«چشم انتظار» تقدیم به همسران چشم انتظار شهدا
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۶
درِ آن خانه کسی نیست که بیدی بزند
تقدیم به همسران چشم انتظار شهدا
چشم میرفت که از پنجره دیدی بزند
شاید از ابرِ سیه برقِ نویدی بزند
سالها رفت از آن لحظه که مجنون میرفت
تا برای درِ میخانه کلیدی بزند
چشمِ لیلا به درِ خانه سزاوار نبود
درِ آن خانه کسی نیست که بیدی بزند
قابِ یک پنجره از شیشه تهی بود و خدا
فکر میکرد در آن عکسِ شهیدی بزند
کفنی از سفرِ عشق به ده برمیگشت
چشم میرفت که از پنجره دیدی بزند
*
دیرسالیست که قرآن به پناهی رفته
کاش ای کاش خدا حرفِ جدیدی بزند
مبعث و فطر و غدیر این همه تکرار بس است
کاش این جمعهی نو عید سعیدی بزند
منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره
ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد
شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.
نظر شما