعهده داشت.
2ـ یک پرواز با هدف
در دومین مرحله، شهید وطنپور ضمن هدف قرار دادن یگانهای زرهی دشمن، واحدهای در حال پیشروی و همچنین تجهیزات و سنگرهای تجمعی آنان و آخرین تحولات و استقرار نیروهای عراقی را نیز شناسایی میکرد. او به همة خلبانان پایگاه هوانیروز چنین مأموریتی را داده بود.
3ـ زمینگیر کردن کامل ماشین جنگی دشمن
در این مرحله بود که اغلب مأموریتها برای انهدام تجهیزات و نیروهای عراق انجام گرفت بدون تردید شهید وطنپور و سایر خلبانان شجاع مستقر در پایگاه هوانیروز، با هر پرواز، چندین تانک دشمن را منهدم کرده، آنها را به آتش میکشیدند. تأثیر این عملیاتهای شجاعانه که در هر روز در چند مرحله انجام میگرفت، بهقدری بود که گاهی نیروهای عراقی را از طراحی عملیات و پیشروز منصرف میکرد و آنان را در پیشرویهای گستردهای که به قصد اشعال اهواز از محورهای مختلف صورت میگرفت، ناکام میگذاشت.
***
سه روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، به ابتکار شهید بزرگوار سید موسی نامجوی[3]در سوم مهرماه سال 1359، دانشجویان دانشکدة افسری به منطقه خوزستان اعزام شدند و در دستهها و گروههای متعدد در نقاط مختلف منطقة عملیاتی تقسیم شدند و به صورت گشتیهای شناسایی و یا رزمی به نیروهای عراق یورش میبردند و با انهدام تانکها و وارد کردن تلفات و خسارات به دشمن، در دل دشمن دلهره و ناامنی ایجاد میکردند.
در هشتمین روز مهرماه، دستهای از این دانشجویان که بهوسیلة یک بالگرد ترابری و با خلبانی شهید وطنپور به منطقه سوسنگرد و دهلاویه اعزام شده بودند، پس از چند کیلومتر راهپیمایی به سمت مواضع دشمن و همزمان با تاریکی شب، ارتباط آنان با قرارگاه فرماندهی قطع شد. صبح روز بعد، شهید وطنپور به اتفاق سرگرد ذاکری، افسر اطلاعات لشکر 92 اهواز، یک مأموریت شناسایی در حوالی رود کرخه انجام دادند. پس از آن شهید وطنپور در عملیات نظامی، چند دستگاه از تانکهای دشمن را منهدم کرد و در سومین مأموریت برای شناسایی وضعیت دانشجویان اعزامی به منطقة سوسنگرد، که خودش آنان را روز قبل به منطقه آورده بود و وضعیت نامعلومی داشتند، داوطلبانه اقدام به مأموریت شناسایی میکند که در حین انجام همین مأموریت، مورد هدف گلولة دشمن قرار گرفت و هدایت بالگرد از دستش خارج شد. بالگرد وی هنگامی که از روی کابلهای برق فشار قوی در حال عبور بود، به کابل برخورد کرد و با سر به زمین برخورد کرد. بالگرد منفجر شد و در شعلههای آتش سوخت.
متأسفانه وطنپور بهدلیل مجروح شدن و قفل شدن در بالگرد، موفقبه خروج از اتاقک بالگرد نشد و مظلومانه در آتش سوخت و روح بیقرارش در جوار قرب الهی آرام گرفت.
اگرچه مدت زمان حضور وطنپور در جبهه کوتاه بود، اما در طول همین چندروز، نبردی بیامان و شجاعانه را با دشمن متجاوز انجام داد و حضوری مؤثر را در زمینگیر کردن ماشین جنگی دشمن بعثی به نمایش گذاشت و مؤثرتر از این حضور، تأثیرگذاری روشن و منش شهید وطنپور در روحیة رزمی و شهامت رویارویی با دشمن بود که با گذشت سی سال از این حضور، هنوز هم تربیتشدگان و شاگردانش با تمام توان، ضمن تلاش در جهت خودکفایی نظامی، با روحیة مضاعف آمادة دفاع از این آب وخاک هستند.
منبع: کتاب بیقرار. صفحه 22