برای دزفول و صدای «الف دزفول» که از رادیو بغداد در گوش شهر میپیچد
پنجشنبه, ۰۱ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۰
سروده ی ایوب شیخی زاده از حال و هوای روزهای جنگ دزفول به زبان شعر برای ما می گوید
سروده ی ایوب شیخی زاده
ارتفاع میگیرند
با شنیدن نامت، کبوتران
تا اسپند دانه ها را دور سرت بچرخانند
مبادا چشم بخورد
سرزمینی
که هر روز به شهدا سلام میدهد
به خیابانها
به کوچهها
به دیوارها
و همین که به میدانِ رادیو میرسد
امواج تکرار میشوند
الف
آژیر قرمز
بمب ها تکثیر میشوند
به تعداد کوچه پسکوچهها
الف
دزفول زخم بر میدارد
و خون
ابتدای اشک های پدریست
که عکس خانوادگی اش
در حجلهي سر خیابان
جوان مانده است
اما هنوز رجز میخواند
تا تنها بازمانده به خط مقدم برگردد
امروز
دزفول به زبان مادری اش صحبت میکند
این را
لرزش دستان مادربزرگ میفهمد
با کفنی پر از پنبه
تا هنوز
چیزی برای خاکسپاری داشته باشد
لباس پسری را
که تنش
در رمل های فکه جا ماند
تا هیچ پوتین غریبهای
خاک این سوی رودخانه را لمس نکند
منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
ارتفاع میگیرند
با شنیدن نامت، کبوتران
تا اسپند دانه ها را دور سرت بچرخانند
مبادا چشم بخورد
سرزمینی
که هر روز به شهدا سلام میدهد
به خیابانها
به کوچهها
به دیوارها
و همین که به میدانِ رادیو میرسد
امواج تکرار میشوند
الف
آژیر قرمز
بمب ها تکثیر میشوند
به تعداد کوچه پسکوچهها
الف
دزفول زخم بر میدارد
و خون
ابتدای اشک های پدریست
که عکس خانوادگی اش
در حجلهي سر خیابان
جوان مانده است
اما هنوز رجز میخواند
تا تنها بازمانده به خط مقدم برگردد
امروز
دزفول به زبان مادری اش صحبت میکند
این را
لرزش دستان مادربزرگ میفهمد
با کفنی پر از پنبه
تا هنوز
چیزی برای خاکسپاری داشته باشد
لباس پسری را
که تنش
در رمل های فکه جا ماند
تا هیچ پوتین غریبهای
خاک این سوی رودخانه را لمس نکند
منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
نظر شما